دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

مادری که بی فرزند شد!

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ب.ظ

از زادروزش سندی در دست نیست. کی و با کدامین دست مهربان زندگی را آغاز کرد، کسی اطلاعی ندارد. "ننه و بچه"اش می خواندند و تا جایی که می دانیم همواره این "مادر" و "فرزند" تندرست، سرسبز و سر در آغوش هم،  روزگار را تا چند سال پیش، به خوبی سپری می کردند. چه مردان و زنانی که با بستن تکه ای پارچه به دنبال حاجت خود بودند تا بلکه فرزندی را همانند این درخت، در آغوش داشته باشند. حدودا 5 سال پیش بود که شاخه ای از این درخت تاریخی و زیبا شروع به خشک شدن کرد. بسیاری از مردم نگران شدند. افراد زیادی پیگیر شدند ولی بی نتیجه بود چون متولیان و مسئولان امر توجهی به آن نکردند و اقدامی درخور صورت نگرفت.


(سرو ننه و بچه در سال 2003)

داستان از زمانی آغاز شد که جاده ای زیانبار در کنار این درخت کهنسال قرار گرفت و کل منطقه را هم در معرض آسیب های فراوانی قرار داد. با ساخت دیوار باشگاه فرهنگیان بر روی ریشه های آن، فشار زیادی بر درخت وارد شد، گرد و خاک ناشی از تردد وسایل نقلیه درخت را به تنگی نفس دچار کرد، تنفس ریشه ای "سرو ننه و بچه" مختل گردید. خاک برداری در شمال این درخت برای ایجاد راه در داخل باشگاه فرهنگیان نیز مانند زهکشی عمل کرده و آب موجود در اطراف ریشه ها را به سمت خود کشید و رطوبت خاک را گرفت. در عین حال و با وجود آسیب هایی که به درخت وارد شد اما باز هم آن "سرو سهی" استوار و سرزنده با آن شرایط ساخت و ادامه داد. دو عامل بسیار مهم که درخت را به این روز انداخت یکی روشن کردن آتش داخل تنه درخت بود و دیگری آبیاری درخت. آبیاریِ بدون آگاهی و اشتباه درخت، باعث رشد شدید قارچ ها در پایین تنه درخت شد و این آسیب آن قدر شدید بود که با از بین بردن آوندهای تنه، شاخه ها را خشکاند.


(ساخت دیوارها و خاکبرداری هایی که در طی چند سال انجام شد.-عکس 2013)

یادداشت هایی که آن زمان در مورد این درخت نگون بخت نوشته شد، به مذاق برخی خوش نیامد و با تندی با موضوع برخورد کردند. ناآگاهی آن ها و عدم قبول آسیب دیدگی درخت به دلیل کار آن ها، یک شاخه اصلی را خشکاند و امروز هم شاهد ایجاد خشکیدگی در شاخه ی اصلیِ بزرگتر هستیم. هنوز وجود قارچ ها در پایین تنه درخت مشهود است و تاثیر آن را در خشک شدن شاخه ای در قسمت سبز فعلیِ درخت (ننه) می توان دید. هم چنین آتش زدن داخل تنه هم تاثیر زیادی بر خشکیدگی داشته است.
روز سه شنبه
11 خرداد 95 به اتفاق مهندس علیشاهی ریاست اداره منابع طبیعی استهبان و تعدادی از کارکنان این اداره و با حضور دکتر احمدی (از مرکز تحقیقات)، خانم مهندس قهرمانی (کارشناس مسئول آفات و بیماری های جنگلی اداره کل منابع طبیعی فارس) و مهندس حمزه پور (از مرکز تحقیقات)، "سرو ننه و بچه" مورد بررسی و بازبینی قرار گرفت. بازدیدی که 4 سال قبل هم انجام شده بود و نسخه ای برای پیشگیری از ادامه خشکیدن درخت نوشته شد اما اقدامی صورت نگرفت! امروز شاهد آنیم که نیمی از درخت خشکیده و آن چه نمی باید رخ می داد، اتفاق افتاد: "فرزندی" از دست رفت!

این درخت به گونه ای نمادی از استهبان بود، هویتی داشت اما ...




دکتر احمدی راهکارهایی را ارائه کردند که برای حفظ "سرو ننه و بچه" باید انجام گیرد:

- حذف شاخه های خشک به نحوی که به شاخه های سرسبز آسیبی نزند.

- استفاده از محلول های ضد قارچ و پُر کردن گودال اطراف تنه درخت با خاک تا تماس مستقیمی با آب نداشته باشد.

- لایه برداری از قسمت های سوخته شده درخت

- پُر کردن حفره ی بزرگ ایجاد شده در تنه درخت با "فوم"

-حفر کانالی اطراف تنه درخت به فاصله 5/1 متر از تنه برای آبیاری (فقط چند بار در سال)


خوشبختانه مدیر باشگاه فرهنگیان جناب آقای تواضعی تمام هزینه های حفظ و کاهش آسیب های درخت را متقبل شدند و قول همکاری داده اند.


---------------------------------------------------------------------------------------------------

یادداشتی که اردیبهشت 91 در روزنامه عصر استهبان نوشتم و با پاسخی عجیب از سوی مدیر وقت باشگاه روبرو شد:


سرو ننه و بچه استهبان

 در استهبان و ابتدای تفرجگاه "سرآسیاب" و در کنار رودخانه ی فصلی "بُک بُک"، درخت سرو بلند و زیبایی دیده می شود که سالیان درازی است نظاره گر شهر و مردمان آن است. شکل این درخت به گونه ای است که به نظر می رسد درختی بزرگ، درخت کوچکتری را در آغوش دارد و دلیل نامگذاری این درخت نیز شاید همین است: سرو ننه و بچه! از گذشته های دور، که هر صبحگاه مردان سخت کوش دیارم برای کسب رزق و روزی، راهی باغ و بستان های جنوبی می شدند تا به امروز که ورزشکاران و طبیعت دوستان نیز این راه را طی می کنند، این درخت استوار و پابرجا، همه را دیده است! بسی سرما، گرما، برف و باران و سیل را از سر گذرانده است و همیشه هم پدرانمان یاریگرش بوده اند. آگاهی چندانی از دیرینگی آن در دست نیست ولی با توجه به قطر تنه و نیز تقدّس درخت در گذشته های بسیار دور، شاید بتوان گفت که کاشت آن به پیش از اسلام نیز برسد. در گذشته گروهی از مردم بر اساس رسوم قدیم، با بستن تکه های پارچه به شاخه هایش، مراد می طلبیدند که هنوز آثارش بر شاخه ها نمایان است! یکی دیگر از رسومی که آثارش هنوز در بین شاخه های سرو ننه و بچه هویداست، رسم پرتاب سنگ به درون شاخه ها بوده است! فرد سنگی را به درون شاخه ها پرتاب می کرد، اگر  سنگ در بین شاخه ها گیر می کرد، شخص "حاجت روا" می شد و اگر از بین شاخه ها می افتاد مرادش حاصل نمی گشت! (تمام درختان به ویژه سرو در فرهنگ ایرانی جایگاه والایی داشته اند و هنوز نیز می توان ردّی از این باور  در بین مردم پیدا نمود.) با توجه به این موارد شاید بتوان آن را در حوزه ی میراث فرهنگی نیز جای داد.

هم اکنون سرو"ننه و بچه" در محوطه ی باشگاه فرهنگیان قرار دارد و متاسفانه این روزها، روزهای خوش خاطره ای برای این درخت نیست، چرا که چند سالی است با ساز و کارهایی توسط خود ما، عرصه برای او تنگ شده است! چندین سال پیش مسئولان باشگاه فرهنگیان در فاصله ی 1.5 متری اش دیواری ساخته اند که بر ریشه های آن سنگینی می کند و معمولا تا کمرگاه درخت را در سایه قرار می دهد. در همان زمان خاک برداری در قسمت شمالی درخت به ریشه های آن آسیب هایی رساند. ایجاد راه در کنار آن نیز موجب کوفته شدن خاک کنار درخت شده و ریشه ها را زیر فشاری دوچندان قرار داده است و هم چنین، گذشتن زیاد ماشین ها در این راه خاکی، باعث می شود گرد و خاک زیادی بر روی شاخ و برگ های آن قرار گیرد و منفذهای تنفسی برگها را مسدود و تنفس درخت را دچار اختلال کند. در روزهایی نه چندان دور نیز دو مخزن آهنی بسیار بزرگ آب در فاصله ای نزدیک به تنه ی آن قرار داده اند که علاوه بر فشار زیاد بر ریشه ها، حریم منظری درخت را بدتر از پیش کرده است. اثرات این فشارها کم کم دارد خود را نشان می دهد چرا که یکی از شاخه ها در میان درخت خشک گردیده است! پس از گفت و گو با آقای مهدوی آزاد (مدیر محترم فعلی باشگاه) در مورد محل قرار دادن این مخازن و اثر آن بر درخت، ایشان قول دادند هر چه زودتر نسبت به جابه جایی این مخازن آب اقدام کنند. هم چنین ایشان بیان کردند که با کارشناسانی صحبت نموده اند و هر 17 تا 20 روز یک بار درخت را آبیاری می نمایند. لازم به یادآوری است که این درخت هیچگاه آبیاری مصنوعی نشده است و همیشه باران آن را سیراب می کرده است، بنابراین اثرات احتمالی این آبیاری مصنوعی نامشخص می باشد.

همین جا از ایشان، به خاطر رسیدگی به این درخت و همکاری در رفع این نگرانی، قدردانی می گردد.

به امید فرداهایی بهتر برای محیط زیست میهنم

رسول حاجی باقری 4/2/1391

نظرات  (۲)

۱۴ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۲۰ علی اصغر رضوانی
سلام.خدا قوت کاکا.واقعا دس خوش.انگار انسانهایی را از مرگ نجات میدهید .به خدا قدرش را نمی دانیم.مثل چنار اببخش.خدا وکیلی نگذارید این درخت از بین برود.قسمتان میدهم برای این درخت کاری انجام دهید.اجرتان با خداوند بزرگ.با تقدیم احترام 
۲۰ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۶ عباس عبدالهی farhang404.ir
خدا رحمت کن چنار آب پخش و همه گیاهان خفته در خاک از جمله میلیاردها درخت جنگلها و باغات ایران که بدستان اهریمنان بدکار کفن شدند و رفتند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی