نمایشگاه توانمندی های روستایی
نخستین نمایشگاه توانمندی های روستایی در سه بخش استان ها، دستگاه های ملی و سازمان های مردم نهاد از 14 تا 17 مهرماه در محل نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار شد. 31 استان و 428 شهرستان با برپایی غرفه های متنوع و مختلف صنایع دستی بومی و محصولات خود را به نمایش گذاشتند. در حاشیه برگزاری این نمایشگاه، آیین های سنتی روستاها از جمله مهمانی های روستایی، مراسم عروسی، تعزیه خوانی، رقص های محلی و ... هر روز در این محل برای بازدید کنندگان به نمایش گذاشته می شد. معاونین رییس جمهور، رییس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور، استانداران تهران، خراسان و سیستان و بلوچستان و چند تن از مسئولان کشوری از بازدید کنندگان این نمایشگاه بودند.
ساخت اقامتگاه های بومی از جمله اقامتگاه های سنتی کویری، شمالی، کردی، سیاه چادرهای عربی، ترکمنی و ... پخت انواع نان و شیرینی و آش، سمبوسه و انواع خشکبار، لباس های محلی و صنایع دستی، هم چنین کارگاه های آموزشی سفالگری، حصیر بافی، سوزن دوزی، قالی بافی، گلیم بافی، ترمه دوزی و ... و نمایش اسب، شتر، مرغ محلی، بز و گوسفند و ... از دیگر دیدنی های این نمایشگاه بود.
(سرکار خانم کامران آزاد)
"گروه کاری تشکل های حامی گردشگری و توسعه پایدار" نیز با د راختیار داشتن یک غرفه و دعوت از دوستانی از سراسر ایران، به ترویج و معرفی آداب و رسوم بومی، هنرهای سنتی و معرفی کارگروه می پرداخت. در این غرفه 15 نفر از اعضاء انجمن ها از شهرستان های استهبان، کاشان، قزوین، اراک، قم، بندر عباس، رشت، همدان، تهران، کرج و ... حضور داشتند که هر نفر در رشته تخصصی خود مشغول به کار و آموزش بود.
(جناب آقای مولانژاد)
سرکار خانم کامران آزاد با آموزش نقاشی بر روی سفال و آقای مولانژاد با دوخت "ملکین" به نمایندگی از انجمن پیشگامان خورشید استهبان در این نمایشگاه فعالیت داشتند. در این نمایشگاه با معرفی استهبان به عنوان بزرگترین باغ شهر جهان، معرفی سفال و سرامیک بومی، ملکین دوزی، نمد مالی و جاذبه های طبیعی و گردشگری شهرستان، از بازدید کنندگان و گروه های گردشگری برای سفر به شهرستان استهبان دعوت گردید.
چگونه کودکان را به محیط زیست علاقه مند کنیم؟
چگونه می توانیم کودکان را از نخستین دوران زندگی به طبیعت علاقه مند کنیم و آن ها را نسبت به سرنوشت محیط زیست حساس و مسئول بارآوریم؟
۱.کودک تان را به طبیعت ببرید.
کودک خردسال به موقعیتهایی نیاز دارد تا طبیعت را کند و کاو و با آن احساس نزدیکی و علاقه کند. او برای دست زدن، لمس کردن، دیدن و بوییدن فرصت میخواهد. اگر در شهر زندگی میکنید راههای زیادی برای کمک به کودک تان وجود دارد تا طبیعت را تجربه کند. حتی تغییر فصل و هوا میتواند فرصتی باشد تا والدین حس شگفتی کودکان را نسبت به محیط طبیعی پرورش دهند. در باغهای گیاهشناسی یا پارکهای محلی به پیکنیک بروید. مقداری بذر بخرید و رشد آنها را در گلدانی لبه پنجره تماشا کنید. قطعهای از باغچه را در اختیار کودک تان قرار دهید تا از آن مراقبت کند. یک مزرعه کرم خاکی یا توده کمپوست راه بیاندازید.
۲.با فرزندتان همفکری کنید تا برای محیط زیست کار مفیدی انجام دهد.
میتوانید فرزندتان را به اقدام کردن تشویق کنید و به او اطمینان دهید که کوچک ترین اقدامش بر محیط زیست تاثیر میگذارد. همچنین اقدامات مفید والدین برای محیط زیست میتواند برای کودک بسیار آموزنده باشد.
۳.به دلمشغولیهای فرزندان تان درباره محیط زیست گوش کنید.
ذهن بسیاری از کودکان ممکن است درگیر تغییر آب و هوا و مشکلات زیست محیطی دیگر باشد و نیاز به کمک داشته باشند تا بفهمند اطراف شان چه میگذرد. ابتدا خوب به پرسش ها یا حرفهای شان گوش کنید و ببینید آیا اطلاعات میخواهند یا پرسش شان حاکی از نگرانی درباره مشکلات زیست محیطی است. به پرسش ها و نظرات بیمقدمه کودک تان به دقت گوش کنید. خودتان را جای کودک بگذارید تا حرفش را بفهمید.
۴.بگذارید کودکان تان احساسات و افکارشان را با شما در میان بگذارد.
کودکان نیاز دارند که احساسات و افکارشان را به بزرگ ترهای شان ابراز کنند. بهتر است به آنها بفهمانید که احساس خشم، ناامیدی، نگرانی، غم، ناتوانی یا افسردگی درباره مشکلات زیست محیطی منطقی است. کودکان خردسال نمیتوانند احساسات پیچیده را به راحتی یا به طور مستقیم بیان کنند. والدین میتوانند در بازیها، نقاشیها، صحبتهای بیمقدمه و رفتار آنها رد احساسات شان را بگیرند. این را بدانید که کودکان ممکن است احساساتی را نشان دهند که با آن چه در حقیقت حس میکنند متفاوت باشد. به عنوان مثال هنگامی که کودک احساس نگرانی، تردید یا ناامنی میکند ممکن است تندخو یا نا آرام شود. به دنبال تغییراتی در رفتار کودک تان (مثلا در بازیها، نقاشیها یا رؤیاهایش) بگردید که نشان میدهند موضوعی او را آزار میدهد. گاهی صحبت کردن به طور غیر مستقیم، مثلا از قول یک اسباببازی یا عروسک برای کودکان آسانتر است. این طور سؤال کنید: "امروز حالت چطوره سیاوش؟"
۵.بر این که کودک تان چه اندازه در جریان گزارشهای رسانهای مربوط به مشکلات زیست محیطی قرار می گیرد نظارت کنید.
تجربه کودکان از مشاهده تصاویر در رسانهها به طور چشمگیری بر طرز تفکر، رفتار و احساس آنها نسبت به جهان و واقعیتهای اجتماعی تاثیرگذار است. والدین باید مسئولیت آن چه را که فرزندان شان تماشا میکنند یا گوش میکنند، به عهده بگیرند. درک این نکته برای خردسالان دشوار است که رویدادهای خبری قرار نیست برای آنها نیز رخ بدهد. بهتر این است که هنگام حضور کودکان در اتاق به اخبار گوش نکنید. شاید کودک مطالبی از بچههای دیگر شنیده باشد و از شما درباره تغییر آب و هوا و مشکلات زیست محیطی دیگر پرسش کند، اما لازم نیست برای "آموزش آنها" اخبار را به ایشان نشان دهید.
۶.به کودکانتان اطمینان و امیدواری بدهید.
به کودکانتان اطمینان دهید که میلیونها انسان در سرتاسر جهان برای حل مشکلات زیست محیطی و حفظ زمین در حال گفت و گو و اقدام هستند. انسانهای بسیاری زندگیشان را وقف پژوهش در مورد شیوههای بهسازی زمین کردهاند و بسیاری دیگر عضو حرکتهای محلی و جهانی برای حفظ محیط زیست هستند. به کودک تان اطمینان دهید که وظیفه شما حفظ سلامت آنهاست و نباید از این بابت نگران باشند. کودک تان را زیاد در آغوش بگیرید. وقت بیشتری را مثلا قبل از خواب، هنگام مرتب کردن تختشان با آنها بگذرانید. روال همیشگی امور را حفظ کنید تا کودک احساس امنیت کند. به آنها اطمینان دهید که خانهشان مکان امنی است.
برگردان: پرشان تشکر
سرنوشت را می توان از سر نوشت.
تصاویر زیر "چشمه ی آب گرم خیر" استهبـان را در سال های 85 و 93 نشان می دهند! این چشمه دقیقا در حاشیه ی دریاچه بختـگان و در نزدیکی روستـای "خانه کت" استهبان قرار دارد. (بخوانید: قرار داشت!) اگر دو عکس با هم مقایسه شود، عمق فاجعه زیست محیطی منطقه را می توان دید.
(عکس ها از سید حسن کشفی)
فجایع زیست محیطی سطحی (روی زمین) را می توانیم به صورت کاهش بارندگی، خشکی باغ ها،خشکی چشمه ها و تالاب ها و ... ببینیم. اما اصل فاجعه منابع آب، در زیر زمین در حال وقوع است. سطح آب های زیر زمینی آن چنان پایین رفتـه است که به لایه های آبی تلـخ و شور رسیده است. با ادامه ی این رونـد تا چند سال دیگر استهبان نیـز مانند برخی از روستاها و شهرهای کشور، به بلای عظیم بی آبی دچار خواهیم شد! با وجود هشدارها و حتا برخوردهای صورت گرفته، متاسفانه همچنان حفر چاه های جدید و کف شکنی چاه های قدیمی و گسترش اراضی زراعی و باغی ادامه دارد. با وجود تغییر رویکرد دولت در مورد مدیریت منابع آب، مشخص نیست با این که با بحران رو به رشد منابع آب مواجهیم، اما چرا هنوز مجوز "حفر چاه" و "کف شکنی" صادر می شود، البته این پرسش را مسئولین ذیربط باید پاسخ دهند. همگی شاهد قطعی و جیره بندی آب در استهبان بوده و هستیم. به نظر می رسد این جیره بندی، تاثیر محسوسی بر روی نگرش و تغییر الگوی مصرف نداشته است. یعنی اعمالی برای بهره وری مناسب از آب را نمی بینیم. هر چند تغییر الگوی مصرف و کلا نهادینه شدن یک فرهنگ، زمان بر و طولانی است، ولی هم اکنون نیز زمان بسیار زیادی را از دست داده ایم. متاسفانه حجم بسیار زیادی از آب های زیرزمینی ما صرف آباد شدن شهرهای همجوار می شود و هنوز نیز در حال سوء مصرف در آب هستیم. ضعف های مدیریتی شهرستان در سال های گذشته، منجر به حفر چندین حلقه چاه در محدوده شهرستان ما و انتقال آن به شهر همجوار شد. چندین سال است، آبی را که حق مسلم مردم در منطقه رونیز، خیر و استهبان است، به دلیل سکوت ما، به یغما می برند و ما هم چنان سر در گریبانیم و متواضع! گسترش باغات مرکبات همسایه، سرسبزی و آبادانی آن دیار و نابودی کشاورزی و باغداری استهبان را در پی خواهد داشت. از طرفی نیز با وجود ممنوعیت، متاسفانه در همین تابستان چاه های بسیاری به طور شبانه روزی در حال فروش آب برای آبیاری باغات انجیر بوده و هستند! پائیز سال گذشته تصمیمی توسط مسئولان شهرستان گرفته شد و قرار بر این بود که اگر میزان بارش تا بهمن ماه آن سال کمتر از 150 میلیمتر باشد، آبیاری انجیرستان ها شروع گردد و تا پایان اردیبهشت ماه گذشته ادامه داشته باشد. به دلیل کاهش بارندگی سال قبل، آبیاری از تاریخ تعیین شده شروع شد اما تا کی ادامه داشت؟!! بهتر است بدانیم که بدون نظارت قوی توسط مسئولین و ادامه این نوع برداشت های غیر اصولی و بی حساب و کتاب از منابع آب، قطعا ما را نیز به سرنوشت دشت های ارسنجان و رفسنجان دچار خواهد کرد. آن گونه که کارشناسان می گویند، در این دو مکان به دلیل برداشت بی رویه ی آب های زیرزمینی، قسمت های زیادی از سفره های آب زیر زمینی دچار نشست شده و برای همیشه نابود گردیده اند. یعنی حتا اگر بارش ها هم به وضع گذشته برگردد، دیگر در زیر زمین جایی برای ذخیره آب وجود ندارد!
بر اساس اظهارات کارشناسان فائو، ایران رتبه نخست تولید انجیر خشک دنیا را دارد و شهرستان استهبان با داشتن بیش از 2 و نیم میلیون اصله درخت انجیر دیم در مساحت 23 هزار هکتار، بزرگترین انجیرستان دیم جهان است. انجیرستان های ملی استهبان به عنوان گنجینه ارزشمندی از بزرگ ترین انجیرستان های دیم دنیا در سازمان خوار و بار کشاورزی ملل متحد (فائو) به ثبت رسیده است. باغ های دیم استهبان بخشی از میراث فرهنگی، معنوی و اقتصادی کشور است. انجیر در 14 کشور جهان در وسعت 420 هزار هکتار تولید می شود که از این میزان 51 هزار هکتار آن در ایران، 42 هزار هکتار از این میزان در فارس و 57 درصد از آنها در استهبان است. تمامی این آمار و ارقام جالب و افتخار آمیز هستند. اما برای رسیدن به این افتخارات چه هزینه ای پرداخته ایم؟ میانگین تولید سالانه انجیر خشک با توجه به میزان بارندگی در هر سال، بین 10 هزار تا 22 هزار تُن متغیر است. در عین حال گسترش تدریجی و مداوم باغات انجیر در اراضی ملی و منابع طبیعی کاملا مشهود است. بر اساس آمارهای غیر رسمی، فقط در 5 سال گذشته بین 1500 تا 2000 هکتار به وسعت این باغات اضافه گردیده است. البته مقداری از این باغات جدید، زمین های کشاورزی بوده اند که به بهانه کم آبی، زمین زراعی را به باغ انجیر تبدیل کرده اند و در عین حال آبیاری می شوند! باید توجه داشت که 1- خشک شدن دریاچه بختگان (که با بالا بردن رطوبت منطقه، یکی از عوامل اصلی بارش ها در گذشته بود)، 2- افزایش شدید برداشت آب های زیر زمینی و نیز 3- کاهش شدید نزولات آسمانی در سال های اخیر، عواملی هستند که در کنار 4- گسترش باغات انجیر، فاجعه ای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را در آینده ای نه چندان دور رقم خواهند زد. خشکسالی و کاهش بارش های آسمانی، باعث روی آوردن باغداران به آبیاری (متاسفانه روش غرق آبی) درختان انجیری شده است که از صدها سال پیش و تا همین اواخر، دیم بودند. و این یعنی افزایش بی رویه و بسیار زیاد مصرف آب های شیرین و گرانبهای زیر زمینی!
سفره های آب زیر زمینی منطقه زاگرس، حفره های بسیار وسیعی هستند که در توده های آهکی به وجود آمده اند. تصور کنید در دل بافت های آهکی و در زیر زمین، سفره هایی وسیع اما مجزا وجود دارند. تقریبا بیشتر این سفره های زیر زمینی آب به سفره های هم جوار خود متصل نیستند. بارش های سالانه این حفره ها را سیراب و پُر می کند. اگر دقت کرده باشید با بارش بارانی مثلا 30 تا 40 میلیمتری در استهبان، افزایش آب "چشمه ها" را می توان به وضوح دید و این به همان دلیلی است که ذکر شد: سفره های آب جدا از هم.
اما در جاهایی مثل دشت بم و کرمان سفره های زیر زمینی آب به هم مرتبط هستند. چند سال پیش سیلی بزرگ در پاکستان به وقوع پیوست. روزهای زیادی طول کشید تا آب های جاری حاصل از این سیلاب در زمین فرو روند. سطح آب های زیر زمینی بسیار بالا رفتند. اما نکته قابل توجه این بود که تاثیر این افزایش سطح آب های زیر زمینی را در شرق ایران و تا حوالی کرمان هم دیدیم و این به ارتباط سفره های زیر زمینی آن مناطق باز می گردد. با توجه به نکات پیش گفته، نتیجه ای که می توان گرفت این است که آب های زیر زمینی منطقه زاگرس متاثر از بارندگی های منطقه است. با توجه به تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی و برداشت های بی رویه، روزهای روشنی را نمی توان متصور بود. اما چاره کار چیست و برای گریز از فاجعه ی پیش رو چه باید کرد؟
کارشناسان فن پاسخ این پرسش را بیان کرده اند. برای مصون ماندن از فاجعه ای زیست محیطی - اجتماعی که در حال وقوع است، باید چند نکته را در نظر داشت. قطعا باید الگوی مصرف آب را در حوزه های کشاورزی، صنعتی و خانگی اصلاح نماییم. با سرمایه گذاری برای فرهنگ سازی در مورد مصرف درست آب در بین اقشار مختلف جامعه، می توان این موضوع را به عنوان یک ارزش در زندگی روزمره نهادینه نمود. از طرفی با بکارگیری ملاحظاتی در مصارف صنعتی و وضع قوانین جدید برای آن ها، می توان از مصرف بی رویه در صنعت نیز جلوگیری کرد. بیش از 90 درصد از مصرف آب در بخش کشاورزی است. بنابراین مهم ترین قسمت کار، اصلاح الگوی مصرف در این بخش است. با کشاورزی مکانیزه، اصلاح الگوی کشت هر منطقه، اصلاح روش آبیاری، اصلاح و وضع قوانین جدید، نظارت دقیق در برداشت آب از چاه ها، ممنوعیت فروش آب، جلوگیری از حفر چاه های جدید، پلمپ چاه های غیر مجاز و مهم تر از همه نظارت جدی و برخورد شدید با متخلفان می توان روند فعلی فاجعه را متوقف نمود. آب سرمایه ای ملی و متعلق به تمامی افراد جامعه هست.
"ما امانتدار میراث آیندگانیم. فرزندان ما حق داشتن یک زندگی سرشار از امید و طراوت و سرسبـزی را دارند. با سهل انگاری خود این نعمت را از آن ها دریـغ نکنیـم."
مرگ بر هیچ کس درود بر زندگی
استهبان در محاصره سیل!
وحشت نکنید...
عبارت بالا نه خبری در مورد رخداد سیل در استهبان می دهد و نه پیش بینی بارندگی سنگین در روزهای آینده هست. این نوشته تنها یک هشدار جدی است برای روزی که زمان دقیقش معلوم نیست اما رسیدنش حتمی ست.
وقتی خبری از رخداد سیل و آبگرفتگی در شهرهای اطراف مثل داراب و فسا و... شنیده میشود و مقدار بارندگی همان زمان در آن مناطق با مقدار بارش در استهبان مقایسه می شود، موضوعی که به مردم استهبان امید می دهد این است که «استهبان سیل خیز نیست!»
در واقع این باور تا حدی درست است؛ شهر استهبان به علت قرار گرفتن بر روی یک مخروط افکنه بزرگ، شیب مناسبی برای هدایت سریع آبهای سطحی دارد. به این دلیل بعد از بارندگیهای شدید، (حتی شدیدتر از مناطق مجاور خود) کمتر دچار آبگرفتی و تجمع آب های سطحی می شود. از طرفی عملیات آبخیزداری و ایجاد بانکت در پای درختان بادام و انجیر در کوه ها و دامنه های اطراف شهر باعث نفوذ آب حاصل از بارندگی به زمین شده و از جاری شدن آنها، تخریب خاک و ایجاد مسیل های جدید جلوگیری می کند. (به گفته بسیاری از کارشناسان یکی از عجیب ترین و بزرگترین عملیات آبخیزداری در دنیا همین ایجاد بانکت در پای درختان انجیر و بادام است که توسط مردم استهبان از صدها سال پیش اجرا می شده است.)
با این همه، هر منطقه ای در برابر سیلاب و بارش های سنگین دارای ظرفیت و پتانسیلی است و توان مشخصی برای جلوگیری از رخداد سیل دارد. ضمن این که بارش های فوق سنگین و سیل های گسترده، دوره بازگشت دارند و احتمال رخداد آن ها بعد از فرا رسیدن دوره بازگشت، بالا میرود.
وقوع سیل در سال 1365 یک نمونه از آنها است؛ در طی آن سیلاب تاریخی، شهر استهبان در مدت زمان سه روز بارشی بیش از 500 میلیمتر دریافت کرد. توان مقاومت طبیعت استهبان بعد از دریافت این مقدار بارش شکسته شد و راه برای جولان حجم بسیار زیادی از آب و گل و لای در استهبان باز شد. خسارت های جانی و مالی بسیار زیادی به شهر استهبان وارد شد که خاطرات تلخ آن بعد از گذشت سی سال هنوز در اذهان مردم زنده است.
آیا ممکن است چنین سیلابی دوباره در استهبان اتفاق بیفتد؟ ممکن است دلایلی که در زیر می آید، برای این پرسش، پاسخی داشته باشد:
- با توجه به روند گرم شدن زمین، بارش ها به ویژه در جنوب ایران از حالت جامد (برف)، طولانی و آرام به بارش های مایع، کوتاهمدت، رگباری و شدید تغییر حالت داده اند.
- دوره بازگشت سیل بعد از گذشت 30 سال با احتمال بالایی فرارسیده است؛
- وضع آبخیزداری در منطقه با توجه به تخریب گسترده بانکتها در کوه ها و دامنه ها و عدم توجه به ترمیم آنها بسیار وخیم شده است. به نظر میرسد این چالش میتواند در بین کارشناسان و دانشگاهیان به عنوان یک موضوع بکر و قابل تأمل مطرح شود تا برای جلوگیری از خسارت های بیشتر، چاره ای اندیشیده شود.
- تخریب خاک و تغییر دادن بستر مسیل ها و رودخانه های فصلی توسط مردم و دولت، در سال های اخیر سرعت زیادی گرفته و حریم رودخانه های فصلی و مسیل ها با ساختمان های مسکونی، تجاری و صنعتی شکسته شده است. با این اوصاف، اگر بارشی حتی به مقدار بسیار کمتر از بارش سال 1365 هم اتفاق بیفتد، احتمال رخداد سیل در استهبان زیاد است!
حال باید ببینیم علاوه بر توان محیطی، طراحی شهری استهبان برای مقابله با تخریب سیل چگونه است.
با یک نگاه کلی به تصاویر ماهواره ای، می توان دریافت که در چند منطقه، مسیر رودخانه های فصلی قطع شده و در برابر آنها ساختمان های مسکونی یا صنعتی و تجاری ساختهشدهاند. در بعضی نقاط بدون توجه به حریم رودخانه ها و مسیل ها، ساختمان ها تا لبه رودخانه پیشروی کرده اند و حتی بعضی از مراکز دولتی نیز درست در مسیر مسیل های بزرگ ساخته شدهاند. تصاویر ماهواره ای که در ادامه آورده می شود، تنها بخشی از همان نگاه کلی هست و بررسی آنها صرفاً با دید کلی و بدون مقیاس انجام شده است. مشخصاً بررسی مناطقی که در معرض خطر سیل قرار خواهند گرفت، نیازمند وجود داده ها، اطلاعات دقیق نقشه ای و منطقه ای و بررسی دوره بازگشت سیل است؛ این نوشتار صرفاً یک هشدار برای توجه بیشتر و مطالعات گسترده تر در آینده است. اولین چالش در منطقه، رودخانه فصلی "فتح آباد" است که از مسیر باغ جوزا به طرف شهر جریان می یابد. در این تصویر بهخوبی مشخص است که مسیر رودخانه در هنگام رسیدن به مناطق مسکونی ناپدید می شود و فقط در سمت دیگر شهر می توان بقایای مسیر قدیمی آن را در تصویر ماهواره مشاهده کرد. یک ذهن کنجکاو با نگاهی گذرا به این تصویر ماهواره ای، چند سوال اساسی را پیش روی خود خواهد دید: خانه ها و مناطق مسکونی واقع در مسیر این رودخانه در صورت رخداد سیل یا حتی در صورت جاری شدن رودخانه به صورت فصلی، در برابر ورود حجم زیادی از آب، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ چرا به ساخت و سازها و توسعه شهر در بستر این رودخانه مجوز داده شده است؟ آیا به جای حذف مسیر رودخانه، امکان نداشت که با رعایت حریم آن، ساختوسازها در فاصله مناسبی از آن انجام شود؟
دومین چالش، رودخانه ای فصلی است که از مسیر چشمه قهری و سرآسیاب به سمت شمال غربی جریان دارد و به "رودخانه پیرمراد" در بین مردم شهرت دارد. در تصویر به خوبی مشخص است که ساخت و سازهای قبلی تا لبه رودخانه، در یال شرقی آن گستره شده است. ساخت و سازهای جدید در بخش غربی نیز در حال پیشروی به سمت رودخانه هستند. با توجه به این که این رودخانه مسیری بسیار طولانی از مرتفع ترین نقطه تودج تا استهبان را طی میکند، تمرکز سیلاب در بالادست آن، مدت زمان زیادی به طول می انجامد، اما در صورت بروز بارشهای سنگین و طولانی مدت، به همان میزان حجم بسیار زیادی از آب را به بخش غربی استهبان هدایت خواهد کرد. در سمت شمالی جاده استهبان-شیراز، چالش بزرگتر برای این رودخانه فصلی، پر شدن چاله «سون» از رسوبات است که در صورت وقوع سیل، به حرکت آب در بخش های پایین دست آن، شتاب بیشتری می دهد و باعث تخریب های گسترده خاک و زمین های کشاورزی در منطقه حاصلخیز «گشن آباد» خواهد شد.
سومین چالش، رودخانه ای است که از وسط شهرک امام حسین می گذرد. عدم توجه به حریم رودخانه و ساخت و سازهای صنعتی و تجاری در بستر آن قبل از رسیدن به زهکش اصلی استهبان، باعث ایجاد خسارت های فراوان به ساختمان های مهم و تازه تأسیس دولتی خواهد شد.
شاهکار مهندسی و معماری که در سال های اخیر قد علم کرده، بیمارستان جدید استهبان است که در مسیر خط القعر استهبان و در سر راه یکی از طولانی ترین مسیلها در دشت استهبان ساخته شده است. این مسیل که از بلندترین ارتفاعات "گردنه سبز" شروع می شود، در صورت رخداد سیل، در نهایت پس از طی مسافت طولانی با حجم بسیار زیادی از آب و رسوبات به بیمارستان جدید استهبان خواهد رسید. آثار کند و کاوهای گسترده این مسیل در این زمینهای رسوبی به خوبی در تصاویر ماهوارهای مشخص است. سوال این است که چرا چنین مجموعه مهم و حیاتی باید در خطرناکترین جای ممکن (دقیقاً در بستر رودخانه) ساخته شود؟
با این اوصاف، هنوز هم شاید مسیل های خطرآفرینی وجود داشته باشند که در این بررسی کلی ذکر نشده اند. برای شناخت همه چالش ها و مسائل در این زمینه، نیاز مبرمی به مطالعات گسترده پهنه بندی خطر سیل است و تنها برنامه ریزی جامع با در نظر گرفتن همه مسائل می تواند راهنمای ایجاد و گسترش یک شهر با فاکتورهای توسعه پایدار باشد. به یاد داشته باشیم که اگر در برابر پویایی طبیعت ایستادگی کنیم، نیروی پیروز نیرویی است که توان بیشتری داشته باشد و بتواند بدون نیاز به نیروی مقابل، به زندگی خود ادامه دهد. بدون شک آن نیرو «انسان» نخواهد بود.
چارچوگردانی در استهبان
« گوستاو لوبون: توده ها فقط به توسط تصاویر فکر می کنند و به کمک تصاویر تحت تأثیر قرار می گیرند. فقط تصاویر ایشان را میرمانند و یا وسوسه می کنند و تنها تصاویر انگیزه رفتار آنها هستند. به همین دلیل است که نمایش هایی تئاتری که تصویر را در واضح ترین شکل آن ارائه می دهند، در توده ها همیشه تاثیر عظیمی بر جای می گذارند.»
در بررسی های تاریخی معمولا با یافتن پاسخی برای یک پرسش، سوالاتی دیگر به میان می آیند. رسیدن به سرآغاز برخی رویدادها و آئین ها، به دلایل مختلفی مثل نبود منابع مستند و کافی، امکان پذیر نیست. رسیدن به پاسخی دقیق برای چرایی اجرای مراسم "چارچوگردانی" در استهبان، از این دست پرسش هاست که تا به اکنون، جوابی قطعی و مستند نداشته است و فعلا باید به ادبیات شفاهی و تطابق های تاریخی بسنده کرد. در اسناد مکتوب تاریخی نمی توان زمان دقیق و مشخصی را برای اولین اجرای این مراسم یافت، اما برگزاری این آئین را به حدود دوران زندیه نسبت می دهند. براساس شواهد تاریخی، در دوران زندیه خوانین و ملاکین استهبان، معمارانی را از یزد به استهبان دعوت می نمایند تا برایشان بناهایی را بر پا سازند و قنات هایی را در نقاط مختلف شهر و روستاها حفر نمایند. این افراد با خانواده های خود به این جا کوچ می کنند و سال های زیادی را به حفر کاریز و ساخت بنا مشغول می شوند. به مرور زمان اجتماعی از این گروه یزدی شکل می گیرد. این اجتماع کوچک فرهنگ و رسم و آئین های خود را در مناسبت های مختلف به اجرا می گذارند و برخی از این آئین ها تدریجا به فرهنگ بومی استهبان وارد می گردد. هم اکنون و با گذشت بیش از دویست و اندی سال، هنوز مسجد و درخت چناری کهنسال در استهبان، به نام یزدیان شهیر هستند. به نظر می رسد در کشور ما اصلی ترین مراکز برگزاری این رسم باشکوه و پررمز و راز به طور عمده در شهرها و روستاهای اطراف کویر مرکزی ایران به چشم می خورد و شاخص ترین نخلها (چارچوها) در استان یزد، متمرکزهستند. در فارس، تنها شهرستانی که این آئین قدیمی را برگزار می کند، استهبان است.
نحوه برگزاری "چارچو گردانی"
تمام مراسم شاید بیشتر از 10 دقیقه به طول نینجامد اما همین زمان کوتاه سختی ها و مقدمات زیادی را می طلبد. " چارچو" تزئین شده و آماده است، افراد حمل کننده ی آن تعیین شده اند، مقدمات پذیرایی از میهمانان و شرکت کنندگان از روزهای قبل مهیا شده است. از حوالی بعد از ظهر سیل مشتاقان برای "رد کردن کودکان خود از زیر چارچو" به حسینیه سرازیر می شود. نوزادان، کودکان و نوجوانان در این روز از زیر چارچوی "محله اهر" گذر می کنند و با این کار خود را بیمه ی ابا عبدا... می کنند. مادران نذورات خود را به خادمین حسینیه تحویل می دهند و درمقابل بسته ای شیرینی یا تکه ای پارچه ی سبز متبرک می گیرند.
از طرف دیگر و در همین زمان "هیئت محله ی اهر" مراسم زنجیر زنی خود را در سطح شهر برگزار می کند و در مسیر خود در محلات مختلف مورد استقبال قرار می گیرد. ورود این زنجیر زنان به هر محله به منزله ی دعوت از آن محله برای شرکت در مراسم "چارچو گردانی" ست. ساعاتی پس از غروب آفتاب تمامی هیئت های مذهبی شهر مراسم زنجیر زنی خود را آغاز می کنند. این هیئات از خیابان های اصلی شهر زنجیر زنان می گذرند و مسیر حرکت خود را به سمت "حسینیه اهر" ادامه می دهند. همزمان در صحن حسینیه - همچون دیگر شب های دهه اول محرم – مردم به سینه زنی و عزاداری مشغولند، نوحه خوانان شور و هیجانی به پا می کنند، مردم منتظر و بیقرارند!
هیئت های مذهبی محلات مختلف زنجیرزنان وارد حسینیه می شوند. با ورود هر هیئت، سینه زنی موقتا قطع می گردد و مردم به تماشا و همراهی آن هیئت می روند. مداح نیز با گفتن جملاتی مثل: "عزاداران خوش آمدید!" از میهمانان استقبال می کند. حدود 2 تا 3 ساعت طول می کشد تا تمامی هیئات به صحن حسینیه وارد شوند. پس از رسیدن آخرین هیئت، مداح دوباره نوحه سرایی خود را می آغازد و جمعیت با همراهی وی مقدمات اجرای مراسم را مهیا می کنند. در این زمان "چارچوگردانان" در مسجد کنار حسینیه وضو گرفته اند و به خواندن دعا مشغولند. آن ها خود را خوشبو ساخته اند، همگی لباس هایی سبز به تن دارند و شال هایی سبز بر کمر بسته اند، این جا محله و حسینیه ی سادات است. فضایی معنوی و روحانی برقرار است. زمان به سرعت سپری می شود، اجرای مراسم نزدیک است. "چارچو گردانان" یکدیگر را در آغوش گرفته و برای هم دعا می کنند. آن ها باید مراسم را به بهترین نحو ممکن به اجرا بگذارند. مردم منتنظرند. جمعیت به ساختمان حسینیه چشم دوخته است. با ورود "چارچو گردانان" به حسینیه، غریو فریادهای " وای حسین(ع)، وای حسین(ع)" مردم به آسمان بلند می شود. افراد در زیر چارچو و در جاهای مشخص خود قرار می گیرند. تعدادی هم مشغول باز کردن مسیر عبور چارچو در بین جمعیت هستند. تمام فضا سرشار از فریاد و نجواست. همه منتظرند. چارچو را بلند می کنند، فریادها بیشتر می گردد. یک... دو... سه و حرکت به سوی جمعیت. ورود "چارچو" به صحن حسینیه موجی در جمعیت می اندازد. تمام پشت بام ها و لبه دیوارهای اطراف حسینیه مملو از زنان و کودکانی است که با فریاد "وای حسین(ع)" جمعیت را همراهی می کنند. "چارچو" به وسط حسینیه رسیده است، در یک لحظه می ایستد و ناگهان شروع به چرخش می کند. در این لحظه تمامی دست ها به سوی آسمان است و همه یک صدا "یا حسین(ع)، یا حسین(ع)" می گویند. "چارچو" سه بار به دور خود چرخانده می شود. دو نفر با تکیه بر روی دستهای خود و بر روی دسته های چارچو معلقند و "لنگر" خوانده می شوند. این ها تعادل "چارچو" در زمان چرخش را حفظ می کنند. "چارچو" دوباره به حرکت خود ادامه می دهد. پس از طی چندین متر دوباره می ایستد و همان چرخش و همان شور و هیجان و "یا حسین(ع)" گفتن ها و حاجت خواستن ها. چرخش سه بار انجام می شود و در هر مرتبه "چارچو" سه بار به دور خود می چرخد. فقط 10دقیقه طول می کشد و به همین سرعت مراسم تمام می شود. "چارچو" به داخل حسینیه برگردانده می شود و باید یک سال دیگر منتظر بود تا دوباره "چارچو گردانی" را دید.
در باور مردم استهبان "چارچو" مظهر و نشانه ای از یک هودج و کجاوه است که از آسمان فرود می آید و پیکر امام حسین(ع) را به عرش اعلی می برد. "لنگر" هایی که تعادل را در زمان چرخش حفظ می کردند، نماد کسانی ست که پایه های هودج را نگه می دارند تا پیکر امام به عرش برده نشود و وجود پاکش در زمین مانده و زیارتگاه کسانی باشد که ادامه دهنده راهش هستند!
به هر روی، این آئین زیبا و رمزآلود جزئی از فرهنگ مردم استهبان است. پژوهش و کند و کاو در مورد سابقه تاریخی و چرائی آن، همت و کوشش جوانان این دیار را می طلبد. این آئین در سیاهه ی میراث نا ملموس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور به ثبت رسیده است.
مرگ بر هیچ کس درود بر زندگی
نابودی آثار تاریخی در سکوت مطلق!
حمام حسینی در استهبان به حمام کزمان شهیر است.
1-آن گونه که محمد رضا آل ابراهیم می نویسد: "این حمام در سال ۱۲۹۰ ه.ق به متراژ ۴۰۰ متر مربع به وسیله حاج میرزا بابا (نیای خانواده سادات معزی) توسط استادان یزدی با گرته برداری از مکتب شرقی حمام سازی، البته با حفظ همه مولفه های معماری گرمابه شرقی (کویری) بنا نهاده و ساخته شده است. این حمام که در محله کزمان واقع شده، در سال ۱۳۰۸ هجری قمری توسط میرزا بابا معزی وقف گردیده است. این بنا با شماره ثبت ۲۶۶۵۶ در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است."
2- آثار ملی ایران مجموعهای از آثار تاریخی ایران است که به بر اساس قانون حفظ آثار ملی مصوبه ۱۳۰۹ مجلس شورای ملی، به طور رسمی ثبت شدهاند. طبق این قانون «کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکنی که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده، اعم از منقول و غیرمنقول، با رعایت ماده سه این قانون میتوان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت میباشد.» پس از ۲۵ سال، در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۳۴ با ثبت کاخ گلستان، ممنوعیت ثبت آثار مربوط به قاجاریه و پس از آن نیز عملا برداشته شد.
3-حمام کزمان تنها حمام باقی مانده از حمام های قدیمی استهبان است که با سبک معماری پیش گفته، ساخته شده است. دیگر گرمابه های قدیمی استهبان که تعدادشان هم کم نبود، به دلایل مختلفی از بین رفتند و فقط نامی از آن ها باقی مانده است. همانند حمام فخر، حمام کوچه شاه، حمام پنار و ... از این دست بناهای نابود شده هستند. این بنا نیز همانند بسیاری از بناهای عمومی و عام المنفعه ی قدیمی، وقف عام هستند و متولی فعلی آن ها "اداره اوقاف و امور خیریه" می باشد. حمام حسینی (حمام کزمان) چندین سال است که در سیاهه ی آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و متاسفانه به حال خود رها شده است. ثبت پر دردسر این اثر در لیست آثار ملی که با سنگ اندازی اوقاف همراه بود، خود داستانی دارد که به جای خود به آن پرداخته خواهد شد. اما یک نکته در این جا چالش بر انگیز است و آن عدم همکاری اداره اوقاف با اداره میراث فرهنگی شهرستا ن برای مرمت و بازسازی این بنای ارزشمند است.
(روزگاری که حمام برقرار بود.)
منصور عباسپور، مسئول اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان استهبان می گوید: "پیگیری ها و مکاتباتی که مسئول قبلی اداره میراث فرهنگی استهبان انجام داده بود و اقداماتی که ما انجام دادیم، به دلیل عدم همکاری و تمایل اداره اوقاف و امور خیریه استهبان برای حفظ این بنای تاریخی و ارزشمند تا به حال بی نتیجه بوده است. حتا از سوی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس پیشنهاد مرمت و بازسازی مشارکتی با اداره اوقاف مطرح گردیده است که باز موافقتی صورت نگرفته است."
(حمام هنوز مورد بی مهری قرار نگرفته بود.)
(رویش گیاهان در سقف حمام)
4- با نگاهی به سرنوشت کاروانسرایی که کاملا تخریب شد و پاساژی بزرگ جای آن را گرفت، این شبهه به ذهن وارد می شود که نکند اداره اوقاف طرح و نقشه ای برای تخریب و جایگزینی بنایی پول ساز به جای این حمام دارد؟!! از منظر قانون، تخریب بناها و ساختمان های تاریخی که در سیاهه میراث فرهنگی کشور ثبت شده اند، امکان پذیر نیست.
سال هاست که این حمام تاریخی به حال خود رها شده است و هیچ گونه رسیدگی در مورد آن صورت نمی گیرد. درختانی بر روی سقف این حمام رشد کرده اند و بیم آن می رود که عاملی برای تخریب آن باشند. رها شدن بنا و عدم انجام تعمیرات حداقلی، حال و روز خوبی را برای این حمام به ارمغان نیاورده است. این بنای زیبا و منحصر به فرد، قابلیت تبدیل شدن به موزه مردم شناسی، موزه کتب و اسناد خطی، چایخانه سنتی و ... را دارا می باشد. هر چند نظر کارشناسان فن نباید نادیده گرفته شود. اما در حال حاضر حفاظت و مرمت این اثر، باید مهم ترین اقدام پیش رو باشد. این حساسیت باید از سوی مردم، امام جمعه محترم، فرماندار گرامی و دیگر مسئولان شهر مورد توجه قرار گیرد. امید است با پیگیری ngoها، مسولین و همکاری اداره اوقاف شهرستان، حال و روز این بنای ارزشمند تاریخی را رو به بهبودی ببینیم.
(پشت بام حمام!)