دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

مدیریت مصرف آب در خانه

زندگی تمام مخلوقات به آب وابسته است. سهم آب شیرین جهان تنها 5 درصد آب موجود بر روی کره زمین است که 4 درصد آن در قطب ها و تنها یک درصد از آن در دسترس ما برای شرب و مصارف کشاورزی و صنعتی است. در کشور ما که یک درصد جمعیت جهان را در خود جای داده است، مقدار آب شیرین در دسترس، تنها 36 صدم درصد آب های موجود در کره خاکی است. با توجه به خشکسالی ها و کاهش شدید آب های زیر زمینی، در صورتی که مصارف خود را بهینه نکنیم به زودی با مشکلاتی جدی روبرو خواهیم شد. برای مدیریت بهینه و صحیح مصرف آب باید تمامی افراد جامعه مشارکت داشته باشند. در این میان همکاری زنان می تواند تاثیرات بسیار مهم و عمیقی در این عرصه داشته باشد. چرا که زنان به عنوان مادران خانواده در نهادینه کردن فرهنگ درست مصرف آب، نقشی کلیدی دارند. برای رسیدن به این مقصود باید بانوان را هر چه زودتر و به صورت اصولی در زنجیره ی فرهنگ سازی قرار داد تا بتوان از توان و پتانسیل بسیار بالای آن ها به نفع جامعه بهره برد.

نکاتی زیر به بانوان ارجمند یادآوری می شود تا برای انتقال آن ها به دیگر افراد خانواده مورد استفاده قرار گیرد و هم چنین به کودکان به عنوان نسل آینده، آموزش داده شود:

خیس کردن سبزی ها در ظرفی متناسب با حجم سبزی و سپس آب کشی و شستن آنها

- نظافت و حیاط با جارو و نه با فشار آب

- تعمیر شیرهای آبی که چکه می کنند.

- استفاده از سردوش های کم جریان در حمام (دوش گرفتن، 32 درصد از آب مصرفی منازل می باشد.)

- بستن شیر آب در هنگام مسواک زدن، شستن ظرف ها و ...

- استفاده از یک سطل آب برای شستن ماشین به جای استفاده از شیلنگ آب

- جمع آوری آب حاصل از شستن سبزی و ... استفاده از آن برای آبیاری باغچه و گلدان ها

- تا جایی که امکان دارد از آب شرب برای مصارف ساختمان سازی استفاده نکنیم.

- بهتر است گیاهان را اول صبح یا شب آبیاری نماییم تا تبخیر کمتری صورت گیرد.

- عایق بندی لوله های آب گرم تا برای رسیدن آب گرم به شیر آب، لازم نباشد آن را بی جهت باز بگذاریم.

- نشتی های احتمالی لوله ها، فلاش تانک و ... را بررسی کنیم و نسبت به رفع آن ها اقدام نماییم.

- بهای کم آب نباید عاملی برای مصرف بی رویه باشد. سعی کنیم در اصلاح این رفتار تلاش کنیم و نگذاریم فرزندانمان اشتباهات ما را یاد بگیرند و تکرار نمایند.

- در صورت مشاهده ی شکستگی لوله ها و هدر رفتن آب در هر نقطه ای از شهر، آن را به ادارات آب و فاضلاب گزارش کنیم.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۲
رسول حاجی باقری

نابودی آثار تاریخی در سکوت مطلق!

حمام حسینی در استهبان به حمام کزمان شهیر است.

 

1-آن گونه که محمد رضا آل ابراهیم می نویسد: "این حمام در سال ۱۲۹۰ ه.ق به متراژ ۴۰۰ متر مربع به وسیله حاج میرزا بابا (نیای خانواده سادات معزی) توسط استادان یزدی با گرته برداری از مکتب شرقی حمام سازی، البته با حفظ همه مولفه های معماری گرمابه شرقی (کویری) بنا نهاده و ساخته شده است. این حمام که در محله کزمان واقع شده، در سال ۱۳۰۸ هجری قمری توسط میرزا بابا معزی وقف گردیده است. این بنا با شماره ثبت ۲۶۶۵۶ در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است."


                               


2- آثار ملی ایران مجموعه‌ای از آثار تاریخی ایران است که به بر اساس قانون حفظ آثار ملی مصوبه ۱۳۰۹ مجلس شورای ملی، به طور رسمی ثبت شده‌اند. طبق این قانون «کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکنی که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده، اعم از منقول و غیرمنقول، با رعایت ماده سه این قانون می‌توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می‌باشد.» پس از ۲۵ سال، در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۳۴ با ثبت کاخ گلستان، ممنوعیت ثبت آثار مربوط به قاجاریه و پس از آن نیز عملا برداشته شد.

3-حمام کزمان تنها حمام باقی مانده از حمام های قدیمی استهبان است که با سبک معماری پیش گفته، ساخته شده است. دیگر گرمابه های قدیمی استهبان که تعدادشان هم کم نبود، به دلایل مختلفی از بین رفتند و فقط نامی از آن ها باقی مانده است. همانند حمام فخر، حمام کوچه شاه، حمام پنار و ... از این دست بناهای نابود شده هستند. این بنا نیز همانند بسیاری از بناهای عمومی و عام المنفعه ی قدیمی، وقف عام هستند و متولی فعلی آن ها "اداره اوقاف و امور خیریه" می باشد. حمام حسینی (حمام کزمان) چندین سال است که در سیاهه ی آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و متاسفانه  به حال خود رها شده است. ثبت پر دردسر این اثر در لیست آثار ملی که با سنگ اندازی اوقاف همراه بود، خود داستانی دارد که به جای خود به آن پرداخته خواهد شد. اما یک نکته در این جا چالش بر انگیز است و آن عدم همکاری اداره اوقاف با اداره میراث فرهنگی شهرستا ن برای مرمت و بازسازی این بنای ارزشمند است.


(روزگاری که حمام برقرار بود.)


منصور عباسپور، مسئول اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان استهبان می گوید: "پیگیری ها و مکاتباتی که مسئول قبلی اداره میراث فرهنگی استهبان انجام داده بود و اقداماتی که ما انجام دادیم، به دلیل عدم همکاری و تمایل اداره اوقاف و امور خیریه استهبان برای حفظ این بنای تاریخی و ارزشمند تا به حال بی نتیجه بوده است. حتا از سوی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس پیشنهاد مرمت و بازسازی مشارکتی با اداره اوقاف مطرح گردیده است که باز موافقتی صورت نگرفته است."


(حمام هنوز مورد بی مهری قرار نگرفته بود.)


(رویش گیاهان در سقف حمام)

4- با نگاهی به سرنوشت کاروانسرایی که کاملا تخریب شد و پاساژی بزرگ جای آن را گرفت، این شبهه به ذهن وارد می شود که نکند اداره اوقاف طرح و نقشه ای برای تخریب و جایگزینی بنایی پول ساز به جای این حمام دارد؟!! از منظر قانون، تخریب بناها و ساختمان های تاریخی که در سیاهه میراث فرهنگی کشور ثبت شده اند، امکان پذیر نیست.


سال هاست که این حمام تاریخی به حال خود رها شده است و هیچ گونه رسیدگی در مورد آن صورت نمی گیرد. درختانی بر روی سقف این حمام رشد کرده اند و بیم آن می رود که عاملی برای تخریب آن باشند. رها شدن بنا و عدم انجام تعمیرات حداقلی، حال و روز خوبی را برای این حمام به ارمغان نیاورده است. این بنای زیبا و منحصر به فرد، قابلیت تبدیل شدن به موزه مردم شناسی، موزه کتب و اسناد خطی، چایخانه سنتی و ... را دارا می باشد. هر چند نظر کارشناسان فن نباید نادیده گرفته شود. اما در حال حاضر حفاظت و مرمت این اثر، باید مهم ترین اقدام پیش رو باشد. این حساسیت باید از سوی مردم، امام جمعه محترم، فرماندار گرامی و دیگر مسئولان شهر مورد توجه قرار گیرد. امید است با پیگیری ngoها، مسولین و همکاری اداره اوقاف شهرستان، حال و روز این بنای ارزشمند تاریخی را رو به بهبودی ببینیم.


(پشت بام حمام!)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۱
رسول حاجی باقری

استهبان، زادگاه اردشیر بابکان

 (باز نشر)

استهبان، شهرستانی است بس زیبا که در 180 کیلومتری جنوب شرق شیراز قرار دارد. ریشه کلمه ی استهبان، "سته"و به معنای"هسته ی انگور"می باشد که با پسوند "بان" به معنی "نگهبان و نگهدارنده" این کلمه را ساخته است. (در گذشته ای نه چندان دور بیشتر کوه های استهبان را انگورستان ها در بر می گرفت.) این شهرستان از نظر آب و هوایی در منطقه سردسیر قرار گرفته است. دور تا دور استهبان را رشته کوه های بلند صخره ای پوشانده است. استهبان یکی از مناطق بسیار خوش آب و هوا در شرق فارس می باشد که هر ساله گردشگران بسیاری، از داخل و خارج از استان را به سمت خود می کشاند. قدیمی ترین اثر باستانی و تاریخی یافت شده در استهبان، ابزارهای سنگی است که مربوط به دوران نوسنگی می باشد و در کنار دریاچه ی بختگان یافت گردیده است. بیشترین آثار تاریخی متعلق به دوران ساسانیان است، هر چند زیر ستون های هخامنشی، آب انبار های صفوی، آثار شبانکارگان فارس و ... را نیز نباید نادیده گرفت!

یکی از بخش های شهرستان استهبان، دهستان "خیر" است.(khir ، بر وزن شیر) "خیر" مجموعه روستاهایی است شامل: ماه فرخان، سهل آباد، دستجرد، دامنه، بنوان، خانه کِت، دربندان، دهویه، قَشَم قاوی، لای خِرَمی، مبارک آباد و محمدآباد که در شمال غربی شهرستان قرار گرفته است. دشت ها و تپه های حاصلخیز و پرآب "خیر" که در حاشیه ی دریاچه ی بختگان قرار دارد، یکی از دلایل ایجاد این مجموعه روستاها در منطقه بوده است.

در باور برخی اهالی، خیر مکانی است که روزگاری شهر ملکه ی سبا بوده است! اگر با دقت به این گونه باورها نگاه کنیم، درمی یابیم که در لابه لای این باورها واقعیت هایی نهفته است. بله، روزگاری "خیر" شهری بوده است اما نه شهر ملکه ی سبا! اشیاء و وسایل یافته شده در منطقه، آثار و بناهای به جا مانده، ذکر صریح نام این منطقه در بسیاری از متون تاریخی معتبر و ... ، همگی گواه وجود شهری به نام "خیر" در دوران تاریخی ست. در همین متون تاریخی است که از همین شهر به عنوان زادگاه اردشیر بابکان، سرسلسله ی ساسانیان یاد می شود.

در تاریخ طبری می خوانیم: "گویند که اردشیر در یکی از دهکده های اصطخر تولد یافت به نام طیروده که از روستای خیر از ولایت اصطخر بود."

ابو علی بلعمی در تاریخ بلعمی می نویسد: " و اصطخر را روستاییست و آن را روستای خیرو خوانند و آن جا دیهی است نام وی طیروده، اردشیر از آن دیه بود و آن دیه بدو باز خوانند."

دکتر عبدالمجید ارفعی در مقاله ی"پارس و شهرهای پارس در گل نوشته های تخت جمشید" می نویسد: میان دو شهر خرامه و نی ریز، شهری جای داشته به نام"hiran" که می بایست شهر"خیر" از بخش"خیر" بوده باشد و در سده ی هفتم هنوز منزلگاهی بر سر راه شیراز – نی ریز بوده است."

اردشیر بابکان فرزند ساسان در سال 180 میلادی یعنی 1831 سال پیش در روستای "خیر" واقع در حاشیه ی جنوبی دریاچه ی بختگان (استهبان فارس)، چشم به دنیا گشود. بنا به روایت جغرافی نویسان و مورخین اسلامی، از جمله طبری، اردشیر سر سلسله ی ساسانی در روستایی به نام" تیروده" از ناحیه ی خیر از کوره ی استخر زاده شده است. دودمانش از اسپهبدان و بزرگان پارس بودند. پدرش بابک، شاه "خیر" و تابع "گوچهر" شاه استخر بوده، و "گوچهر" نیز برگمارده ی اردوان، پادشاه اشکانی بوده است. اردشیر در نوجوانی به توصیه ی پدرش از طرف گوچهر به ارگبد (قلعه دار) دارابگرد که "تیری" نام داشته است، سپرده می شود تا به او آداب و فنون فرماندهی بیاموزد. در جوانی پس از "تیری" مقام ارگبدی دارابگرد به او داده می شود. در این دوران به دلیل جنگ های مداوم شاهان اشکانی با رومیان و نیز نارضایتی عمومی جامعه، انقراض این پادشاهی و ضعف حکومت مرکزی آغاز می شود. اینک زمانی است که ایران زمین برای رهایی از دست اندازی بیگانگان، به یک ناجی نیازمند است و اردشیر که خود را میراث دار هخامنشیان می داند، با گام هایی استوار پیش می آید.

ملک الشعرای بهار در سبک شناسی می نویسد:

«اردشیر پاپکان در قریه ی "طیروذه" از روستای "خیر" از استان اصطخر فارس به دنیا آمد، و جدش مردی بود ساسان نام، بسیار شجاع و شدیدالبطش(سخت گیر) و این ساسان از خاندان ملوک محلی فارس که آنان را            " بازرَنگان" یا "بازرَنگیان" می گفتند، زنی گرفت نامش "رامبهشت" و خود ساسان در اصطخر متولی آتشگاه آناهید بود....»

دکتر عبدالحسین زرین کوب هم در کتاب" تاریخ مردم ایران" بر این باور است که اردشیر بابکان زاده ی دهکده ی شهر "خیر" است:

«پاپک پسر ساسان که به علت عنوان روحانی از جمله ی بغان – خداوندگاران – پارس محسوب می شد و چون از طرف مادر نیز به سلسله ی بازرنگی منسوب بود، داعیه ی قدرت جویی داشت و علاوه بر نگهبانی معبد استخر در شهر کوچک "خیر"- کنار دریاچه ی بختگان- خود را همچون فرمانروایی خودکامه تلقی می کرد. ارتخشیر پاپکان(اردشیر) در حدود سال180 میلادی بنا بر مشهور در یک دهکده ی شهر "خیر" – به نام "تیروذه"(طیروده) به دنیا آمد......»

دکتر تورج دریایی در پاورقی صفحه 129 کتاب خود تحت عنوان"شاهنشاهی ساسانی" به نقل از بلعمی می نویسد:

«بلعمی نقل می کند که در نامه ای از اردوان آخرین پادشاه اشکانی، به اردشیر آمده است: تو مردی از روستای استخر هستی، پدرت بابک مردی از روستا بود، و این روستا برای شما کفایت نمی کرد که به شهر آمدید و بر استخر تسلط یافتید، می گوید اردشیر از قریه ی "طیروده" متعلق به روستاق "خیر" از "کوره" اصطخر از "بلاد" فارس بود.»

 

تاجگذاری

 اردشیر در سال 226 میلادی در تیسفون تاجگذاری می کند. نقش برجسته ای در نقش رجب، مراسم تاجگذاری را به تصویر کشیده است. اردشیر در حال ادای احترام، فَرّ شاهی را از اهورامزدا دریافت می کند. در نقش برجسته ای دیگر که در نقش رستم قرار دارد، اهورامزدا سوار بر اسب، حلقه قدرت را به اردشیر که سوار بر اسب است، می دهد. در زیر پای اسب اردشیر، پیکر اردوان پنجم، آخرین پادشاه اشکانی و زیر پای اسب اهورامزدا نماد اهریمن است.

 

اقدامات اردشیر

می توان اقدامات اردشیر را به گونه ای خلاصه به شرح زیر آورد:

1 احیای دوباره ی سربازان جاویدان که در روزگار داریوش هخامنشی تشکیل شده بود.

2 تقسیم مردم به روحانیون، ارتشتاران، دبیران و صنعتگران 

3 – افزایش امنیت عمومی

4 بازپس گیری مناطق از دست رفته ی ایران زمین

5 توسعه ی اقتصادی با تسلط بر خلیج فارس و ساخت چندین بندر در دو سوی آن

6 رونق تجارت دریایی

7 شهرسازی: به اردشیر(بردسیر)، اردشیر خوره(فیروزآباد)، رام مهرز اردشیر(رامهرمز)، رام اردشیر(؟)، وِهِشت اردشیر(؟)، بهمن اردشیر(بهمنشیر)، بوخت اردشیر(بوشهر) و ...

مرگ اردشیر

اردشیر اندک زمانی پیش از مرگ ، شاپور را جانشین خویش ساخت و تاج شاهی را بدست خویش بر سر وی نهاد. اردشیر اول بسال 240 میلادی درگذشت و فرزندش شاپور اول بر جای وی قرار گرفت.

 

"چهارتاقی خیر" یا آتشکده ی بهرام

 در یکی از باغ های قدیمی ماه فرخان (یکی از روستاهای"خیر")، یک چهارتاقی وجود دارد که خوشبختانه هنوز پابرجاست. این بنا احتمالا یکی از آثار زمان اردشیر است. در"کارنامه ی اردشیر بابکان" ترجمه دکتر بهرام فره وشی می خوانیم: "اردشیر پس از پیکارهای سخت و از میان بردن اردوان و هنگام بازگشت از کرمان به پارس به راه شهر گور (فیروزآباد) مرکز اردشیر خوره، به کنار دریای استخر (بختگان) می رسد. سپاس ایزد می گذارد و به فرمانش آتشکده ی بهرام را در حدود 226 میلادی در آن جا بنا می کند."

هم اکنون آتشکده در بین درختان "باغ دراز" در روستای ماه فرخان قرار دارد. در دوران اسلامی اطراف آتشکده تبدیل به قبرستان می گردد و شاید یکی از دلایل سالم ماندن این بنا همین باشد. البته دیگر اثری از قبرستان وجود ندارد چرا که به دلیل تسطیح زمین های اطراف آتشکده به دست کشاورزان، بیشتر آثار قبرستان نابود شده است. مصالح به کار رفته در ساخت این چهارتاقی مانند دیگر بناهای دوره ساسانی، لاشه سنگ، گچ و آهک می باشد.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۷
رسول حاجی باقری

کویری به نام فارس

سال هایی را پشت سر گذراندیم که نگاهی اشتباه به محیط زیست، آن را سد راه توسعه قلمداد می کرد. همین نگاه مخرب آسیب های فراوانی را بر تن خسته محیط زیست ایران وارد آورد. در حال حاضر نیز با بحران های مهمی در این حوزه دست به گریبانیم که اگر راهکارهایی مناسب برای گذر از آنها پیدا نشود، قطعا فاجعه بار خواهد بود. با شروع به کار دولت یازدهم، تغییر نگرشی بسیار مهم در حوزه محیط زیست پدید آمد که خوشبختانه به متن جامعه تسری پیدا کرده است. این تغییر نگاه، از طرفی سرآغاز جنبش های محیط زیستی جدیدی در بین مردم شده است و از منظری دیگر راه را برای فعالیت بهتر سازمان های غیر دولتی یا همان ngoها هموار نموده است. سازمان های مردم نهاد، حلقه ی اتصال مردم و دولت هستند و فضای نسبتا مناسبی که در حال شکل گیری ست، جهت معادلات این رابطه را به سوی منافع عمومی تغییر خواهد داد.


بحران های محیط زیستی در استان فارس، امنیت اقتصادی، روانی، اجتماعی و ... جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است. برخی تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های نامناسب و احتمالا ناقص چند دهه ی گذشته در حوزه محیط زیست -که خودکفایی در امر گندم نمونه شاخص آن است- پیامدهایی غمبار در پی داشته است. بحران های حاصل، اثرات مخربی را بر پیکره ی سرزمین کوروش بر جا گذاشته است که اگر فکری برای آن نشود در آینده ای نه چندان دور باید منتظر کویری به نام فارس باشیم!

 

مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۶
رسول حاجی باقری

توسعه گردشگری به چه قیمتی؟

سال هاست که در برنامه های توسعه ای کشور و چشم اندازها به گسترش صنعت گردشگری پرداخته می شود، اما همانند بسیاری از برنامه های دیگر روند پیشرفت این برنامه ها معمولا صعودی نبوده است. البته دلایل بسیاری بر آن مترتب است که بررسی و پرداختن به آن ها وظیفه متخصصان این حوزه هست. در برهه هایی از زمان مانند دوران اصلاحات کمی بیشتر و بهتر از دیگر زمان ها به این حوزه بهاء داده شد. هم اکنون نیز در دولت یازدهم، چشم امید زیادی به این حوزه معطوف شده و ظاهرا برنامه هایی نیز برای گسترش آن تدارک دیده شده است. باید منتظر ماند و نتیجه برنامه های این دولت را نیز دید.


تعریف گردشگری پایدار

در کنفرانس "اجلاس زمین" در سال 1992 که در ریودوژانیرو برگزار شد، دولت ها به سمت توسعه‌ای سوق داده شدند که حداقل زیان و لطمه را بر محیط زیست وارد سازند. برخی از نکات مطرح شده در این کنفرانس پیرامون گردشگری پایدار عبارت بودند از:

1-توسعه گردشگری باید براساس معیارهای پایداری باشد. بدین معنا که مسایل اکولوژیکی در بلند مدت، مسایل اقتصادی و تعهدات لازم نسبت به جنبه های اجتماعی و اخلاقی رعایت شود.

2-ماهیت پایداری گردشگری مستلزم پایداری محیط های طبیعی، فرهنگی و انسانی است.

3-گردشگری باید جنبه های فرهنگی، ارزشی و عناصر سنتی جوامع محلی را مد نظر داشته باشد.

 

توسعه گردشگری در استهبان

توسعه پایدار گردشگری دارای دو جنبه حفاظت از محیط زیست و منابع و نیز میراث فرهنگی است. برای این صنعت و تجارت باید اصولی را در نظر گرفت تا پایداری آن (صنعت گردشگری) شکل بگیرد. استفاده از منابع باید با نگاه به آینده باشد، بدین معنی که این تجارت طولانی مدت، بر اساس نگهداری از منابع طبیعی، اجتماعی و فرهنگی باشد. در مناطق گردشگری استهبان، تفرجگاه "سرآسیاب"را مثال می زنیم. گسترش گردشگری در این منطقه باید بر پایه حفظ محیط زیست (درختان، چشمه ها، بافت طبیعی خاک، صخره ها، جویبار و حتا عدم تغییر مسیر رودخانه ی فصلی آن -که سال هاست آبی  ندارد –) برنامه ریزی شود. توسعه همیشه با دستکاری طبیعت حاصل نمی شود. می توان با حفظ اصالت منطقه، طرح های توسعه گردشگری را نیز اجرا نمود. توجه به پایداری اجتماعی و فرهنگی در این گونه طرح های توسعه ای باید بدان گونه باشد که ایجاد مشاغل و بسترهای درآمدزایی در منطقه، با نگرش ها و باورهای بومی منافاتی نداشته باشد و تاثیرات ایجاد این مشاغل، برخوردی با عقاید منطقه ای بروز ندهد. در غیر این صورت تبعات اجتماعی متعددی را در پی خواهد داشت.

برنامه ریزی این بخش از توسعه باید بر اساس یک چشم انداز و استراتژی دراز مدت باشد تا پویایی منطقه را حفظ نماید. بدین معنی که در این برنامه ریزی، پایداری محیط زیست و میراث فرهنگی آن گونه لحاظ گردد که علاوه بر حفظ داشته ها، شاهد ارتقاء آن ها هم باشیم. بر این اساس در طرح گردشگری "سرآسیاب" علاوه بر حفظ درختان منطقه می توان و باید بر گسترش کمی درختان صحه گذاشت. هم چنین علاوه بر حفظ آسیاب آبی تاریخی منطقه، آن را اصولی مرمت نمود و به کار گرفت.

در این برنامه ریزی باید به نظام اقتصادی بومی توجهی ویژه داشت. پیشنهاد می شود با ایجاد غرفه های تولیدی صنایع دستی بومی، بازاری برای صنایع محلی ایجاد کرد و بسیاری از این صنایع را احیاء نمود. به عنوان نمونه "نمد استهبان" با کهولت سن استادکاران این رشته، عدم تربیت استادکارانی جوان، عدم وجود بازارهای هدف مناسب و دائمی و حتا تخریب کاروانسرای قدیمی که محل کار سنتی و دائمی این قشر زحمتکش بود، رو به فراموشی و نابودی رفت. ایجاد و برقراری غرفه های مذکور کمک زیادی به مانایی "نمد استهبان" خواهد کرد. هم چنین است "سفال و سرامیک استهبان" که دهه ها و بلکه سده ها مانند "نمد دو روی استهبان" شهره خاص و عام در کشور و حتا کشورهای حوزه خلیج فارس بوده است. ملکی دوزی، مشکو دوزی و ... هم باید دیده شود. ایجاد بسترهای لازم برای این تولیدات و در کنار آن، دادن آگاهی های لازم به شاغلین در این صنایع، مشارکت و منفعت مردم بومی استهبان را در پی خواهد داشت و این خود به خود باعث شکل گیری یک حس ناسیونالیستی برای حفاظت از منابع طبیعی و فرهنگی منطقه خواهد شد. این منافع، قشر زیادی را در بر خواهد گرفت و تنها چند شغل تعریف شده مثل بقالی (سوپر مارکت) یا سفره خانه را ایجاد نخواهد کرد. مثلا برای دوخت یک "ملکین"، پیرزنی کهنسال "روار" آن را در خانه می بافد یا "شیوه کش" این قسمت از کفش محلی ما را در جایی دیگر می سازد و "استاد ملکین دوز" با دوخت این قطعات در محل غرفه، یک "ملکین" را تهیه خواهد نمود. شاید زنان زیادی در خانه "لور" (غذای محلی) تهیه کنند که کسی آن ها را در منطقه گردشگری نبیند. با برنامه ریزی درست می توان تعداد زیادی شغل بومی و ماندگار ایجاد نمود.

توجه و اجرای این مولفه ها (و دیگر آیتم هایی که از چشم بنده دور مانده است.) اگر اساسی و به دور از هیجانات زودگذر باشد، باعث افزایش گردشگرانی خواهد شد که هر روز به این تفرجگاه زیبا هجوم خواهند آورد. البته برای پایداری و پویایی این تجارت باید نکات مهمی مانند کنترل روزانه حجم گردشگران، بسترسازی بهداشتی مثل سرویس های بهداشتی کافی و حتا حمام، ایجاد متل ها و مهمانسراهای ارزان قیمت، بستر سازی برای دسترسی آسان گردشگر به شبکه های ارتباطی مثل باجه تلفن، اینترنت و حتا باجه پستی و ... را نیز باید مد نظر قرار داد.

 

اثرات مخرب توسعه ی گردشگری بدون برنامه در منطقه "سرآسیاب" استهبان

با توجه به نکات پیش گفته، در صورتی که برنامه ای مدون و کارشناسی شده برای "توسعه گردشگری پایدار" در این منطقه طراحی نگردد، باعث ایجاد نوعی "گردشگری مصرفی" خواهد شد که تنها بر مصرف داشته های طبیعی، فرهنگی و اجتماعی بنا شده است و رشد و نموی در این حوزه ها مشاهده نخواهد شد. تاثیرات غیر قابل جبران این گونه برنامه ریزی اشتباه و ناپایدار شاید مواردی از این دست باشد:

1-نابودی محیط زیست و جاذبه های طبیعی: چه بسا در طولانی مدت اجرای طرحی بدون مطالعه، باعث انقراض گونه های گیاهی و جانوری گردد. رفت و آمدهای بدون کنترل گردشگران، فشردگی خاک منطقه را در پی خواهد داشت که مسیرهای تنفسی ریشه های درختان را کور خواهد نمود. چندین سال پیش گونه ای پروانه ی زیبا در لابلای برگ چنارهای منطقه دسته دسته و به وفور دیده می شد که در حال حاضر خبر چندانی از آن زیبایی ها نمی بینیم. افزایش حجم زباله های رها شده گردشگران در منطقه علاوه بر نازیبا کردن منطقه، کاهش بهداشت عمومی را به ارمغان می آورد. با هجوم بدون نظارت گروه های گردشگر، ایجاد مزاحمت های ناخواسته و شاید هم عمدی برای مالکان باغات منطقه، نارضایتی آن ها را با اعتراضات لفظی و یا حتا برخوردهای فیزیکی نشان خواهد داد و این خود عاملی برای تاثیر منفی بر صنعت گردشگری بومی ما خواهد بود.

2-تخریب و نابودی میراث تاریخی و باستانی: ایجاد یک آبشار غیر اصولی بر تنوره ی یک "آسیاب آبی" و گرفتن عکس یادگاری در کنار بازمانده های این "آسیاب"-در ابتدای "تو لا"- متاسفانه زمینه را برای تخریب سریع تر این اثر تاریخی مهیا نموده است. در کنار این آسیاب کتیبه ای نیز هست که به "کتیبه درخشان" مشهور است. آسیب این اثر نیز دور از انتظار نخواهد بود.

3-با اجرای برنامه ای که تمامی موارد لازم در آن دیده نشده باشد، احتمال تداخل منافع بین اقشار مختلف مردم و شاید هم گردشگران افزایش خواهد یافت و باید واکنش های پیدا و پنهان مختلفی را برای گردشگران و طرح های مرتبط با آن متصور شد.

برای دستیابی به راهکارهایی مناسب در مسیر ایجاد گردشگری پایدار، بهره گیری از متخصصان با تجربه و کارشناسان فن توصیه می گردد. عدم توجه به این مهم، می تواند باعث طرح ریزی برنامه ای ناقص و در نهایت ناپایدار گردد.



مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۴
رسول حاجی باقری

نامه ای به فرماندار گرامی استهبان


به نام ایزد یکتا

جناب آقای شرفی، فرماندار گرامی استهبان؛

مدتی است که آتش سوزی های فصلی و سریالی در استهبان دوباره شروع شده است. امسال تاکنون چند صد و در واقع چند هزار هکتار جنگل، مرتع و ... در آتش زیاده خواهی گروهی سودجو، دود شدند و به هوا رفتند. خیلی از این آتش سوزی ها عمدی بودند ولی هیچ گاه عاملان آن شناسایی نشدند یا پیگیری نشد. وقوع هر آتش سوزی علاوه بر نابودی گیاهان و جانداران بسیار، معمولا و در مقیاس هایی متفاوت خاک، آب و هوا را نیز متأثر از خود می کند. برخی از این اثرات غیر قابل جبران هستند.

آتش سوزی مهیب کوه تودج استهبان در تیرماه ۹۲، که بیش از ۲۰۰۰ هکتار از غنی ترین مراتع و جنگل های کشور را بلعید و نابود کرد، تجربه بسیار تلخی بود که ننگ سوء مدیریت آن تا ابد بر پیشانی مدیران ضعیف آن زمان خواهد ماند. از آن زمان تا به حال در جلسات مختلف خواهان ایجاد یک کمیته ی بحران قوی و کارآمد بوده ایم، اما به هر دلیل تاکنون آن را ندیده ایم!

آتش سوزی پنجشنبه در کوه تودج (منطقه دلی خنی) که بامداد جمعه مهار شده بود، متاسفانه ظهر جمعه دوباره شروع شد و علاوه بر درختچه ها و گیاهان دارویی و علفی فراوان، تعداد زیادی از درختان وهل، کهکم، ارژن و ... را نابود کرد. متاسفانه امروز دوباره تعداد زیادی از درختان وهل (ارس یا سرو کوهی) این منطقه کاملا سوختند. به دلیل تغییرات اقلیمی در استهبان، این گونه ی درختی دیگر زادآوری ندارد و نابودی هر یک از این درختان ارزشمند بدون جایگزین است.

بر اساس گفته های حاضران در منطقه، به احتمال قریب به یقین، عامل این آتش سوزی انسانی و عمدی بوده است!

فرماندار محترم، ضمن قدردانی از تلاش ها و پیگیری های شما در این خصوص، به نظر می رسد لازم است شناسایی عامل یا عاملان این آتش سوزی، با قاطعیت بیشتری پی گرفته شود. هم چنین مجازات بدون هر گونه چشم پوشی تخریبگران انفال، حق هر شهروند استهبانی است. طبیعت زخمی و آسیب دیده استهبان دیگر تاب و تحمل این گونه دست درازی ها را ندارد. پیشرفت استهبان در گرو حفظ طبیعت آن است، استهبان بدون طبیعت محکوم به فناست!

به عنوان یک شهروند طبیعت دوست، خواهشمندم بدون چشم پوشی و با استواری و صلابت، طبیعت استهبان را دریابید.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۱
رسول حاجی باقری
متن کتیبه ی مسروقه ی مسجد ساباط استهبان خوانده شد.

کتیبه ای که در اسفند ماه 1390 به سرقت رفت. گزارش سرقت که در اردیبهشت ماه 91 منتشر گردید را بخوانید:

«خبرگزاری میراث‌فرهنگی ـ گروه میراث‌فرهنگی ـ نبود همکاری بین اوقاف و میراث‌فرهنگی باز هم مشکل آفرید. سنگ نوشته تاریخی مسجد استهبان سال‏هاست بدون آنکه در مکانی مناسب نصب شود تا اواخر اسفند ماه سال 90 در باغچه مسجد رها شده بود. در همان زمان بود که هیات امنای مسجد وقتی متوجه نبود کتیبه می‌شوند، به اداره میراث‌فرهنگی و نیروی انتظامی اطلاع می‌دهند.  «رسول حاجی باقری»، عضو شورای مرکزی انجمن پیش‎گامان خورشید استهبان در این‎باره به CHN می‌گوید: «این کتیبه که در باغچه مسجد به دیواری تکیه داده شده بود 20 اسفند سال گذشته ناپدید شد.»
کتیبه

به‌گفته وی، در این سال‎ها هیچگونه حفاظتی از این کتیبه صورت نگرفته بود. کارشناسان میراث‌فرهنگی تا زمانی که کتیبه ناپدید نشده بود به دلیل کوتاهی در ثبت اثر هیچ گونه اقدام حفاظتی انجام نمی‌دادند اما در حال‌حاضر با سرقت این اثر، کارشناسان با صورت‏جلسه کردن، کتیبه را بر اساس شواهد موجود، تاریخی اعلام کردند. اندازه سنگ نوشته حدود 60*80 سانتی متر و به خط کوفی (بدون نقطه) بود. این درحالی است که  سنگ نوشته‌های دیگری در استهبان وجود دارد که متعلق به قرن پنجم ه.ق است شباهت ظاهری، نوع خط، جنس سنگ، کادربندی و تزئینات این سنگ نوشته با سنگ نوشته مسجد ساباط که کتیبه ربوده شده در آن قرار داشت نشان از تقارن زمانی این دو سنگ نوشته است هر چند که این مسئله نیازمند بررسی‌های کارشناسی است.
یکی از مساجد قدیمی استهبان، مسجد ساباط محله‌ی اَهر است. روزگاری بس دراز است که مردم این محله در این مکان مقدس نماز را برپا می دارند. به گفته‌ی یکی از اعضاء هیئت امناء مسجد، نام قدیمی مسجد، «عباس» بوده است و پس از آن «ساباط» نامیده می‌شود.(ساباط به کوچه‌ای گفته می‌شده است که پوشش و سقف داشته است.) در روزگاران گذشته در دیوار خشتی جنوب مسجد(سمت قبله) سنگ نوشته‌ای قرار داشت که پس از نوسازی مسجد، از دیوار جدا شده و سالیان درازی در باغچه‌ی مسجد جای گرفت.
حاجی باقری درباره سرقت این سنگ نوشته می گوید: «از سال 1384 تاکنون چندین بار به مسئولین مسجد مراجعه نمودم تا شاید بتوانم آن‎ها را راضی کنم تا سنگ نوشته را روی دیوار نصب کنند یا به جای امنی منتقل نمایند، اما همیشه با بی‌توجهی آنها روبرو شدم!»
وی در ادامه می‏گوید: «سال 1386 کارشناسان میراث فرهنگی استان فارس را برای بازدید و ثبت بسیاری آثار استهبان همراهی نمودم و یکی از آثاری که مورد بازدید قرار گرفت، همین سنگ نوشته بود که با بی‌مهری آنها مواجه شد و تلاشی برای نگهداری از آن نشد. ظاهرا اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‏دستی استهبان نیز چند نوبت با اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان نامه‌نگاری داشته است، ولی همه این اقدامات بی‌نتیجه بوده‌اند. (اداره اوقاف متولی مساجد است و باید اجازه انتقال سنگ نوشته را می‌داد.) اتفاقی را که انتظار می‌رفت به وقوع پیوست و سنگ نوشته ربوده شد.»

اما متن کتیبه چه بود؟
پس از بررسی های انجام شده و خوانش متن بر اساس تنها عکس موجود، توسط دکتر عمادالدین شیخ الحکمایی، مسئول کتابخانه و بخش کتیبه ها و اسناد موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران، این کتیبه را سنگ قبری متعلق به جوانی به نام "ابوالفتح بن المنصور ابن ابوالفتح" سال 498هجری قمری تشخیص دادند. اطلاعات این بررسی پس از اتمام، در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت.

مرگ بر هیچ کس         درود بر زندگی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۲
رسول حاجی باقری

آیا امیدی به ماندگاری چنارهای استهبان هست؟


چندی پیش یادداشتی در مورد چنارهای استهبان نوشتم که در روزنامه ای محلی به چاپ رسید. اما شاید این یادداشت تلنگری به ذهن مسولان بود تا راهی برای پیشگیری از نابودی این درختان زیبا بیابند. اما تا به حال اقدامی شایسته انجام نگرفته است. ابتدا متن یادداشت را بخوانید:


« چنارهای استهبان و چنارهای سرکان

شهر سرکان در استان همدان واقع شده است. شش اصله درخت چنار در این شهر وجود دارد. این درختانِ کمربسته*، پیرامون دایره‌ای به شعاع حدود سه متر کنار هم روئیده اند. احتمال می رود این درختان شاخه هایی از یک درخت کهنسالی باشد که دیگر وجود ندارد. این چنارهای ثبت شده، در "پارک کمر بسته" در شمال شهر سرکان قرار دارند و تحت حفاظت هستند.

و اما چنارهای استهبان،

"چنار تاریخی آب بخش" که در بسیاری از کتب تاریخی مثل فارسنامه ناصری و ... از آن یاد شده بود، را خشکانده و بریدند. دلیل آن ها هم خطر سقوط شاخه های خشک درخت بر سر نمازگزاران و عابران بود. اما در طول عمر طولانی این درخت، بعید می دانم که آسیبی از این درخت متوجه کسی شده باشد. هنوز خیلی از مسافران و گردشگران، با ورود به استهبان سراغش را می گیرند. غافل از این که سال هاست دیگر وجود ندارد. به هر حال فقط نام "چنار آب بخش" در کتب تاریخی ماند و داستانی تلخ از نابودیش به سرگذشتش افزوده شد!

اگر خاموش بمانیم "چنار تیرونجان" نیز به زودی به سرگذشت چنار آب بخش دچار خواهد شد. می گویند قرار است خیابان جدیدی در امتداد خیابان کارگر و به سمت محله تیرونجان ساخته شود. بدبختانه چنار بخت برگشته ی تیرونجان در مسیر آن قرار دارد. چند سال پیش یکی از مسئولان می گفت این چنار حفظ خواهد شد و در میان یک میدان به زندگی خود ادامه خواهد داد. در مورد چنار آب بخش هم خیلی حرف ها زده می شد!

"چنارهای سر آسیاب و باغ جوزا" نیز دستخوش کم آبی هستند. اثرات این کم آبی را در سال های گذشته دیدیم. تخریب های انسانی نیز جای سوال دارد. بی اغراق گردشگاه های جنوبی استهبان را می توان یکی از بی نظیر ترین تفرجگاه های شرق فارس دانست. اما ظاهرا وجودش برای خیلی از ما چنان تکراری شده است که نابودی تدریجی اش را نظاره گریم و دم نمی زنیم! نابودی این منطقه برابر است با مرگ تدریجی شهر...

"چنارهای بلوار" شاید زیبا ترین تصویر را در ذهن مسافران عبوری استهبان ثبت کنند. بی شک یکی از زیباترین بلوارهای کشور همین بلوار قائم استهبان است اما دریغ و درد که خودمان متوجهش نیستیم. کم آبی و بیماری هر ساله، پاییزی زودرس را در تابستان برای این درختان زیبا به ارمغان می آورد.

شاخه های زیبای "چنارهای خیابان آبشار" چنان در هم فرو رفته اند که گویی دست در دست یکدیگر داده اند و با نا امیدی از ما انسان ها، برای بقای خود تلاش می کنند. چند سال پیش فرماندار وقت تصمیم داشت آن ها را به دلیل جلوگیری از انتشار نور چراغ ها در شب، قطع کند! درختان چنار این خیابان سقفی از زیبایی و طراوت را بر سر خیابان و آسفالت بی روح آن کشیده اند که با عبور از زیر این سقف سبز، لذتی وصف ناشدنی را در خود احساس می کنیم. این خیابان می تواند به عنوان یکی از زیباترین خیابان های کشور ثبت شود. ای کاش می شد با سنگفرش کردن این خیابان و منع عبور و مرور وسایل نقلیه، احداث فرهنگ سراها و کتابخانه، رستوران و کافی شاپ و ... آن را به مکانی گردشگری و فرهنگی تبدیل نمود. خیابان کارگر و خیابان شهرداری (اداره ارشاد) جایگزین های مناسبی برای بار ترافیکی خیابان آبشار هستند.

به هر روی چنارهای استهبان را با چنارهای سرکان مقایسه کنید. ببینید آیا درختان ما چه کم از درختان سرکان دارد که فکری اساسی برای نگهداری و حفظ آن ها نمی شود؟

·        پی نوشت:

وجه تسمیه کمر بسته ناشی از آیین کمر بستن فتییان توسط امیر المومنین در طول تاریخ بوده است. در زور خانه، مرشد در فرازی به جای استفاده از عدد ۱۷ از یکصد و هفده کمر بسته مولا یاد می کند. سلطانی در فتوت نامه خود می نویسد: فتییان در هر کجا که بودند سلسله خود را به یک تن از اصحاب امام علی (ع) می پیوستند و می گفتند هر یک از ایشان که آن امام به دست خود میان ایشان را بسته است، مامور ترویج و گسترش این آیین در ناحیه ای شدند. »


متاسفانه این روزها شاهد آفت زدگی چنارهای "سرآسیاب" و "بلوار قائم" هستیم. امسال و تا به امروز بیش از 10 اصله درخت تنومند و سبز چنار در مسیر "چشمه قهری" و "چشمه مرخنه" خودبه خود شکسته و سرنگون شده اند! هم چنین هر روز شاهد برگ ریزان تابستانه ی چنارهای بلوار هستیم و نگرانی گسترش آفت و یا هر عامل مخرب دیگر، ذهن مردم را درگیر کرده است. فعالیت های شهرداری استهبان هر چند قابل تقدیر است اما جلوی ادامه ی آسیب را نگرفته است.

به نظر این یک درخواست مردمی است که هنوز با جدیت اعلام و پیگیری نشده است. این مطالبه باید با جدیت پیگیری شود و منتظر رسیدگی سریع مسولان امر نیز ماند.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۵
رسول حاجی باقری