دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۸ مطلب با موضوع «یادداشت و مقاله» ثبت شده است

در ابتدا باید به تعاریف نگاهی بیندازیم. "رسانه" وسیله ای برای نقل و انتقال اطلاعات، ایده ها و افکار افراد یا جامعه است که به خودی خود رسالت مهمی را بر عهده دارد. رسانه ها می توانند کارکردهای متفاوتی داشته باشند؛ مثل نظارت، آموزش، فرهنگ سازی، آگاهی بخشی، سرگرمی و ... که این، اهمیت و ضرورت آن را می رساند. "سمن" یا سازمان مردم نهاد نیز یک سازمان غیردولتی و غیرانتفاعی است که هیچ گونه وابستگی به حاکمیت ندارد، مستقلا و بر اساس اهدافی مشخص و در راستای قوانین کشور فعالیت می کند. رسانه ها و سمن ها مسیری مشخص برای رسیدن به اهداف شان برای خود ترسیم کرده اند و رابط بین جامعه و دولت ها هستند. کاش به این سوال بپردازیم که آیا هرکدام از این ها می توانند بر دیگری تاثیر داشته باشند یا نه؟ این تاثیر به چه میزان است؟

می دانیم که سمن ها نقشی واسطه ای بین مردم و حاکمیت دارند، به این معنی که با ایجاد یک حلقه اتصال بین اقشار مختلف جامعه و مسئولین در رده های مختلف مدیریتی، می توانند خواسته ها و نیازها، ضعف ها و کمبودها و مشکلات پیدا و پنهان جامعه را شناسایی کرده و به درون بدنه مدیریت کشور انتقال دهند. سمن ها ارتباط جامعه و حاکمیت را از طریق رسانه ها تقویت می کنند. نتایج و بازخورد هایی که از پی این تعامل حاصل می شود، منجر به تغییر رفتار، پیشرفت، حفاظت، پیشگیری و ... در جامعه می گردد. نقش رسانه ها در این جا مشهود است، انعکاس مشکلات جامعه و سپس بازتاب نتایج عملکردهایی که برای رفع آن مشکلات انجام شده است. رسانه های جمعی با انعکاس فعالیت ها و آموزش های عام المنفعه ی سمنها (سازمان های غیر دولتی)، می توانند حسی امید بخش را برای سمن ها و مردم ایجاد کنند. اطلاع رسانی می تواند منجر به انتقال تجارب ارزنده بین سازمان های غیر دولتی شود. تجربه های موفق و فعالیت های شاخص و تاثیرگذار یک سمن، هزینه های انجام آن را در سمنی دیگر کاهش خواهد داد. رسانه ها با تشریح عملکردهای موفق سمن ها علاوه بر فرهنگ سازی، به گونه ای نقش یک رسانه آموزشی را ایفا خواهند کرد. سمن ها در مسیر تقویت زیر ساخت های فکری و ذهنی جامعه در حوزه های مختلف، پتانسیل و ظرفیت بالایی دارند و زمانی که رسانه ها در کنار آن ها قرار بگیرند و همسو شوند، بازخوردهای اثربخش فعالیت، بسیار زودتر حاصل خواهد شد. هم چنین رسانه ابزاری قدرتمند و مفید برای کمک به ایجاد یک شبکه ی تخصصی و تاثیرگذار بین سمن هاست. ایجاد شبکه های استانی و کشوری در حوزه های مختلف، مرهون همیاری رسانه های گوناگون است. با همسو شدن و هم افزایی سمن های عضو یک شبکه، اهداف والاتر و مهم تری دنبال خواهد شد.

شاید نقادی یکی از وجوه مشترک رسانه و سمن باشد. سازمانهای غیر دولتی زبانی گویا و جسور برای بیان دردهای جامعه هستند. بررسی، پیگیری و ارائه راهکار برای برطرف کردن یک مشکل و ضعف، ناچارا سمنها را در مسیرهایی قرار می دهد که مورد بی مهری طرف مقابل قرار می گیرند. (اشخاص حقیقی یا حقوقی) این جا رسالت و نقش رسانه ها نمود پیدا می کند، رسانه ها همانند یاوری دلسوز و متعهد در کنار سمن قرار گرفته و با اطلاع رسانی، واقعیت یک ضعف یا تخلف یا کوتاهی را نشان می دهند. بنابراین همگرایی رسانه ها و سازمان های مردم نهاد عملا مانعی برای گریز از قانون و نیز کاهش تخلفات خواهند شد و در راستای تامین امنیت روانی و سلامت جامعه نقش بسزایی را بر عهده خواهند داشت.

یکی از ویژگی های مهم سمنها، الزام و تعهد به کار گروهیست. انجام فعالیت ها در سمن ها به صورت مشارکتی و گروهی، ضرورتی غیر قابل انکار است. اعضاء یک سمن یاد می گیرند که چگونه در کنار هم و علیرغم وجود اختلاف نظرهای اساسی، یک فعالیت را به بهترین شکل ممکن به سرانجام برسانند. رسانه ها با تهیه یک یادداشت و گزارش از فعالیت های گروهی سمن ها و انتقال آن به بطن جامعه، می توانند "حس مشارکت و کار گروهی" را به جامعه منتقل نمایند. چیزی که امروزه در جامعه ایرانی کمتر دیده می شود و نیاز به تقویت دارد، یادگیری کار گروهی و مشارکت جمعی است. با نهادینه کردن این رفتار، حس مسئولیت پذیری اجتماعی در بین مردم و جامعه گسترش خواهد یافت و بنیان اجتماعی کشور تقویت می یابد.

این نکته مهم را نباید فراموش کنیم که در بین شاخصه های توسعه یافتگی جوامع، هم سمن ها و هم رسانه ها نقشی اساسی دارند. به هر میزان که تعامل این دو مولفه ی توسعه یافتگی بیشتر و پررنگ تر باشد، تاثیرات مثبت این ارتباط در جامعه نمایان تر دیده می شود. پس بهتر آن است که هم رسانه ها و هم سمن ها در مسیری گام بردارند که موجبات تقویت یکدیگر را فراهم نمایند و از طرفی مسیر نیل به اهداف خود را هموارتر سازند.


*ویژه نامه روزنامه شهروند به مناسبت نمایشگاه مطبوعات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۲۳:۱۷
رسول حاجی باقری

پویش پاسداری تلنگریست به جامعه



گفت‌وگو با رسول حاجی‌باقری، مسوول "پویش پاسداری" در استان فارس:

«پویش پاسداری می‌کوشد تا نامزدهایی را معرفی نماید که سابقه‌ای قابل تأمل در حیطه‌های محیط زیست یا میراث فرهنگی داشته باشند. پویش تلاش دارد تا شایسته‌ترین گزینه‌ها به خانه‌ی ملت ورود پیدا کنند.»

متن کامل گفت و گو را اینجا بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۵۱
رسول حاجی باقری
بختگان آنجاست، بختگانم تنهاست...

... با ادامه روند فعلی، دریاچه ی این «یاران مهربان»، به طور کامل در زیر خروارها خاک مدفون خواهد شد و به زودی «اَپوش» (دیو خشکسالی و دشمن تیشتر، که کارش جلوگیری از به آسمان رفتن آب‌های باران‌ساز است)؛ بختگان را زندانی خود خواهد کرد. بختگان خشک و رنجور است. بختگان کمک می خواهد. کودکان استهبان خواستار توجه مسوولان به بختگان هستند. بختگان جان ندارد، از بس که آب ندارد. بختگان دارد می‌میرد...


یادداشت کامل در:




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۵۳
رسول حاجی باقری

گزارش

برگرفته از تارنمای فرهنگی مهرگان  گروه باستان شناسی - میلاد وندایی*

 هشت سال هر آن چه خواستند بر سر میراث فرهنگی و باستان شناسی آوردند، دم از کسی بر نیامد؛ گفتیم فَوَها، آنان غیر متخصص بودند و سیاسی، پس فرجی نیست، ولی گذار این دو سال نشانگر این است که «از ماست که بر ماست». معلوم نیست در پژوهشکدۀ باستان شناسی چه می گذرد و چه خط مشی هایی، از چه کسانی و به چه قصد و هدفی می آید، فقط کافی است قطارت را حرکت دهی تا سنگ ها را به سویت پرتاب کنند. مهم نیست در این حرکت یوسف مجیدزاده باشی، عباس علی زاده باشی یا من، تو یا او باشی، مهم این است که تو قصد انجام  کاری، با هدفی مشخص، برای پیشبرد و پیشرفت این کشتی به گل نشستۀ باستان شناسی داری، پس بی شک باید تو را زمین بزنند، به هر طریق و مرامی فرقی ندارد، حتا تا آن جا پیش خواهند رفت که تا ریشه ات را نَخُشکانند دست از سرت بر نمی دارند. تا چند سال پیش هر جا کم می آورند و می دیدند که زورشان به طرف نمی رسد، در نهایت تهمت ضد نظام می زدند و این روزها هم که در مملکت انگ جاسوس اجنبی و نفوذی بودن مُد شده است. حتا اگر با بدترین باستان شناس ایران هم روبه رو باشی، تهمت غیر واقعی زدن تنها از آدم های دیو منش بر می آید.

بیش از نیم قرن است، دقت کنید بیش از نیم قرن، یعنی دو نسل از باستان شناسی ایران که هیچ کس در این میان به یاد شوش نبود، ولی حال که کسی تلاشی بر احیاء این پایگاه مهم منطقه ای خوزستان دارد، همگان به حول و ولا افتاده اند که نکند منافع مان پایمال شود، یا مگر خودمان کوریم یا کَریم که اجنبی ها از دانشگاه های خارج از کشور بیایند در شوش کار کنند؟!

در خبری آورده اندکه فلان کس می رود تا شاهرگ باستان شناسی شوش را صاحب شود، ولی بیشتر نشان از این دارد که گویا پا بر شاهرگ عده ای خودخواه و منیت گرا در شوش و پژوهشکده باستان شناسی گذاشته اند که این گونه بالا و پایین می پرند، و آدمی را یاد ایرج پزشک زاد و داستان دایی جان ناپلئونش می اندازند. آخر کسی نیست بگوید که شما این همه سال کجا بودید که اکنون شده اید سینه چاک شوش، این همه سال که سفال های شوش در حال نابودی بود و انبارها شده بود زباله دانی، شما کجا بودید؟

اینان منافع جمع برایشان مهم نیست، منافع و منیت خودشان تنها در مقابل چشمان شان است، و چند متر جلوتر از دماغ خود را نمی بینند؛ و حتا جدیدن شنیده ام که دفتری باز کرده اند در پژوهشکده برای رسیدگی به تخلفات قضایی بین المللی اعضای پژوهشکده و باستان شناسان!! آخر کسی نیست بگوید که چه کسی، کی و کجا می خواهد به تخلفات و فسادی که در این مجموعه موج می زند رسیدگی کند؟ هر چه بگندد نمکش می زنند، اما کار از آن روزی که بگنند نمک هم گذشته است.

بی شک این دایی جان ناپلئون ها، همانانی هستند که مدتی پیش در داستان دنیل پاتس جزء دعوت کنندگان و سینه چاکان وی بودند، و برای مردی که منافع ملی ایران را زیر سوال برده بود، فرش قرمز پهن می کردند، حال امروز شده اند کاسۀ داغ تر از آش و برای روشن ماندن آتش زیر این کاسۀ آش، از هیچ راهی فروگذار، و به هیچ مرام و منشی هم پایدار نیستند.  بعد از یک دهه گوشه گیری ایران، حال که با اقدامات دولت درهای جهان به روی ایران باز شده است، و حضور پژوهشگران خارجی و منابع دانشگاهی و علمی آنان می تواند رونقی دوباره به این پیکر درمانده باستان شناسی دهد، با چسباندن برچسب جاسوس اجنبی و نفوذی، که تنها از ذهنیت های ضعیف و ددمنشانه ریشه می گیرد، قصد دارند ثابت کنندکه باستان شناسی ایران از داخل فاسد و مریض است و تنها بر سیاست مردان نباید خرده گرفت، این درخت از داخل کرم زده شده است.

همین ها هستند که جلوی پیشرفت و نفوذ جوانان متخصصی که در حال رشد هستند و  پر انرژی را در جامعه باستان شناسی ایران گرفته اند؛ در هر گوشه دیگر ایران، شهر سوخته، بیشاپور، هگمتانه و یا هر محوطه باستانی دیگر، اگر باستان شناس جوان و شایسته ای بخواهد کار کند، و این باند دایی جان ناپلئونی از او خوشش نیاید و یا سبیلشان را چرب نکند همین بلا را بر سرش خواهند آورد، به حال اینان، آلمانی و فرانسوی و آمریکایی هم ندارد، خوب آقاجان خوششان نمی آید دیگر، چه می گویید؟! گفتم تنها کافی است که شما قطارتان را تکان دهید، شخص و ملیت مهم نیست، اینان سنگ به دست کنار ایستگاه منتظر نشسته اند.

آدمی یاد داستان کارلوش کی روش، و محمد مایلی کهن در فوتبال می افتد. اولی مربی است که تمام جهان او را می شناسند و در ردۀ درجه یک جهانی است، بعد کسی مثل محمد مایلی کهن با آن اشک تمساح دم مشکش که مربی دست چندم ایران هم نیست، به خود اجازه می دهد که کی روش را نقد کند و او را بی سواد و مزدور بنامد، چرا؟! چون تاب و توان آن را ندارد که ببیند کسی از او بهتر است، مردم دوستش دارند، و می تواند برای جامعه خود مفید باشد، پس کیهان وار باید تریبون به دست گرفت و سنگش زد. آب لطفاً!...

 

*کارشناس ارشد باستان شناسی و سردبیرمجله باستان شناسی کند و کاو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۵
رسول حاجی باقری
چارچوگردانی، محرم 94


انتظار زنان و کودکان در گوشه و کنار میدان اهر به ویژه بر روی پشت بام ها که از عصر جایی برای خود دست و پا کرده اند.



ورود تدریجی هیئت های محلات و استقبال توسط هیئت سادات اهر




آماده شدن چارچوگردانان






گذر از زیر قرآن



قرار گرفتن هر فرد در جای خود برای حمل چارچو



ایجاد یک مسیر برای حرکت چارچو در بین جمعیت توسط اعضاء حسینیه



بلند کردن چارچو و خروج از حسینیه



ورود چارچو به میدان حسینیه



چرخش چارچو (سه مرتبه و هر بار سه دور)




برگرداندن چارچو به داخل حسینیه تا سال بعد



 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۷
رسول حاجی باقری

نامه به وزیر آموزش و پرورش

 

 

 

جناب آقای دکتر فانی

وزیر محترم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران

 

با سلام و آرزوی بهروزی

احتراما پیرو اقدام بسیار ارزشمند آن وزارتخانه در دوازدهم اسفند ۱۳۹۲، که منجر به امضای یکی از مهم ترین تفاهم‌نامه‌ های محیط زیستی کشور فی مابین وزارت آموزش و پرورش و سازمان حفاظت محیط زیست گردید. مقرر شد تا بیش از ۵۶ هزار معلم آموزش و پرورش از آموزش‌های محیط زیستی برخوردار شده و مدارس محیط زیستی در سرارسر کشور راه‌اندازی شوند. با این وجود و شگفتا که پس از نزدیک به ۲۰ ماه از آن تاریخ، نه‌تنها همچنان آن وزارتخانه در برابر راه‌اندازی مدارس محیط زیستی آشکارا مقاومت می‌کند، بلکه حتی حاضر به اجرای اولین مصوبه شورای عالی محیط زیست در دولت تدبیر و امید مبنی بر تأسیس دفتر محیط زیست در آن وزارتخانه هم نیست. این درحالیست که مقام معظم رهبری در نشست با فعالین محیط زیست در هفدهم اسفند ماه ۱۳۹۳ ضمن صدور دستورات مهمی در زمینه فرهنگ سازی و پاسداشت محیط زیست در دستگاهها، از مردم درخواست نمودند که نسبت به ارزیابی عملکرد محیط زیستی دستگاههای دولتی اقدام نمایند. در این راستا شبکه های استانی سازمانهای مردم نهاد منابع طبیعی و محیط زیستی کشور در راستای نقش نظارتی خود از جنابعالی درخواست دارد نسبت به اجرای تفاهمات و مصوبات محیط زیستی آن وزارتخانه دستورات لازم را مبذول فرمایید.

پیشاپیش از حسن همکاری جنابعالی کمال تشکر را دارد.

شبکه های استانی سازمانهای مردم نهاد منابع طبیعی و محیط زیستی کشور

 

رونوشت:

- دفتر مقام معظم رهبری ضمن سپاس فراوان از رهنمودهای تاریخی و ارزشمند حضرتعالی در ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ و به جهت استحضار

- سرکار خانم دکتر ابتکار ....

- سازمانهای مردم نهاد منابع طبیعی و محیط زیستی کشور جهت استحضار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۱
رسول حاجی باقری

استهبان در محاصره سیل!


وحشت نکنید...

 عبارت بالا نه خبری در مورد رخداد سیل در استهبان می­ دهد و نه پیش­ بینی بارندگی سنگین در روزهای آینده هست. این نوشته تنها یک هشدار جدی است برای روزی که زمان دقیقش معلوم نیست اما رسیدنش حتمی ست.

وقتی خبری از رخداد سیل و آب‌گرفتگی در شهرهای اطراف مثل داراب و فسا و... شنیده می­شود و مقدار بارندگی همان زمان در آن مناطق با مقدار بارش در استهبان مقایسه می­ شود، موضوعی که به مردم استهبان امید می­ دهد این است که «استهبان سیل­ خیز نیست!»

در واقع این باور تا حدی درست است؛ شهر استهبان به علت قرار گرفتن بر روی یک مخروط افکنه بزرگ، شیب مناسبی برای هدایت سریع آب‌های سطحی دارد. به این دلیل بعد از بارندگی‌های شدید، (حتی شدیدتر از مناطق مجاور خود) کمتر دچار آب‌گرفتی و تجمع آب­ های سطحی می­ شود. از طرفی عملیات آبخیزداری و ایجاد بانکت در پای درختان بادام و انجیر در کوه ­ها و دامنه­ های اطراف شهر باعث نفوذ آب حاصل از بارندگی به زمین شده و از جاری شدن آن‌ها، تخریب خاک و ایجاد مسیل­ های جدید جلوگیری می­ کند. (به گفته بسیاری از کارشناسان یکی از عجیب­ ترین و بزرگ­ترین عملیات آبخیزداری در دنیا همین ایجاد بانکت در پای درختان انجیر و بادام است که توسط مردم استهبان از صدها سال پیش اجرا می­ شده است.)

با این ‌همه، هر منطقه ­ای در برابر سیلاب و بارش­ های سنگین دارای ظرفیت و پتانسیلی است و توان مشخصی برای جلوگیری از رخداد سیل دارد. ضمن این که بارش­ های فوق سنگین و سیل­ های گسترده، دوره بازگشت دارند و احتمال رخداد آن ها بعد از فرا رسیدن دوره بازگشت، بالا می‌رود.

وقوع سیل در سال 1365 یک نمونه از آن‌ها است؛ در طی آن سیلاب تاریخی، شهر استهبان در مدت ‌زمان سه روز بارشی بیش از 500 میلی­متر دریافت کرد. توان مقاومت طبیعت استهبان بعد از دریافت این مقدار بارش شکسته شد و راه برای جولان حجم بسیار زیادی از آب و گل‌ و لای در استهبان باز شد. خسارت­ های جانی و مالی بسیار زیادی به شهر استهبان وارد شد که خاطرات تلخ آن بعد از گذشت سی سال هنوز در اذهان مردم زنده است.

آیا ممکن است چنین سیلابی دوباره در استهبان اتفاق بیفتد؟ ممکن است دلایلی که در زیر می آید، برای این پرسش، پاسخی داشته باشد:

- با توجه به روند گرم شدن زمین، بارش­ ها به ویژه در جنوب ایران از حالت‌ جامد (برف)، طولانی و آرام به بارش ­های مایع، کوتاه‌مدت، رگباری و شدید تغییر حالت داده­ اند.

- دوره بازگشت سیل بعد از گذشت 30 سال با احتمال بالایی فرارسیده است؛

- وضع آبخیزداری در منطقه با توجه به تخریب گسترده بانکت‌ها در کوه­ ها و دامنه­ ها و عدم توجه به ترمیم آن‌ها بسیار وخیم شده است. به نظر می­رسد این چالش می­تواند در بین کارشناسان و دانشگاهیان به عنوان یک موضوع بکر و قابل تأمل مطرح شود تا برای جلوگیری از خسارت­ های بیشتر، چاره ­ای اندیشیده شود.

- تخریب خاک و تغییر دادن بستر مسیل ­ها و رودخانه­ های فصلی توسط مردم و دولت، در سال­ های اخیر سرعت زیادی گرفته و حریم رودخانه ­های فصلی و مسیل ­ها با ساختمان­ های مسکونی، تجاری و صنعتی شکسته شده است. با این اوصاف، اگر بارشی حتی به مقدار بسیار کمتر از بارش سال 1365 هم اتفاق بیفتد، احتمال رخداد سیل در استهبان زیاد است!

حال باید ببینیم علاوه بر توان محیطی، طراحی شهری استهبان برای مقابله با تخریب سیل چگونه است.


با یک نگاه کلی به تصاویر ماهواره ­ای، می­ توان دریافت که در چند منطقه، مسیر رودخانه­ های فصلی قطع ‌شده و در برابر آن‌ها ساختمان­ های مسکونی یا صنعتی و تجاری ساخته‌شده‌اند. در بعضی نقاط بدون توجه به حریم رودخانه ­ها و مسیل ­ها، ساختمان­ ها تا لبه رودخانه پیشروی کرده ­اند و حتی بعضی از مراکز دولتی نیز درست در مسیر مسیل­ های بزرگ ساخته ‌شده‌اند. تصاویر ماهواره ­ای که در ادامه آورده می ­شود، تنها بخشی از همان نگاه کلی هست و بررسی آن‌ها صرفاً با دید کلی و بدون مقیاس انجام ‌شده است. مشخصاً بررسی مناطقی که در معرض خطر سیل قرار خواهند گرفت، نیازمند وجود داده ­ها، اطلاعات دقیق نقشه­ ای و منطقه ­ای و بررسی دوره بازگشت سیل است؛ این نوشتار صرفاً یک هشدار برای توجه بیشتر و مطالعات گسترده ­­تر در آینده است. اولین چالش در منطقه، رودخانه فصلی "فتح آباد" است که از مسیر باغ جوزا به ‌طرف شهر جریان می­ یابد. در این تصویر به‌خوبی مشخص است که مسیر رودخانه در هنگام رسیدن به مناطق مسکونی ناپدید می­ شود و فقط در سمت دیگر شهر می­ توان بقایای مسیر قدیمی آن را در تصویر ماهواره مشاهده کرد. یک ذهن کنجکاو با نگاهی گذرا به این تصویر ماهواره ­ای، چند سوال اساسی را پیش روی خود خواهد دید: خانه ­ها و مناطق مسکونی واقع در مسیر این رودخانه در صورت رخداد سیل یا حتی در صورت جاری شدن رودخانه به ‌صورت فصلی، در برابر ورود حجم زیادی از آب، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ چرا به ساخت‌ و سازها و توسعه شهر در بستر این رودخانه مجوز داده‌ شده است؟ آیا به‌ جای حذف مسیر رودخانه، امکان نداشت که با رعایت حریم آن، ساخت‌وسازها در فاصله مناسبی از آن انجام شود؟


دومین چالش، رودخانه ­ای فصلی است که از مسیر چشمه قهری و سرآسیاب به سمت شمال غربی جریان دارد و به "رودخانه پیرمراد" در بین مردم شهرت دارد. در تصویر به‌ خوبی مشخص است که ساخت‌ و سازهای قبلی تا لبه رودخانه، در یال شرقی آن گستره شده است. ساخت ‌و سازهای جدید در بخش غربی نیز در حال پیشروی به سمت رودخانه هستند. با توجه به این که این رودخانه مسیری بسیار طولانی از مرتفع­ ترین نقطه تودج تا استهبان را طی می‌کند، تمرکز سیلاب در بالادست آن، مدت ‌زمان زیادی به طول می­ انجامد، اما در صورت بروز بارش­های سنگین و طولانی ­مدت، به همان میزان حجم بسیار زیادی از آب را به بخش غربی استهبان هدایت خواهد کرد. در سمت شمالی جاده استهبان-شیراز، چالش بزرگ‌تر برای این رودخانه فصلی، پر شدن چاله «سون» از رسوبات است که در صورت وقوع سیل، به حرکت آب در بخش­ های پایین ‌دست آن، شتاب بیشتری می­ دهد و باعث تخریب­ های گسترده خاک و زمین­ های کشاورزی در منطقه حاصلخیز «گشن آباد» خواهد شد.



سومین چالش، رودخانه ­ای است که از وسط شهرک امام حسین می­ گذرد. عدم توجه به حریم رودخانه و ساخت‌ و سازهای صنعتی و تجاری در بستر آن قبل از رسیدن به زهکش اصلی استهبان، باعث ایجاد خسارت­ های فراوان به ساختمان های مهم و تازه تأسیس دولتی خواهد شد.



شاهکار مهندسی و معماری که در سال­ های اخیر قد علم کرده، بیمارستان جدید استهبان است که در مسیر خط القعر استهبان و در سر راه یکی از طولانی ­ترین مسیل‌ها در دشت استهبان ساخته‌ شده است. این مسیل که از بلندترین ارتفاعات "گردنه سبز" شروع می ­شود، در صورت رخداد سیل، در نهایت پس از طی مسافت طولانی با حجم بسیار زیادی از آب و رسوبات به بیمارستان جدید استهبان خواهد رسید. آثار کند و کاوهای گسترده این مسیل در این زمین­های رسوبی به‌ خوبی در تصاویر ماهواره‌ای مشخص است. سوال این است که چرا چنین مجموعه مهم و حیاتی باید در خطرناک­ترین جای ممکن (دقیقاً در بستر رودخانه) ساخته شود؟



با این اوصاف، هنوز هم شاید مسیل­ های خطرآفرینی وجود داشته باشند که در این بررسی کلی ذکر نشده ­اند. برای شناخت همه چالش ­ها و مسائل در این زمینه، نیاز مبرمی به مطالعات گسترده پهنه ­بندی خطر سیل است و تنها برنامه ­ریزی­ جامع با در نظر گرفتن همه مسائل می ­تواند راهنمای ایجاد و گسترش یک شهر با فاکتورهای توسعه پایدار باشد. به یاد داشته باشیم که اگر در برابر پویایی طبیعت ایستادگی کنیم، نیروی پیروز نیرویی است که توان بیشتری داشته باشد و بتواند بدون نیاز به نیروی مقابل، به زندگی خود ادامه دهد. بدون شک آن نیرو «انسان» نخواهد بود.

 

حسن مهرزاد دانشجوی دکترای آب و هواشناسی دانشگاه خوارزمی تهران
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۴
رسول حاجی باقری

نامه ای به فرماندار گرامی استهبان


به نام ایزد یکتا

جناب آقای شرفی، فرماندار گرامی استهبان؛

مدتی است که آتش سوزی های فصلی و سریالی در استهبان دوباره شروع شده است. امسال تاکنون چند صد و در واقع چند هزار هکتار جنگل، مرتع و ... در آتش زیاده خواهی گروهی سودجو، دود شدند و به هوا رفتند. خیلی از این آتش سوزی ها عمدی بودند ولی هیچ گاه عاملان آن شناسایی نشدند یا پیگیری نشد. وقوع هر آتش سوزی علاوه بر نابودی گیاهان و جانداران بسیار، معمولا و در مقیاس هایی متفاوت خاک، آب و هوا را نیز متأثر از خود می کند. برخی از این اثرات غیر قابل جبران هستند.

آتش سوزی مهیب کوه تودج استهبان در تیرماه ۹۲، که بیش از ۲۰۰۰ هکتار از غنی ترین مراتع و جنگل های کشور را بلعید و نابود کرد، تجربه بسیار تلخی بود که ننگ سوء مدیریت آن تا ابد بر پیشانی مدیران ضعیف آن زمان خواهد ماند. از آن زمان تا به حال در جلسات مختلف خواهان ایجاد یک کمیته ی بحران قوی و کارآمد بوده ایم، اما به هر دلیل تاکنون آن را ندیده ایم!

آتش سوزی پنجشنبه در کوه تودج (منطقه دلی خنی) که بامداد جمعه مهار شده بود، متاسفانه ظهر جمعه دوباره شروع شد و علاوه بر درختچه ها و گیاهان دارویی و علفی فراوان، تعداد زیادی از درختان وهل، کهکم، ارژن و ... را نابود کرد. متاسفانه امروز دوباره تعداد زیادی از درختان وهل (ارس یا سرو کوهی) این منطقه کاملا سوختند. به دلیل تغییرات اقلیمی در استهبان، این گونه ی درختی دیگر زادآوری ندارد و نابودی هر یک از این درختان ارزشمند بدون جایگزین است.

بر اساس گفته های حاضران در منطقه، به احتمال قریب به یقین، عامل این آتش سوزی انسانی و عمدی بوده است!

فرماندار محترم، ضمن قدردانی از تلاش ها و پیگیری های شما در این خصوص، به نظر می رسد لازم است شناسایی عامل یا عاملان این آتش سوزی، با قاطعیت بیشتری پی گرفته شود. هم چنین مجازات بدون هر گونه چشم پوشی تخریبگران انفال، حق هر شهروند استهبانی است. طبیعت زخمی و آسیب دیده استهبان دیگر تاب و تحمل این گونه دست درازی ها را ندارد. پیشرفت استهبان در گرو حفظ طبیعت آن است، استهبان بدون طبیعت محکوم به فناست!

به عنوان یک شهروند طبیعت دوست، خواهشمندم بدون چشم پوشی و با استواری و صلابت، طبیعت استهبان را دریابید.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۱
رسول حاجی باقری