جنگلانه را دریابید!
جنگلانه مشارکتیست خودجوش به مناسبت دهه تنوع زیستی که با همکاری تشکلها و سازمانهای غیردولتی و با هدف تازهداشتن عرصههای جنگلی و مرتعی کشور، شناخت و حمایت از گونههای گیاهی در معرض خطر (بومی) و آشنایی با روش کاشت آنها، معرفی جایگاه واقعی و نقش مردم بخصوص جوامع محلی در احیاء، نگهداری و حفاظت از زیگونگی (تنوع زیستی)، حرکت به سمت معیشت جایگزین و توسعه پایدار گردشگری طبیعت محور در مناطق دارای ظرفیت، در قالب یک طرح پنجساله برگزار میشود.
خانه فرهنگ بومگردان پارس به عنوان ایدهپرداز و هماهنگکننده طرح، حمایت و همراهی سازمان حفاظت محیط زیست کشور، سازمان منابع طبیعی، آبخیزداری و جنگلداری کشور و در استان فارس حمایت و همراهی ادارات کل حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی و آبخیزداری، آموزش و پرورش و پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی، جمعیت هلال احمر را بهمراه دارد. این طرح ملی برای نخستین بار در ۵ دی ماه ۹۳، در ۱۴ استان کرمانشاه، ایلام، لرستان، کردستان، آذربایجان غربی، تهران، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی، اصفهان، آذربایجان غربی، مازندران، قزوین و استان فارس برگزار شد، که در نهایت بیش از ۲۱۰۰ نفر در سراسر کشور، بیش از ۱۶۱ هکتار از رویشگاههای آسیب دیده را با کاشت بذر و نهالهای بومی احیا کردند.
«به چشمان آن زیبا بیندیش..
شرکت سفال و سرامیک تیدارس، استهبان
شرکت کیمیای آتش و خاک آلا در سال 1391 در قالب تیمی از متخصصین هنری به عنوان یکی از شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری استان فارس فعالیت خود را در آغاز نمود و با شماره ثبت 439 در سال 1392 فعالیت خود را به صورت رسمی شروع کرد. هدف این شرکت طراحی و تولید کاشی های سرامیکی و آجرهای سفالی می باشد. آجرهای سفالی مورد استفاده در معماری و دکوراسیون داخلی بنا می باشد علاوه بر این، این کاشی ها در ساخت اشیا کاربردی و وسایل تزیینی همچون میز، قاب آیینه، ساعت و... می توان مورد استفاده قرار گیرد. ساخت ظروف سرامیکی با لعاب های ویژه و طراحی های معاصر، کتیبه، نقش برجسته و زیورآلات سرامیکی نیز از دیگر موارد تولیدات شرکت می باشد. پیوند هنر و صنعت، احیاء سفال بومی استهبان، بهبود کیفیت و تعالی زیباشناسی محصولات سرامیکی از اصلی ترین اهداف این شرکت می باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر، به سایت شرکت مراجعه کنید.
اکتشاف و باز هم از سر خط!
فعالیت معدن کوه تودج از سر گرفته خواهد شد. مدتی است که دوباره شنیده ها حکایت از ادامه کار اکتشاف معدن در منطقه "بیللو" (bayallu) دارد. معدنی ناشناخته که ابهامات زیادی را در ذهن ایجاد می کند. دلیل شروع به کار مجدد این معدن سنگ، آن هم زمانی که اداره منابع طبیعی شهرستان بدون مسوول است، قابل توجه است!
لازم به ذکر است که از اردیبهشت 1393 ادامه کار این معدن به دلیل تخطی از مسیر تعیین شده و تخریب محیط زیست، متوقف شده بود.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید. روزنامه ایران مورخ 4 اردیبهشت 1393: زوال کوه تودج استهبان!
پلنگ، ابهت و غرور
هشتم آذر ماه است. دو سال پیش در همین تاریخ بود که لاشه پلنگی را در استهبان، حوالی فلکه انجیر یافتند. بدن سالم و بدون آسیب پلنگ، احتمالا حکایت گر مرگی با طعمه سمی بود. پلنگی بسیار زیبا و تنومند که نمایانگر یکی از شگفت انگیزترین گونه های جانوری کره زمین بود. آن گونه که شاهدان عینی می گفتند، صدای ناله جانور بیچاره بیش از یک شبانه روز در همان محدوده شنیده می شده و سر و صدای سگ های گله در همان حوالی، خبر از وجود یک خطر برایشان داشته است. اما علیرغم اطلاع برخی چوپانان از وجود پلنگی نیمه جان، به دلیل ترس از مکافات عمل انجام نداده، از خبررسانی به اداره حفاظت محیط زیست خودداری می کنند. به هر روی پلنگ نگون بخت می میرد و برخی علت مرگش را گرسنگی و نبود طعمه در منطقه اعلام می کنند!
پلنگ یکی از گونه هایی است که در راس هرم غذایی قرار دارد و متاسفانه زنگ خطر بقایش به صدا در آمده است. مهم ترین علت خطر انقراضش، از بین رفتن زیستگاه و هم چنین از بین رفتن طعمه های این گونه های ارزشمند است. پلنگ جزو جانورانی است که در فهرست گونه های "در مرز تهدید به انقراض" قرار گرفته است. تنوع زیستی کره زمین را دریابیم.
(عکس: سید حسن کشفی)
لینک خبر در سال 1392 را اینجا بخوانید.
بانوان و بهینه سازی مصرف آب در منازل
زندگی تمام مخلوقات به آب وابسته است. سهم آب شیرین جهان تنها 5 درصد آب موجود بر روی کره زمین است که 4 درصد آن در قطب ها و تنها یک درصد از آن در دسترس ما برای شرب و مصارف کشاورزی و صنعتی است. در کشور ما که یک درصد جمعیت جهان را در خود جای داده است، مقدار آب شیرین در دسترس، تنها 36 صدم درصد آب های موجود در کره خاکی است. با توجه به خشکسالی ها و کاهش شدید آب های زیر زمینی، در صورتی که مصارف خود را بهینه نکنیم به زودی با مشکلاتی جدی روبرو خواهیم شد. برای مدیریت بهینه و صحیح مصرف آب باید تمامی افراد جامعه مشارکت داشته باشند. در این میان همکاری زنان می تواند تاثیرات بسیار مهم و عمیقی در این عرصه داشته باشد. چرا که زنان به عنوان مادران خانواده در نهادینه کردن فرهنگ درست مصرف آب، نقشی کلیدی دارند. برای رسیدن به این مقصود باید بانوان را هر چه زودتر و به صورت اصولی در زنجیره ی فرهنگ سازی قرار داد تا بتوان از توان و پتانسیل بسیار بالای آن ها به نفع جامعه بهره برد.
نکاتی زیر به بانوان ارجمند یادآوری می شود تا برای انتقال آن ها به دیگر افراد خانواده مورد استفاده قرار گیرد و هم چنین به کودکان به عنوان نسل آینده، آموزش داده شود:
- خیس کردن سبزی ها در ظرفی متناسب با حجم سبزی و سپس آب کشی و شستن آنها
- نظافت و حیاط با جارو و نه با فشار آب
- تعمیر شیرهای آبی که چکه می کنند.
- استفاده از سردوش های کم جریان در حمام (دوش گرفتن، 32 درصد از آب مصرفی منازل می باشد.)
- بستن شیر آب در هنگام مسواک زدن، شستن ظرف ها و ...
- استفاده از یک سطل آب برای شستن ماشین به جای استفاده از شیلنگ آب
- جمع آوری آب حاصل از شستن سبزی و ... استفاده از آن برای آبیاری باغچه و گلدان ها
- تا جایی که امکان دارد از آب شرب برای مصارف ساختمان سازی استفاده نکنیم.
- بهتر است گیاهان را اول صبح یا شب آبیاری نماییم تا تبخیر کمتری صورت گیرد.
- عایق بندی لوله های آب گرم تا برای رسیدن آب گرم به شیر آب، لازم نباشد آن را بی جهت باز بگذاریم.
- نشتی های احتمالی لوله ها، فلاش تانک و ... را بررسی کنیم و نسبت به رفع آن ها اقدام نماییم.
- بهای کم آب نباید عاملی برای مصرف بی رویه باشد. سعی کنیم در اصلاح این رفتار تلاش کنیم و نگذاریم فرزندانمان اشتباهات ما را یاد بگیرند و تکرار نمایند.
- در صورت مشاهده ی شکستگی لوله ها و هدر رفتن آب در هر نقطه ای از شهر، آن را به ادارات آب و فاضلاب گزارش کنیم.
گزارش
برگرفته از تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه باستان شناسی - میلاد وندایی*
هشت سال هر آن چه خواستند بر سر میراث فرهنگی و باستان شناسی آوردند، دم از کسی بر نیامد؛ گفتیم فَوَها، آنان غیر متخصص بودند و سیاسی، پس فرجی نیست، ولی گذار این دو سال نشانگر این است که «از ماست که بر ماست». معلوم نیست در پژوهشکدۀ باستان شناسی چه می گذرد و چه خط مشی هایی، از چه کسانی و به چه قصد و هدفی می آید، فقط کافی است قطارت را حرکت دهی تا سنگ ها را به سویت پرتاب کنند. مهم نیست در این حرکت یوسف مجیدزاده باشی، عباس علی زاده باشی یا من، تو یا او باشی، مهم این است که تو قصد انجام کاری، با هدفی مشخص، برای پیشبرد و پیشرفت این کشتی به گل نشستۀ باستان شناسی داری، پس بی شک باید تو را زمین بزنند، به هر طریق و مرامی فرقی ندارد، حتا تا آن جا پیش خواهند رفت که تا ریشه ات را نَخُشکانند دست از سرت بر نمی دارند. تا چند سال پیش هر جا کم می آورند و می دیدند که زورشان به طرف نمی رسد، در نهایت تهمت ضد نظام می زدند و این روزها هم که در مملکت انگ جاسوس اجنبی و نفوذی بودن مُد شده است. حتا اگر با بدترین باستان شناس ایران هم روبه رو باشی، تهمت غیر واقعی زدن تنها از آدم های دیو منش بر می آید.
بیش از نیم قرن است، دقت کنید بیش از نیم قرن، یعنی دو نسل از باستان شناسی ایران که هیچ کس در این میان به یاد شوش نبود، ولی حال که کسی تلاشی بر احیاء این پایگاه مهم منطقه ای خوزستان دارد، همگان به حول و ولا افتاده اند که نکند منافع مان پایمال شود، یا مگر خودمان کوریم یا کَریم که اجنبی ها از دانشگاه های خارج از کشور بیایند در شوش کار کنند؟!
در خبری آورده اندکه فلان کس می رود تا شاهرگ باستان شناسی شوش را صاحب شود، ولی بیشتر نشان از این دارد که گویا پا بر شاهرگ عده ای خودخواه و منیت گرا در شوش و پژوهشکده باستان شناسی گذاشته اند که این گونه بالا و پایین می پرند، و آدمی را یاد ایرج پزشک زاد و داستان دایی جان ناپلئونش می اندازند. آخر کسی نیست بگوید که شما این همه سال کجا بودید که اکنون شده اید سینه چاک شوش، این همه سال که سفال های شوش در حال نابودی بود و انبارها شده بود زباله دانی، شما کجا بودید؟
اینان منافع جمع برایشان مهم نیست، منافع و منیت خودشان تنها در مقابل چشمان شان است، و چند متر جلوتر از دماغ خود را نمی بینند؛ و حتا جدیدن شنیده ام که دفتری باز کرده اند در پژوهشکده برای رسیدگی به تخلفات قضایی بین المللی اعضای پژوهشکده و باستان شناسان!! آخر کسی نیست بگوید که چه کسی، کی و کجا می خواهد به تخلفات و فسادی که در این مجموعه موج می زند رسیدگی کند؟ هر چه بگندد نمکش می زنند، اما کار از آن روزی که بگنند نمک هم گذشته است.
بی شک این دایی جان ناپلئون ها، همانانی هستند که مدتی پیش در داستان دنیل پاتس جزء دعوت کنندگان و سینه چاکان وی بودند، و برای مردی که منافع ملی ایران را زیر سوال برده بود، فرش قرمز پهن می کردند، حال امروز شده اند کاسۀ داغ تر از آش و برای روشن ماندن آتش زیر این کاسۀ آش، از هیچ راهی فروگذار، و به هیچ مرام و منشی هم پایدار نیستند. بعد از یک دهه گوشه گیری ایران، حال که با اقدامات دولت درهای جهان به روی ایران باز شده است، و حضور پژوهشگران خارجی و منابع دانشگاهی و علمی آنان می تواند رونقی دوباره به این پیکر درمانده باستان شناسی دهد، با چسباندن برچسب جاسوس اجنبی و نفوذی، که تنها از ذهنیت های ضعیف و ددمنشانه ریشه می گیرد، قصد دارند ثابت کنندکه باستان شناسی ایران از داخل فاسد و مریض است و تنها بر سیاست مردان نباید خرده گرفت، این درخت از داخل کرم زده شده است.
همین ها هستند که جلوی پیشرفت و نفوذ جوانان متخصصی که در حال رشد هستند و پر انرژی را در جامعه باستان شناسی ایران گرفته اند؛ در هر گوشه دیگر ایران، شهر سوخته، بیشاپور، هگمتانه و یا هر محوطه باستانی دیگر، اگر باستان شناس جوان و شایسته ای بخواهد کار کند، و این باند دایی جان ناپلئونی از او خوشش نیاید و یا سبیلشان را چرب نکند همین بلا را بر سرش خواهند آورد، به حال اینان، آلمانی و فرانسوی و آمریکایی هم ندارد، خوب آقاجان خوششان نمی آید دیگر، چه می گویید؟! گفتم تنها کافی است که شما قطارتان را تکان دهید، شخص و ملیت مهم نیست، اینان سنگ به دست کنار ایستگاه منتظر نشسته اند.
آدمی یاد داستان کارلوش کی روش، و محمد مایلی کهن در فوتبال می افتد. اولی مربی است که تمام جهان او را می شناسند و در ردۀ درجه یک جهانی است، بعد کسی مثل محمد مایلی کهن با آن اشک تمساح دم مشکش که مربی دست چندم ایران هم نیست، به خود اجازه می دهد که کی روش را نقد کند و او را بی سواد و مزدور بنامد، چرا؟! چون تاب و توان آن را ندارد که ببیند کسی از او بهتر است، مردم دوستش دارند، و می تواند برای جامعه خود مفید باشد، پس کیهان وار باید تریبون به دست گرفت و سنگش زد. آب لطفاً!...
*کارشناس ارشد باستان شناسی و سردبیرمجله باستان شناسی کند و کاو