استهبان، زادگاه اردشیر بابکان
(باز نشر)
استهبان، شهرستانی است بس زیبا که در 180 کیلومتری جنوب شرق شیراز قرار دارد. ریشه کلمه ی استهبان، "سته"و به معنای"هسته ی انگور"می باشد که با پسوند "بان" به معنی "نگهبان و نگهدارنده" این کلمه را ساخته است. (در گذشته ای نه چندان دور بیشتر کوه های استهبان را انگورستان ها در بر می گرفت.) این شهرستان از نظر آب و هوایی در منطقه سردسیر قرار گرفته است. دور تا دور استهبان را رشته کوه های بلند صخره ای پوشانده است. استهبان یکی از مناطق بسیار خوش آب و هوا در شرق فارس می باشد که هر ساله گردشگران بسیاری، از داخل و خارج از استان را به سمت خود می کشاند. قدیمی ترین اثر باستانی و تاریخی یافت شده در استهبان، ابزارهای سنگی است که مربوط به دوران نوسنگی می باشد و در کنار دریاچه ی بختگان یافت گردیده است. بیشترین آثار تاریخی متعلق به دوران ساسانیان است، هر چند زیر ستون های هخامنشی، آب انبار های صفوی، آثار شبانکارگان فارس و ... را نیز نباید نادیده گرفت!
یکی از بخش های شهرستان استهبان، دهستان "خیر" است.(khir ، بر وزن شیر) "خیر" مجموعه روستاهایی است شامل: ماه فرخان، سهل آباد، دستجرد، دامنه، بنوان، خانه کِت، دربندان، دهویه، قَشَم قاوی، لای خِرَمی، مبارک آباد و محمدآباد که در شمال غربی شهرستان قرار گرفته است. دشت ها و تپه های حاصلخیز و پرآب "خیر" که در حاشیه ی دریاچه ی بختگان قرار دارد، یکی از دلایل ایجاد این مجموعه روستاها در منطقه بوده است.
در باور برخی اهالی، خیر مکانی است که روزگاری شهر ملکه ی سبا بوده است! اگر با دقت به این گونه باورها نگاه کنیم، درمی یابیم که در لابه لای این باورها واقعیت هایی نهفته است. بله، روزگاری "خیر" شهری بوده است اما نه شهر ملکه ی سبا! اشیاء و وسایل یافته شده در منطقه، آثار و بناهای به جا مانده، ذکر صریح نام این منطقه در بسیاری از متون تاریخی معتبر و ... ، همگی گواه وجود شهری به نام "خیر" در دوران تاریخی ست. در همین متون تاریخی است که از همین شهر به عنوان زادگاه اردشیر بابکان، سرسلسله ی ساسانیان یاد می شود.
در تاریخ طبری می خوانیم: "گویند که اردشیر در یکی از دهکده های اصطخر تولد یافت به نام طیروده که از روستای خیر از ولایت اصطخر بود."
ابو علی بلعمی در تاریخ بلعمی می نویسد: " و اصطخر را روستاییست و آن را روستای خیرو خوانند و آن جا دیهی است نام وی طیروده، اردشیر از آن دیه بود و آن دیه بدو باز خوانند."
دکتر عبدالمجید ارفعی در مقاله ی"پارس و شهرهای پارس در گل نوشته های تخت جمشید" می نویسد: میان دو شهر خرامه و نی ریز، شهری جای داشته به نام"hiran" که می بایست شهر"خیر" از بخش"خیر" بوده باشد و در سده ی هفتم هنوز منزلگاهی بر سر راه شیراز – نی ریز بوده است."
اردشیر بابکان فرزند ساسان در سال 180 میلادی یعنی 1831 سال پیش در روستای "خیر" واقع در حاشیه ی جنوبی دریاچه ی بختگان (استهبان – فارس)، چشم به دنیا گشود. بنا به روایت جغرافی نویسان و مورخین اسلامی، از جمله طبری، اردشیر سر سلسله ی ساسانی در روستایی به نام" تیروده" از ناحیه ی خیر از کوره ی استخر زاده شده است. دودمانش از اسپهبدان و بزرگان پارس بودند. پدرش بابک، شاه "خیر" و تابع "گوچهر" شاه استخر بوده، و "گوچهر" نیز برگمارده ی اردوان، پادشاه اشکانی بوده است. اردشیر در نوجوانی به توصیه ی پدرش از طرف گوچهر به ارگبد (قلعه دار) دارابگرد که "تیری" نام داشته است، سپرده می شود تا به او آداب و فنون فرماندهی بیاموزد. در جوانی پس از "تیری" مقام ارگبدی دارابگرد به او داده می شود. در این دوران به دلیل جنگ های مداوم شاهان اشکانی با رومیان و نیز نارضایتی عمومی جامعه، انقراض این پادشاهی و ضعف حکومت مرکزی آغاز می شود. اینک زمانی است که ایران زمین برای رهایی از دست اندازی بیگانگان، به یک ناجی نیازمند است و اردشیر که خود را میراث دار هخامنشیان می داند، با گام هایی استوار پیش می آید.
ملک الشعرای بهار در سبک شناسی می نویسد:
«اردشیر پاپکان در قریه ی "طیروذه" از روستای "خیر" از استان اصطخر فارس به دنیا آمد، و جدش مردی بود ساسان نام، بسیار شجاع و شدیدالبطش(سخت گیر) و این ساسان از خاندان ملوک محلی فارس که آنان را " بازرَنگان" یا "بازرَنگیان" می گفتند، زنی گرفت نامش "رامبهشت" و خود ساسان در اصطخر متولی آتشگاه آناهید بود....»
دکتر عبدالحسین زرین کوب هم در کتاب" تاریخ مردم ایران" بر این باور است که اردشیر بابکان زاده ی دهکده ی شهر "خیر" است:
«پاپک پسر ساسان که به علت عنوان روحانی از جمله ی بغان – خداوندگاران – پارس محسوب می شد و چون از طرف مادر نیز به سلسله ی بازرنگی منسوب بود، داعیه ی قدرت جویی داشت و علاوه بر نگهبانی معبد استخر در شهر کوچک "خیر"- کنار دریاچه ی بختگان- خود را همچون فرمانروایی خودکامه تلقی می کرد. ارتخشیر پاپکان(اردشیر) در حدود سال180 میلادی بنا بر مشهور در یک دهکده ی شهر "خیر" – به نام "تیروذه"(طیروده) به دنیا آمد......»
دکتر تورج دریایی در پاورقی صفحه 129 کتاب خود تحت عنوان"شاهنشاهی ساسانی" به نقل از بلعمی می نویسد:
«بلعمی نقل می کند که در نامه ای از اردوان آخرین پادشاه اشکانی، به اردشیر آمده است: تو مردی از روستای استخر هستی، پدرت بابک مردی از روستا بود، و این روستا برای شما کفایت نمی کرد که به شهر آمدید و بر استخر تسلط یافتید، می گوید اردشیر از قریه ی "طیروده" متعلق به روستاق "خیر" از "کوره" اصطخر از "بلاد" فارس بود.»
تاجگذاری
اردشیر در سال 226 میلادی در تیسفون تاجگذاری می کند. نقش برجسته ای در نقش رجب، مراسم تاجگذاری را به تصویر کشیده است. اردشیر در حال ادای احترام، فَرّ شاهی را از اهورامزدا دریافت می کند. در نقش برجسته ای دیگر که در نقش رستم قرار دارد، اهورامزدا سوار بر اسب، حلقه قدرت را به اردشیر که سوار بر اسب است، می دهد. در زیر پای اسب اردشیر، پیکر اردوان پنجم، آخرین پادشاه اشکانی و زیر پای اسب اهورامزدا نماد اهریمن است.
اقدامات اردشیر
می توان اقدامات اردشیر را به گونه ای خلاصه به شرح زیر آورد:
1 – احیای دوباره ی سربازان جاویدان که در روزگار داریوش هخامنشی تشکیل شده بود.
2 – تقسیم مردم به روحانیون، ارتشتاران، دبیران و صنعتگران
3 – افزایش امنیت عمومی
4 – بازپس گیری مناطق از دست رفته ی ایران زمین
5 – توسعه ی اقتصادی با تسلط بر خلیج فارس و ساخت چندین بندر در دو سوی آن
6 – رونق تجارت دریایی
7 – شهرسازی: به اردشیر(بردسیر)، اردشیر خوره(فیروزآباد)، رام مهرز اردشیر(رامهرمز)، رام اردشیر(؟)، وِهِشت اردشیر(؟)، بهمن اردشیر(بهمنشیر)، بوخت اردشیر(بوشهر) و ...
مرگ اردشیر
اردشیر اندک زمانی پیش از مرگ ، شاپور را جانشین خویش ساخت و تاج شاهی را بدست خویش بر سر وی نهاد. اردشیر اول بسال 240 میلادی درگذشت و فرزندش شاپور اول بر جای وی قرار گرفت.
"چهارتاقی خیر" یا آتشکده ی بهرام
در یکی از باغ های قدیمی ماه فرخان (یکی از روستاهای"خیر")، یک چهارتاقی وجود دارد که خوشبختانه هنوز پابرجاست. این بنا احتمالا یکی از آثار زمان اردشیر است. در"کارنامه ی اردشیر بابکان" ترجمه دکتر بهرام فره وشی می خوانیم: "اردشیر پس از پیکارهای سخت و از میان بردن اردوان و هنگام بازگشت از کرمان به پارس به راه شهر گور (فیروزآباد) مرکز اردشیر خوره، به کنار دریای استخر (بختگان) می رسد. سپاس ایزد می گذارد و به فرمانش آتشکده ی بهرام را در حدود 226 میلادی در آن جا بنا می کند."
هم اکنون آتشکده در بین درختان "باغ دراز" در روستای ماه فرخان قرار دارد. در دوران اسلامی اطراف آتشکده تبدیل به قبرستان می گردد و شاید یکی از دلایل سالم ماندن این بنا همین باشد. البته دیگر اثری از قبرستان وجود ندارد چرا که به دلیل تسطیح زمین های اطراف آتشکده به دست کشاورزان، بیشتر آثار قبرستان نابود شده است. مصالح به کار رفته در ساخت این چهارتاقی مانند دیگر بناهای دوره ساسانی، لاشه سنگ، گچ و آهک می باشد.
مرگ بر هیچ کس درود بر زندگی