دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

آبان ماهِ عطرآگین


(عکس: رسول حاجی باقری)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۸
رسول حاجی باقری

گزارش

برگرفته از تارنمای فرهنگی مهرگان  گروه باستان شناسی - میلاد وندایی*

 هشت سال هر آن چه خواستند بر سر میراث فرهنگی و باستان شناسی آوردند، دم از کسی بر نیامد؛ گفتیم فَوَها، آنان غیر متخصص بودند و سیاسی، پس فرجی نیست، ولی گذار این دو سال نشانگر این است که «از ماست که بر ماست». معلوم نیست در پژوهشکدۀ باستان شناسی چه می گذرد و چه خط مشی هایی، از چه کسانی و به چه قصد و هدفی می آید، فقط کافی است قطارت را حرکت دهی تا سنگ ها را به سویت پرتاب کنند. مهم نیست در این حرکت یوسف مجیدزاده باشی، عباس علی زاده باشی یا من، تو یا او باشی، مهم این است که تو قصد انجام  کاری، با هدفی مشخص، برای پیشبرد و پیشرفت این کشتی به گل نشستۀ باستان شناسی داری، پس بی شک باید تو را زمین بزنند، به هر طریق و مرامی فرقی ندارد، حتا تا آن جا پیش خواهند رفت که تا ریشه ات را نَخُشکانند دست از سرت بر نمی دارند. تا چند سال پیش هر جا کم می آورند و می دیدند که زورشان به طرف نمی رسد، در نهایت تهمت ضد نظام می زدند و این روزها هم که در مملکت انگ جاسوس اجنبی و نفوذی بودن مُد شده است. حتا اگر با بدترین باستان شناس ایران هم روبه رو باشی، تهمت غیر واقعی زدن تنها از آدم های دیو منش بر می آید.

بیش از نیم قرن است، دقت کنید بیش از نیم قرن، یعنی دو نسل از باستان شناسی ایران که هیچ کس در این میان به یاد شوش نبود، ولی حال که کسی تلاشی بر احیاء این پایگاه مهم منطقه ای خوزستان دارد، همگان به حول و ولا افتاده اند که نکند منافع مان پایمال شود، یا مگر خودمان کوریم یا کَریم که اجنبی ها از دانشگاه های خارج از کشور بیایند در شوش کار کنند؟!

در خبری آورده اندکه فلان کس می رود تا شاهرگ باستان شناسی شوش را صاحب شود، ولی بیشتر نشان از این دارد که گویا پا بر شاهرگ عده ای خودخواه و منیت گرا در شوش و پژوهشکده باستان شناسی گذاشته اند که این گونه بالا و پایین می پرند، و آدمی را یاد ایرج پزشک زاد و داستان دایی جان ناپلئونش می اندازند. آخر کسی نیست بگوید که شما این همه سال کجا بودید که اکنون شده اید سینه چاک شوش، این همه سال که سفال های شوش در حال نابودی بود و انبارها شده بود زباله دانی، شما کجا بودید؟

اینان منافع جمع برایشان مهم نیست، منافع و منیت خودشان تنها در مقابل چشمان شان است، و چند متر جلوتر از دماغ خود را نمی بینند؛ و حتا جدیدن شنیده ام که دفتری باز کرده اند در پژوهشکده برای رسیدگی به تخلفات قضایی بین المللی اعضای پژوهشکده و باستان شناسان!! آخر کسی نیست بگوید که چه کسی، کی و کجا می خواهد به تخلفات و فسادی که در این مجموعه موج می زند رسیدگی کند؟ هر چه بگندد نمکش می زنند، اما کار از آن روزی که بگنند نمک هم گذشته است.

بی شک این دایی جان ناپلئون ها، همانانی هستند که مدتی پیش در داستان دنیل پاتس جزء دعوت کنندگان و سینه چاکان وی بودند، و برای مردی که منافع ملی ایران را زیر سوال برده بود، فرش قرمز پهن می کردند، حال امروز شده اند کاسۀ داغ تر از آش و برای روشن ماندن آتش زیر این کاسۀ آش، از هیچ راهی فروگذار، و به هیچ مرام و منشی هم پایدار نیستند.  بعد از یک دهه گوشه گیری ایران، حال که با اقدامات دولت درهای جهان به روی ایران باز شده است، و حضور پژوهشگران خارجی و منابع دانشگاهی و علمی آنان می تواند رونقی دوباره به این پیکر درمانده باستان شناسی دهد، با چسباندن برچسب جاسوس اجنبی و نفوذی، که تنها از ذهنیت های ضعیف و ددمنشانه ریشه می گیرد، قصد دارند ثابت کنندکه باستان شناسی ایران از داخل فاسد و مریض است و تنها بر سیاست مردان نباید خرده گرفت، این درخت از داخل کرم زده شده است.

همین ها هستند که جلوی پیشرفت و نفوذ جوانان متخصصی که در حال رشد هستند و  پر انرژی را در جامعه باستان شناسی ایران گرفته اند؛ در هر گوشه دیگر ایران، شهر سوخته، بیشاپور، هگمتانه و یا هر محوطه باستانی دیگر، اگر باستان شناس جوان و شایسته ای بخواهد کار کند، و این باند دایی جان ناپلئونی از او خوشش نیاید و یا سبیلشان را چرب نکند همین بلا را بر سرش خواهند آورد، به حال اینان، آلمانی و فرانسوی و آمریکایی هم ندارد، خوب آقاجان خوششان نمی آید دیگر، چه می گویید؟! گفتم تنها کافی است که شما قطارتان را تکان دهید، شخص و ملیت مهم نیست، اینان سنگ به دست کنار ایستگاه منتظر نشسته اند.

آدمی یاد داستان کارلوش کی روش، و محمد مایلی کهن در فوتبال می افتد. اولی مربی است که تمام جهان او را می شناسند و در ردۀ درجه یک جهانی است، بعد کسی مثل محمد مایلی کهن با آن اشک تمساح دم مشکش که مربی دست چندم ایران هم نیست، به خود اجازه می دهد که کی روش را نقد کند و او را بی سواد و مزدور بنامد، چرا؟! چون تاب و توان آن را ندارد که ببیند کسی از او بهتر است، مردم دوستش دارند، و می تواند برای جامعه خود مفید باشد، پس کیهان وار باید تریبون به دست گرفت و سنگش زد. آب لطفاً!...

 

*کارشناس ارشد باستان شناسی و سردبیرمجله باستان شناسی کند و کاو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۵
رسول حاجی باقری

پرنده ای آتشین

امروز دانش آموزان "دبستان محیط زیستی یار مهربان" با یکی از زیباترین و شگفت انگیزترین پرندگان آشنا شدند. جوجه فلامینگویی که با وجود خشکی بختگان، تا به امروز دوام آورده بود اما به دلیل نبود آب و غذا در دریاچه، سفر خود را نیمه تمام گذاشت!



لاشه این جوجه فلامینگو نمونه ای واقعی و مجسم برای آموزش بود و سعی شد اطلاعاتی هر چند اندک در اختیار دانش آموزان قرار گیرد تا با ویژگی های ظاهری، محل زندگی، نوع تغذیه، مهاجرت و ... این پرنده ی زیبا آشنا شوند. امیدوارم بتوان حس طبیعت دوستی را در این کودکان تقویت نمود تا یاریگران فردای محیط زیست باشند و نه تخریبگرانی پرمدعا!!!

بختگان یکی از زیستگاه های مهم و محل زادآوری فلامینگوهاست که متاسفانه امروز آن را کاملا خشکیده می بینیم.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۷
رسول حاجی باقری

دونده ای طبیعت دوست

به مناسبت هفته ی تربیت بدنی، از علی موحدپور (نانوا) دونده ی نامی و با اخلاق استهبانی در دبستان محیط زیستی "یار مهربان" استهبان قدردانی شد. این مراسم نمادین با حضور دانش آموزان و کارکنان این مدرسه و به پاس سال ها تلاش ایشان در حوزه ی ورزش و مربیگری و هم چنین در جهت آشنا شدن دانش آموزان آینده ساز و خانواده هایشان با چهره های ماندگار شهرستان و کشور انجام گرفت.

علی موحدپور دونده ای با اخلاق است که مدال های رنگارنگی در سطوح مختلف بین المللی و کشوری را در کارنامه خود دارد و هم چنان نیز می دود. ایشان در این مراسم برای دانش آموزان از نقش ورزش در زندگی گفتند و این که باید درس و ورزش را در کنار یکدیگر دنبال نمایند. موحدپور هم چنین از اهمیت طبیعت و محیط زیست و احترام به این نعمت های بی همتا گفت.

در حاشیه ی این مراسم عکسی از نانوا که در حال مسابقه ای کشوری است، به تمامی دانش آموزان اهداء گردید. هم چنین به رسم یادبود هدیه ای از طرف مدرسه به ایشان تقدیم شد.

 

 

برای آشنایی با سوابق ورزشی این چهره ماندگار استهبانی، مقام ها و دست آوردهای وی به اختصار می آید:

- اولین ورزشکار استهبانی که عضو تیم ملی شده و به مسابقات جهانی اعزام گردیده است.

- 22 سال عضو تیم ملی و قهرمان ایران در رشته های 3000 متر، 5000 متر، 10000 متر و ماراتن طی سال های 1359 تا 1381

- چهار سال قهرمان جوانان ایران در سه رشته 3000 متر، 5000 متر و 10000 متر از سال 1359 تا 1362

- رکورددار جوانان ایران به مدت 15 سال از سال 1361 تا 1375 در رشته های 5000 متر و 10000 متر

- قهرمان بزرگسالان ایران به مدت 20 سال طی سال های 1361 تا 1381

- قهرمان ماراتن ایران به مدت 10 سال از سال 1372 تا 1381

-کسب بیش از 100 مقام قهرمانی در سطح کشور

- شرکت در بیش از 10 مسابقه بین المللی و جهانی

- اعزام به مسابقات دو و میدانی بین المللی چین و کره شمالی و کسب مقام سوم و شکستن رکورد 5000 متر جوانان ایران در سال 1362

- اعزام به مسابقات دو صحرانوردی قهرمانی جهان در بلژیک سال 1370

- اعزام به مسابقات دو نیمه ماراتن بین المللی ترکیه و کسب مقام پنجم د رسال 1373

 

سید علیرضا (فاضل) کشفی مدیر دبستان غیر انتفاعی "یار مهربان"، خود از چهره های ملی و ماندگار کوهنوردی کشور هست که با ایده هایی نو  قصد دارد آینده سازانی توانمند را آماده ورود به جامعه نماید.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۷:۳۹
رسول حاجی باقری

گفت وگو با دکتر سیدآهنگ کوثر، درباره آبخوانداری و مدیریت آب در ایران


 آقای دکتر تعریف شما از آبخوانداری و تفاوت آن با آبخیزداری چیست؟ 

آبخیزداری یعنی مدیریت پایدار آبخیز، که فقط آب نیست و شامل کل منابع طبیعی می شود. آبخوانداری یعنی آبخیزداری زیر و روی زمینی. یعنی ما فقط برای نگهداری آب به روی زمین تکیه نمی کنیم و از زیر زمین هم کمک می گیریم. مقداری از آبی که از آبخیز خارج می شود و در مخروطه های افکنه و دشت ها جاری می شود، به زیر زمین می رود. به جمع آوری و مدیریت آن در زیر زمین آبخوانداری می گویند.

با وجود ساختن سدهای پرشمار همچنان مشکل کم آبی در ایران وجود دارد. به نظر شما تنها با ساختن سد می توان این مشکل را حل کرد؟

اگر شرایط برای ساختن سد مناسب بود و از آبخوانداری بهتر باشد باید سد را ساخت. من ضدسدسازی نیستم. ضد تلف کردن و نادانی هستم. در سال 1369 در ژاپن سدی خاکی را دیدم که 300 سال از عمرش می گذشت. ارتفاع سد 14 متر بود. در این مدت طولانی فقط یک متر از کف آبگیر سد را گل پر کرده بود. 14 را ضرب در 300 کنید، ببینید چند سال طول می‌کشد تا این سد از گل پر شود، در شرایطی که بارندگی در آنجا 1800 میلی متر در سال است. اما در ایران مساله به گونه یی دیگر است. در تهران سد لار را می سازیم. سد لتیان را می سازیم. سد طالقان را می سازیم. اگر هم لازم شد از چند صد کیلومتر آن ورتر آب می آوریم. در ایران سد را که می سازند بعد متوجه می شوند از گل پر می شود. برای همین آبخیزداری بعد از سدسازی در ایران آغاز شد. سد کرج که یکی از بهترین شرایط رسوب گیری در بین سدها را دارد نیز پر از گل است. برای اینکه آنجا سازندهای آن آذرین است؛ موادی که نسبت به دیگر تشکیلات زمین شناسی ایران از فرسایش پذیری کمتری برخوردارند. ما در اینجا سدداری داریم، نه آبخیزداری.  اما در ایران در حال حاضر برعکس است. همان طور که سدسازی در خیلی از نقاط غلط است، آبخوانداری هم در همه جا مناسب نیست. مثلاً در دشت ایزدخواست داراب، به وسعت 70 هزار هکتار، در خاک نرمی که اصلاً ریگ در آن وجود ندارد نمی شود آبخوانداری کرد، باید زراعت سیلابی کرد؛ کاری را که مردم چندین هزار سال است انجام می دهند.

 

(دکتر کوثر)

 

به نظر شما آبخوانداری و آبخیزداری گزینه یی است که ما را از بحران کم آبی نجات بدهد؟ 

بله. آزموده را آزمودن خطاست. همه این طرح ها تاکنون تجربه شده و نتیجه مشخص است. اگر چیز بهتری دارید بسیار عالی، آن را اجرا کنید. اما بهترین و ارزان ترین، از نظر محیط زیست و از لحاظ اقتصادی در جایی که امکان تغذیه مصنوعی وجود دارد آبخوانداری و آبخیزداری زیر و روی زمینی است. 

چند سال پیش طرحی از سوی شما توسط سازمان ملل پذیرفته شد مبنی بر استفاده از آبخوانداری. کمی درباره آن توضیح دهید؟ 

در سال 1998 در تهران کنفرانسی برای بیابان زدایی برگزار شد که کار ما در آنجا مطرح و کشف شد. چند سال هم طول کشید تا سازمان ملل برای اجرایی کردن این طرح حمایتگر مالی پیدا کند. در نهایت سال 2002 این طرح با کمک مالی بلژیک و همکاری سازمان ملل، یونسکو و ایکاردا (مرکز بین المللی پژوهش های کشاورزی در مناطق خشک) شروع به کار کرد. هر ساله ما جلساتی در خود ایران داریم و اقدام به برگزاری کارگاه آموزشی ملی و بین المللی برای کارشناسان می کنیم. البته من دو سال است که دیگر مسوولیت رسمی ندارم و آقای دکتر محمدنیا به عنوان نماینده ایران مسوولیت برنامه را برعهده دارد. 

آیا اندیشه اصلی این طرح از خود شما بوده است؟

آن ایرانی هایی که از هفت هزار سال پیش در خراسان شروع به آبیاری سیلابی کردند، شاید خودشان هم نمی دانستند تغذیه مصنوعی انجام می دهند. نتیجه کار آنها، اختراع قنات شد. در حقیقت آنها آبخوانداران اصلی این سرزمین بودند. یعنی به آبی که در زیر زمین بود، توجه داشتند. در سرزمین های خشک با چنین شرایط، تبخیر خیلی زیاد است. در کرج تا حدود 130 سانتی متر در سال تبخیر داریم. اگر با جاهای دیگر ایران، به طور متوسط حساب کنید بین 2 تا 3 متر در سال در ایران تبخیر وجود دارد. با این وجود ببینید در دنیا وضعیت آب چگونه است. مثلاً در دنیا طبق گزارش سازمان ملل حدود یک میلیارد و 200 میلیون نفر زندگی می کنند که به این تعداد روزانه کمتر از 5 لیتر آب آلوده می رسد. کمترین نیاز سرانه آبی 20 لیتر در شبانه روز است، یعنی در سال 7/2 متر مکعب می شود. یعنی یک چیزی کمتر از تبخیر از 5/3 مترمربع از سطح آزاد آب در آب های آبگیر های ایران. یعنی آب مورد مصرف سالانه یک نفر در آفریقا در ایران به راحتی از 5/3 متر مربع از سطح مخازن پشت سدها تبخیر می شود. بنابراین، نگه داشتن آب در روی زمین خشک، و به ویژه در کشور ما، درست نیست. و در صورت داشتن شرایط باید این آب را در زیر زمین نگه داریم. مساله دیگر، گل آلودگی آب های ما است. سازندهای زمین شناسی ما بسیار فرسایش پذیر هستند. ما آهک رس داریم. سنگ لای داریم. سنگ گچ داریم. اینها به آسانی فرسایش پیدا می کنند. در نتیجه اگر آبی از روی اینها عبور کند، گل آلوده است. پس باید یک جایی این روان آب را نگه داریم تا گل آن ته نشین شود. این آب ممکن است پشت یک سدی گلش ته نشین بشود و بعد از مدت کوتاهی این سد از حیز انتفاع ساقط شود. آقای باستانی پاریزی به سد سفیدرود می گوید، صافی دریای خزر. آنجا آب را صاف می کنیم و بعد می فرستیم به دریا. چرا ما باید جایی را درست کنیم که پشتش گل جمع بشود.یکی دیگر از نکات مهمی هم که در این موارد نادیده گرفته می شود ساخت سدها در مناطق زلزله خیز است. درست است. این کوه ها را نگاه کنید. چرا درست شدند. کسانی که می خواهند کار کنند باید روی تک تک اجزای طبیعت فکر و تحقیق کنند. چرا کشور ما یک کشور کوهستانی است. برای اینکه سپر آفریقا و عربستان به کشور ما فشار می آورند. از طرف دیگر فشار از سوی هندوستان و روسیه است. از این حرکت و فشار کوه ها به وجود آمدند. این فشارها از یک نظر بسیار عالی است چرا که کوه ها را درست کرده و باعث ایجاد و نگهداری ابر و باران برای ما می شود. ولی از یک طرف آنها را خرد می کند و باعث می شود دیگر در آن نتوانیم آبی نگه داریم. مانند سد سلمان فارسی. ما سال ها التماس کردیم این سد را در اینجا نسازید چون روی گسل بزرگ زلزله خیز قرار دارد. حتی اگر هم زلزله خرابش نکند، آب از زیرش در می رود. آنجا مهندسان غاری پیدا کرده اند که بیش از 150 هزار مترمکعب گنجایش آن است. با چه چیزی می خواهند این غار را پر کنند. یعنی همان مشکلی که در سد لار داریم، که سال ها است به آن خاک تزریق می کنند که پر شود، ما اینجا دوباره داریم. به گفته دکتر فرهودی استاد زمین ساخت ایران، تمام سدهای ایران روی گسل ساخته شده اند. یک جای تنگی پیدا می کنند، بدون اینکه فکر کنند چرا به وجود آمده. خب گسل شکافته اش. بیشتر این گسل ها اگر هم فعال نباشند و حرکت نکنند زیرشان سوراخ است. کوه های آهکی ما بر اثر این حرکت ها می شکنند. آب آهک آن را حل می کند و باعث ایجاد سوراخ و غار می شود. نکته بعد، هزینه بسیار بالای احداث سد است. به گفته خودشان فاز یک، دو و سه. یک سد در کوار است که قرار بود آب رود قره آغاج را انبار کند. 27 سال است که من با سازندگانش روبه رو هستم. حالا از چند سال قبل شروع به ساخت این سد کردند، من نمی دانم. من دیگر به این برنامه ها نفرت پیدا کرده ام. این سدها را می سازند و بعد به آن سیمان و قیر تزریق می کنند، چون دررو آب دارد. بعد هم باید برای آن شبکه آبیاری و زهکشی درست کنند. شاید کمتر از یک چهارم دشتهایی که برای آنها سد ساختیم، شبکه زهکشی دارند. نبودن شبکه زهکشی باعث خرابی و شوری خاک ها می‌شود. سد ها محیط زیست را خراب می‌کنند. بیماریهای وابسته به آب فراگیر می‌شوند. مردم را بی‌خانمان می‌کنند. همین عوامل باعث می‌شود ساخت سد تنها برای مطالعه‌کنندگان، سرمایه‌گذاران و سازندگانش منفعت داشته باشد و برای مردم بدبختی. من می‌گویم وقتی در یک مملکتی شرایط بهتری وجود دارد، چرا این کار را می کنید. فردی که تصمیم گیرنده است باید تخصص لازم را داشته باشد. در مطالبی که برای سازمان ملل نوشته ام، تذکر داده‌ام تصمیم گیرها در ممالک خشک و نیمه خشک باید بوم‌شناس باشند، یا به سخن بوم‌شناسان گوش دهند. در غیر این صورت نباید هیچ امیدی به اصلاح داشته باشیم. الحمدلله ما در فرسایش خاک در دنیا به رتبه اول رسیدیم؛ خاکی که در مدت 20 میلیون سال درست شده را از دست دادیم. وقتی کاری اشتباه است نتیجه‌یی هم غیر از این نخواهد داشت. 

با استفاده از آبخیز و آبخوانداری سالانه چقدر می‌توانیم از هدررفت آب جلوگیری کنیم؟

ما دنبال این هستیم که کمتر از سه چهارم از آب های هرز ایران را جمع آوری کنیم و در 14 میلیون هکتار پخش کنیم. 42 کیلومتر مکعب. هر کیلومتر مکعب یک میلیارد متر مکعب است و به هر هکتار از این زمین ها سه هزار متر مکعب آب می رسد. این یک انقلاب در کارهای کشاورزی و جنگلداری و دامداری است. 

با توجه به شرایط متفاوت زمینی در ایران، آیا می توانیم نزدیک همه شهرهای ایران آبخوانداری داشته باشیم؟

هر جا آبرفت درشت دانه و سیلاب با کیفیت خوب داشته باشیم می توانیم آبخوانداری کنیم، که در سطح ایران نزدیک به 43 میلیون هکتار است. یعنی نزدیک به یک چهارم سطح مملکت ما بالقوه می تواند روی آبخوان قرار داشته باشد. در همین مکان ها از قدیم قنات حفر شده. به روایتی 50 هزار رشته قنات داریم. خب اینها در همین آبرفت ها حفر شده اند. البته ما به اندازه همه آنها سیلاب نداریم. برنامه پیشنهادی من این بوده که روی 14 میلیون هکتار کار کنیم.

در کدام مناطق؟

در تمام ایران. در فارس نزدیک به 110 هزار هکتار شناسایی شده. در بم یکی از بزرگترین مخروطها افکنه ایران را داریم. نزدیک به 10 هزار هکتار. آنجا می خواستند سد بند نسا را بسازند. آبخوانداری در آب باریک بم خیلی هم سریع جواب داده و قناتهای زیردست پرآب شد. وقتی می‌گویم آبخوانداری استفاده از تمام منابع است، در هر جا بسته به شرایط وضعیت خاصی ایجاد می شود. 


این طرح که شما دوباره آن را احیا کردید، در کشورهای دیگر هم انجام شده است؟

پایه آبخوانداری تغذیه مصنوعی آبخوان است که در خیلی جاها انجام می‌شود. منتها این اندیشه یی که ما مطرح می کنیم، یعنی مجموعه یی از کارها. شرایط کشورها با هم متفاوت است. بعضی از کشورها از این طرح در حال حاضر استفاده می‌کنند. اما مثلاً در امریکا از خیلی وقت پیش تغذیه مصنوعی انجام می‌شد. مثلاً در پنسیلوانیا از فاضلابها برای آبیاری جنگلها استفاده می کنند. ولی به این صورت که ما روی آن صحبت می‌کنیم، آنجا نیازی نبوده است. برای اینکه آنجا آب فراوان بود. ببینید آنها چگونه فکر می کنند. من 40 سال پیش برای اولین بار از امریکا برگشتم. در آن موقع ایالت کالیفرنیا مشکل کم آبی شدید داشت. اما ایالت اروگن آب فراوان داشت که به دریا می ریخت. کالیفرنیا می خواست آب های اروگن را بگیرد. در اروگن تحقیقات مفصلی انجام شد و در نهایت گفتند ما این آب را به شما نمی دهیم چون 150 سال دیگر خودمان به این آب نیاز داریم یعنی در آن زمان آنها به فکر این بودند که بعد چه خواهد شد. 

قبل از اینکه این طرح در سازمان ملل پذیرفته شود چه برخوردی با ارائه این پیشنهاد از سوی شما داشتند؟

خنده و لبخندهای طولانی. این یک گزارشی بود که ما سال 1366 به آقایان دادیم. پس از اینکه آنها به ما خندیدند، ما هم آن را به انگلیسی ترجمه کردیم و از طرف آقای کلانتری وزیر وقت کشاورزی به سازمان ملل فرستادیم. بعد از طریق وزارت کشاورزی دنبال کردیم. نامه نوشتیم که چرا بعد از گذشت 10 ماه جوابی به طرح ما داده نشده است، که آنها هم جواب دادند ما نامه‌یی فرستاده بودیم و مطلب شما را منتشر کردیم. حتی مسئولان آن دوره به خودشان زحمت ندادند ما را از جواب سازمان ملل مطلع کنند.


واکنش سازمان جنگل ها چطور بود؟

سازمان جنگلها در ابتدا با کار ما مخالف بود و آن را خلاف سدسازی می‌دانست. افرادی که در قدرت بودند، با کار ما موافقت می کردند. و وقتی به رده‌های پایینتر می‌رسید قضیه فرق می کرد. در طرحی که من ارائه داده بودم با 120 دلار می توانستم در یک هکتار پخش سیلاب برای آبخوانداری را انجام دهم. الان همین طرح را به استانداری فارس با هزینه یک میلیون تومان در هکتار پیشنهاد کرده اند. چرا؟ ما فقط هزینه ها را بالا می‌بریم بدون اینکه کاری درخور سرمایه مصرف شده انجام دهیم. به دکتر کلانتری گفتم من در عرض دو سال گندم ایران را با بخش سیلاب تامین می‌کنم. من مطمئنم، ما توان این کار را داریم چون ما امتحان کردیم. من به آبخوانداری باور دارم. 


چه طرحهای دیگری را هم اجرا کرده‌اید؟ 

طرحهایی که به نحوی به آب و زمین مربوط می شوند. مثلاً در سد لتیان یک طبقه لغزشی را نفوذناپذیر کردیم که آب پایین نرود و نلغزد، که در نوع خودش بی‌نظیر بود. در گردنه قوچک در تهران جنگلکاری دیم را با کاربرد خاکپوش (مالچ) نفتی اجرا کرده‌ام. در جونگان ممسنی آبی تلخ ولی مناسب برای آبیاری را از آبی شور جدا کرده‌ام. شایان گفتن است که همه این کارها با یاوری همکاران یکدل و عاشق این سرزمین انجام شده‌اند. چنانچه حمایتهای مسئولان و یاری همکاران نبود هیچ یک به پایان نمی رسید. پاداش نیک همگان با فروریزنده بارانها، روان کننده سیلها، و آفریدگار آبرفت های درشت دانه باد. 


آرمانشهر کویری که قصد ایجاد آن را داشتید در چه مرحله‌یی قرار دارد؟

ما با یک کار ساده و ارزان می توانیم از مواهب طبیعی بیشترین بهره را ببریم. در همین ارتباط ما سال هاست که در پی ایجاد یک آرمانشهر کویری هستیم که اسمش را آبخوان شهر پژوهشی علی(ع) گذاشته ایم. هم اکنون مراحلی از آن در گربایگان در 200 کیلومتری جنوب شرقی شیراز آغاز شده است. این یک زندگی کاملاً سبز است. مردم در این شهر از طبیعت بهره وری می کنند نه بهره کشی. در این شهر از نور خورشید و کارمایه بادی استفاده می شود. برنامه بعدی ما این است که 40 زوج جوان در آن منطقه ساکن شوند. البته 30 نفر هم از کارشناسان کشاورزی و منابع طبیعی در آنجا حضور دارند. اصل کار ما در آنجا آبخوانداری است. با وجود سیل و آبرفت می توانیم از زمینها برای زراعت استفاده و منطقه را آباد کنیم. همه این اندیشه‌ها، به اضافه تنها یک ارزن غیرت، باعث آبادی منطقه خواهد شد.


روزنامه اعتماد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۰
رسول حاجی باقری

چمن کاری: آری یا نه؟

قسمتی از کتاب "چمن غذا نیست" تالیف هدر فلورس:

چگونه حیاط خود را به باغ تبدیل کنیم و چگونه محله خود را به باغ عمومی (باغ جامعه) تبدیل کنیم؟

«اشراف فرانسه برای اولین بار ایده ایجاد فضای سبز با چمن را رواج دادند، آنها در قرن هجدهم در اطراف زمین های کشاورزی خود چمن می کاشتند تا این پیام را بدهند که هم بیش از نیازشان زمین دارند و هم می توانند (با کاشت چمن) مقداری از زمین خود را هدر بدهند و بلا استفاده بگذارند تا قدرت خود را نشان بدهند. در حالی که دهقانان فرانسوی به علت نداشتن قطعه زمینی برای کشاورزی از گرسنگی می مردند. احتمالا این سرخوردگی باعث انقلاب فرانسه در سال 1789 شد.»


(این عکس تزئینی است.)

در چمنکاری ها ده ها برابر بیشتر از کشاورزی صنعتی مواد شیمیایی مصرف می شود. این آفت کش ها، کودهای شیمیایی و علف کش ها با نفوذ در آب های زیرزمینی و تبخیر در هوا، باعث آلودگی گسترده و گرم شدن کره زمین شده و تا حد زیادی خطر ابتلا به سرطان و بیماری های قلبی را افزایش می دهند. در واقع  چمنکاری ها نسبت به کشاورزی صنعتی، بیشترین استفاده را از تجهیزات، نیروی کار، سوخت، و سموم کشاورزی دارند.

بنیانگذار موسسه مطالعات کویردانشگاه تهران و پدرکویر ایران می گوید: چمن کاری در بلوارها و پارک ها توسط شهرداری نه تنها هوا را تمیز نمی کند بلکه هوا را نیز آلوده می کند! پرفسور پرویز کردوانی، چمن کاری توسط شهرداری ها در شهرها را امری بیهوده و حتی مضر برای تمیزی هوا اعلام کرد و با اشاره به این که چمن فقط در مناطقی که بارندگی آب چمن را تامین می کند؛ کشت می شود، گفت : چمن برخلاف درخت نه تنها قدرت تصفیه هوای آلوده شهرها را ندارد بلکه چمن که موجب هزینه زیاد و نیازمند آب فراوان است، تبدیل به زباله می شود.


(چمن کاری بلوار قائم)

وی با اشاره به این که چمن تبدیل به فاضلاب می شود و موتورهای چمن زنی و کودهای نیترات، باعث گرم شدن و آلودگی است، خاطرنشان کرد: دانشمندان اخیرا کشف کرده اند که چمن باعث گرم شدن بیشتر کره زمین می شود. بنیانگذار موسسه مطالعات کویر دانشگاه تهران اظهارداشت: امروز در کشور شهرداری ها نباید فضای سبز خود را توسعه دهند. به جای توسعه فضای سبز باید منابع آلاینده را شناسایی و کنترل کنند.


(بلوار قائم)


(بلوار قائم)

وی با اشاره به اینکه مصرف آب شهرداری ها در شهرها زیاد است اظهار داشت : آب پاشی خبابان ها توسط شهرداری ها، اگر با آب بهداشتی باشد گناه است و اگر با آب غیر بهداشتی هم باشد موجب گسترش میکروب ها و بیماری ها است .پرفسور پرویز کردوانی یادآورشد: شهرداری باید پیاده روها و کناره های خیابانها را به گونه ای طراحی کند که شیب آن به طرف فضای سبز باشد . پدر علم کویرشناسی معتقد است: چمن سرطان‌زاست. وی در ادامه خانم های خانه دار، ادارات و شهرداری را سه منبع مهم مصرف آب در شهرستان ها اعلام کرد و گفت: به این سه منبع مهم باید استفاده بهینه از آب را آموزش داد. از طرفی تامین آب برای آبیاری فضای سبزی که عمدتا چمن کاری هست، باعث ایجاد تنش بین شهرداری ها و شرکت های آب و فاضلاب شده است و چند ماه پیش در استهبان نیز رخ داد.

در این برهه از زمان که همگی بر بحران آب واقفیم و تاثیرات آن را لمس می کنیم، به نظر می رسد باید راهکارهایی اتخاذ شود تا بتوان منابع آب شهرستان را بهتر مدیریت نمود. فرونشست زمین در ایج که هفته قبل خبرش را شنیدیم، خود تلنگری هر چند دیر هنگام به مسئولان و مردم بود که باور پیدا کنند که "بحران آب" تنها یک داستان نیست.

 

(فرو نشست زمین در ایج)

مصرف بی رویه ی آب در حوزه ی کشاورزی جای نقد و بحث فراوان دارد اما شهرداری ها نیز مصرف کنندگان بزرگی در حوزه ی آب هستند که می توان با بهینه سازی آن، قدمی بزرگ در کاهش مصرف داشت. افزایش کاشت گیاهان آب دوستی مثل چمن که تقریبا منفعتی (جز زیبا سازی) ندارند، شستشوی خیابان ها، فروش آب و ... از مواردی است که  باید در اصلاح آن ها کوشید.

در کنار تمام فعالیت های ارزشمند شهرداری استهبان در حوزه های مختلف، امیدوارم با تغییر رویکردی آگاهانه، علاوه بر تحقق طرح "شهر تمیز" به سمت ایده ی "شهر سبز" هم گام برداریم. شهری که برآیند تمامی فعالیت های آن کمک به حفظ محیط زیست، حفظ منابع (آب، خاک، پوشش گیاهی و ...) افزایش صنایع سبز، کاهش بیماری های ناشی از آلودگی ها، اشتغالزایی سبز و ... باشد.

 

(سرریز آب شدن آب باغچه ها به سمت زمین های کشاورزی!!!)

 

(حجم بسیار زیاد آب برای آبیاری درختان که درصد قابل توجهی از آن هدر می رود.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۵:۵۷
رسول حاجی باقری
چارچوگردانی، محرم 94


انتظار زنان و کودکان در گوشه و کنار میدان اهر به ویژه بر روی پشت بام ها که از عصر جایی برای خود دست و پا کرده اند.



ورود تدریجی هیئت های محلات و استقبال توسط هیئت سادات اهر




آماده شدن چارچوگردانان






گذر از زیر قرآن



قرار گرفتن هر فرد در جای خود برای حمل چارچو



ایجاد یک مسیر برای حرکت چارچو در بین جمعیت توسط اعضاء حسینیه



بلند کردن چارچو و خروج از حسینیه



ورود چارچو به میدان حسینیه



چرخش چارچو (سه مرتبه و هر بار سه دور)




برگرداندن چارچو به داخل حسینیه تا سال بعد



 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۷
رسول حاجی باقری