دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

"باده ناب" شعری زیبا از اصغر وفادار، شاعر استهبانی

سال پیش شعر "باده ناب" را تحت عنوان "شاهکاری از اصغر وفادار" در فضای مجازی قرار دادم. در پی آن دوستان عزیز لطف نموده و در مورد این شعر و شاعر آن اظهار نظرهای متفاوتی بیان کردند. برخی شاعر این شعر زیبا را "وحشی بافقی" معرفی می نمودند و بعضی دیگر اصغر وفادار را آفریننده شعر می دانستند. بر حکم وظیفه و علاقه، پیگیر ماجرا شدم تا همگی از شک و گمان بیرون آییم. با استاد بزرگوار "محمد رضا آل ابراهیم" صحبت نمودم و ایشان هم شاعر را آقای وفادار می دانستند. نهایتا با خود شاعر افتخار گفت و گو یافتم و در مورد شعر پرسش کردم و مهر تاییدی بر مالکیت معنوی شعر خود زدند.
خواننده ای به نام مجید رضا، آهنگی زیبای زیبا را بر روی این شعر قرار داده است که از اینجا می توانید دانلود کنید. البته پسوند "اصفهانی" در پایان نام شاعر اشتباه است و احتمالا سهوا و به خاطر شباهت اسمی (استهبانی و اصفهانی) رخ داده است. دوستی پیگیر این ماجرا بود تا آن را اصلاح کند اما تا به حال نتوانسته است خواننده را بیابد.

"باده ی ناب"

نگذارید که بی باده بمانم گاهی
نگذارید که از سینه برآرم آهی
تا که جان دارم و از سینه برآید نفسم
نگذارید که بی باده سرآید نفسم
همه جا هر شب و هر روز شرابم بدهید
آخرین لحظه ی عمرم می نابم بدهید
عاقبت مست و خرابم ز می ناب کنید
راحت آن موقع مرا تا به ابد خواب کنید
بگذارید مرا داخل یک تابوتی
تخته هایش همه از خوب رز یاقوتی
هر که پرسید که مرده است جوابش بکنید
از می خالص انگور خرابش بکنید
مزد غسال مرا سیر شرابی بدهید
مست مست از همه جا حال خرابی بدهید
بعد غسلم وسط سینه ی من چاک کنید
اندرون دل من یک قلم تاک کنید
به نمازم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالین سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنید
روی قبرم بنویسید "وفادار" برفت
آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۴
رسول حاجی باقری

معین الشریعه اصطهباناتی (فقیر شیرازی)                                                     (باز نشر)

چو او هست جـز او به جز نیسـت، نیست          هر آن کس که دانست او کیست، کیست؟


میرزا حسین علی معروف به میرزا علی، ملقب به معین الشریعه و متخلص به فقیر از جمله شیفتگان سعدی است که سه اثر خود: خرابات، خانقاه و گنج فقیر را به پیروی از گلستان، بوستان و غزل های سعدی سروده است. وی در گنج فقیر، در شرح احوال خود این گونه نگاشته است: 
"تولدم در روز سوم شعبان المعظم مطابق با روز با سعادت حجه خدا حضرت سیدالشهدا حسین ابن علی روحی و ارواح العالمین له الفداء، در قصبه اصطهبانات(استهبان) فارس واقع شده، درسال هزار و دویست و نود و شش هجری و تا کنون که رجب المرجب هزار و سیصد و چهل از هجرت می گذرد، سنین اربعین اول را طی کرده و در آخر منزل چهارم اربعین دوم است.
......از هفت سالگی آنچه را که از دروس ادبیه و عربیه از معلم آموخته، یاد (دارم) و بتذکر آنها شادم. قصاید و غزلیات شعرای عرب و عجم را هر چه ملحوظ افتاد، محفوظ و بتذکار آنها محفوظ آمد. اغلب اشعار مربوط را علاوه از صد بیت در مدت یک ساعت قوّه حافظه مضبوط نمود.
......اول شعری را که گفته(گفتم) در سن پانزده سالگی در ارض اقدس و مشهد مقدس در مجمع جمعی از اهل ادب، رباعی معروف خوانده شد:

دل گفت مرا علم لدنی هوس است
تعلیـمم کن اگــر تـو را دســترس اســت
گفتم که الف، گفت دگـر هیچ مگو
در خانه اگر کس است یک حرف بس است

فقیر را از مضمون آن خوش آمد. دوست داشتم جوابی گفته باشم، گفتم:

ای دل چو تو را وصال جانان هوس است
زین پس به تـو این عالم امکان قفـس است
خـود را نفسـی رسان به صاحـب نفسـی
هر چت هوس است دان که آن یک نفس است
---------------------------------------------------------------
کتاب "خرابات" وی با این شعر آغاز شده است:

به نام خـــدا آورم خامه را
برم در نگارش من این نامه را
خدایی که بایسته فرتاش هست
نهان است و بر هر دلی فاش هست
کسی نیست جز او که او هست و بس
به هستی پاینـده از پیـش و پــس
چو او هست جز او بجز نیست، نیست
هر آن کس که دانست او کیست، کیست؟
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۸
رسول حاجی باقری

بختگان در حال غرق شدن است!





این روزها باز هم "احیاء بختگان" به عنوان دومین دریاچه بزرگ کشور، مورد توجه قرار گرفته است و این رفتار فی نفسه بسیار امیدوارکننده است. بیش از ده سال پیش زمانی که نشانه های خشکیدن بختگان نمایان گشت، بسیاری از کارشناسان حوزه ی محیط زیست هشدارهایی مبنی بر آسیب های جدی به بختگان را اعلام کردند. اما متاسفانه گوش شنوایی برای شنیدن این هشدارها نبود! روز به روز دریاچه ی پری های دریایی خشک و خشک تر شد، هکتارها هکتار از این دریاچه دستخوش بیابان زایی گشت، برخی بیماری ها گسترش یافت، هزاران هکتار از زمین های زراعی و باغات اطراف دریاچه خشک شدند یا رو به خشکی اند، کانون های جمعیتی اطراف بختگان در معرض تهدید قرار دارند، هزاران ماهی، پرنده، خزنده، پستاندار و ... فدای این فاجعه شدند و ....



 



اما آیا حذف کشت برنج در شمال فارس تنها راهکار احیاء بختگان است؟ چرا حرفی از تعداد واقعی چاه های غیر مجاز و اراده برای پلمپ آن ها در میان نیست؟! چرا صحبتی از گسترش زمین های کشاورزی و باغات در حاشیه بختگان نیست؟! آیا اقدامی برای جلوگیری از جاده سازی مخرب در پارک ملی بختگان شده است؟!


می توان مرگ بختگان را با رسیدگی به موارد پیش گفته متوقف نمود. یک جو اراده و اطلاع رسانی لازم است. مسئولان گرامی، بختگان را هم ببینید، چه کم از ارومیه و هامون دارد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۷
رسول حاجی باقری

چشم هایمان را به دیدن زیبایی ها عادت دهیم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۸
رسول حاجی باقری

سرنوشت را می توان از سر نوشت.

تصاویر زیر "چشمه ی آب گرم خیر" استهبـان را در سال های 85 و  93 نشان می دهند! این چشمه دقیقا در حاشیه ی دریاچه  بختـگان و در نزدیکی روستـای "خانه کت" استهبان قرار دارد. (بخوانید: قرار داشت!) اگر دو عکس با هم مقایسه شود، عمق فاجعه زیست محیطی منطقه را می توان دید.



(عکس ها از سید حسن کشفی)


فجایع زیست محیطی سطحی (روی زمین) را می توانیم به صورت کاهش بارندگی، خشکی باغ ها،خشکی چشمه ها و تالاب ها و ... ببینیم. اما اصل فاجعه منابع آب، در زیر زمین در حال وقوع است. سطح آب های زیر زمینی آن چنان پایین رفتـه است که به لایه های آبی تلـخ و شور رسیده است. با ادامه ی این رونـد تا چند سال دیگر استهبان نیـز مانند برخی از روستاها و شهرهای کشور، به بلای عظیم بی آبی دچار خواهیم شد! با وجود هشدارها و حتا برخوردهای صورت گرفته، متاسفانه همچنان حفر چاه های جدید و کف شکنی چاه های قدیمی و گسترش اراضی زراعی و باغی ادامه دارد.  با وجود تغییر رویکرد دولت در مورد مدیریت منابع آب، مشخص نیست با این که با بحران رو به رشد منابع آب مواجهیم، اما چرا هنوز مجوز "حفر چاه" و "کف شکنی" صادر می شود، البته این پرسش را مسئولین ذیربط باید پاسخ دهند. همگی شاهد قطعی و جیره بندی آب در استهبان بوده و هستیم. به نظر می رسد این جیره بندی، تاثیر محسوسی بر روی نگرش و تغییر الگوی مصرف نداشته است. یعنی اعمالی برای بهره وری مناسب از آب را نمی بینیم. هر چند تغییر الگوی مصرف و کلا نهادینه شدن یک فرهنگ، زمان بر و طولانی است، ولی هم اکنون نیز زمان بسیار زیادی را از دست داده ایم.  متاسفانه حجم بسیار زیادی از آب های زیرزمینی ما صرف آباد شدن شهرهای همجوار می شود و هنوز نیز در حال سوء مصرف در آب هستیم. ضعف های مدیریتی شهرستان در سال های گذشته، منجر به حفر چندین حلقه چاه در محدوده شهرستان ما و انتقال آن به شهر همجوار شد. چندین سال است، آبی را که حق مسلم مردم در منطقه رونیز، خیر  و استهبان است، به دلیل سکوت ما، به یغما می برند و ما هم چنان سر در گریبانیم و متواضع! گسترش باغات مرکبات همسایه، سرسبزی و آبادانی آن دیار و نابودی کشاورزی و باغداری استهبان را در پی خواهد داشت. از طرفی نیز با وجود ممنوعیت، متاسفانه در همین تابستان چاه های بسیاری به طور شبانه روزی در حال فروش آب برای آبیاری باغات انجیر بوده و هستند! پائیز سال گذشته تصمیمی توسط مسئولان شهرستان گرفته شد و قرار بر این بود که اگر میزان بارش تا بهمن ماه آن سال کمتر از 150 میلیمتر باشد، آبیاری انجیرستان ها شروع گردد و تا پایان اردیبهشت ماه گذشته ادامه داشته باشد. به دلیل کاهش بارندگی سال قبل، آبیاری از تاریخ تعیین شده شروع شد اما تا کی ادامه داشت؟!! بهتر است بدانیم که بدون نظارت قوی توسط مسئولین و ادامه این نوع برداشت های غیر اصولی و بی حساب و کتاب از منابع آب، قطعا ما را نیز به سرنوشت دشت های ارسنجان و رفسنجان دچار خواهد کرد. آن گونه که کارشناسان می گویند، در این دو مکان به دلیل برداشت بی رویه ی آب های زیرزمینی، قسمت های زیادی از سفره های آب زیر زمینی دچار نشست شده و برای همیشه نابود گردیده اند. یعنی حتا اگر بارش ها هم به وضع گذشته برگردد، دیگر در زیر زمین جایی برای ذخیره آب وجود ندارد!

بر اساس اظهارات کارشناسان فائو، ایران رتبه نخست تولید انجیر خشک دنیا را دارد و شهرستان استهبان با داشتن بیش از 2 و نیم میلیون اصله درخت انجیر دیم در مساحت 23 هزار هکتار، بزرگترین انجیرستان دیم جهان است. انجیرستان های ملی استهبان به عنوان گنجینه ارزشمندی از بزرگ ترین انجیرستان های دیم دنیا در سازمان خوار و بار کشاورزی ملل متحد (فائو) به ثبت رسیده است. باغ های دیم استهبان بخشی از میراث فرهنگی، معنوی و اقتصادی کشور است. انجیر در 14 کشور جهان در وسعت 420 هزار هکتار تولید می شود که از این میزان 51 هزار هکتار آن در ایران، 42 هزار هکتار از این میزان در فارس و 57 درصد از آنها در استهبان است. تمامی این آمار و ارقام جالب و افتخار آمیز هستند. اما برای رسیدن به این افتخارات چه هزینه ای پرداخته ایم؟ میانگین تولید سالانه انجیر خشک با توجه به میزان بارندگی در هر سال، بین 10 هزار تا 22 هزار تُن متغیر است. در عین حال گسترش تدریجی و مداوم باغات انجیر در اراضی ملی و منابع طبیعی کاملا مشهود است. بر اساس آمارهای غیر رسمی، فقط در 5 سال گذشته بین 1500 تا 2000 هکتار به وسعت این باغات اضافه گردیده است. البته مقداری از این باغات جدید، زمین های کشاورزی بوده اند که به بهانه کم آبی، زمین زراعی را به باغ انجیر تبدیل کرده اند و در عین حال آبیاری می شوند! باید توجه داشت که 1- خشک شدن دریاچه بختگان (که با بالا بردن رطوبت منطقه، یکی از عوامل اصلی بارش ها در گذشته بود)، 2- افزایش شدید برداشت آب های زیر زمینی و نیز 3- کاهش شدید نزولات آسمانی در سال های اخیر، عواملی هستند که در کنار 4- گسترش باغات انجیر، فاجعه ای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را در آینده ای نه چندان دور رقم خواهند زد. خشکسالی و کاهش بارش های آسمانی، باعث روی آوردن باغداران به آبیاری (متاسفانه روش غرق آبی) درختان انجیری شده است که از صدها سال پیش و تا همین اواخر، دیم بودند. و این یعنی افزایش بی رویه و بسیار زیاد مصرف آب های شیرین و گرانبهای زیر زمینی!

سفره های آب زیر زمینی منطقه زاگرس، حفره های بسیار وسیعی هستند که در توده های آهکی به وجود آمده اند. تصور کنید در دل بافت های آهکی و در زیر زمین، سفره هایی وسیع اما مجزا وجود دارند. تقریبا بیشتر این سفره های زیر زمینی آب به سفره های هم جوار خود متصل نیستند. بارش های سالانه این حفره ها را سیراب و پُر می کند. اگر دقت کرده باشید با بارش بارانی مثلا 30 تا 40 میلیمتری در استهبان، افزایش آب "چشمه ها" را می توان به وضوح دید و این به همان دلیلی است که ذکر شد: سفره های آب جدا از هم.

اما در جاهایی مثل دشت بم و کرمان سفره های زیر زمینی آب به هم مرتبط هستند. چند سال پیش سیلی بزرگ در پاکستان به وقوع پیوست. روزهای زیادی طول کشید تا آب های جاری حاصل از این سیلاب در زمین فرو روند. سطح آب های زیر زمینی بسیار بالا رفتند. اما نکته قابل توجه این بود که تاثیر این افزایش سطح آب های زیر زمینی را در شرق ایران و تا حوالی کرمان هم دیدیم و این به ارتباط سفره های زیر زمینی آن مناطق باز می گردد. با توجه به نکات پیش گفته، نتیجه ای که می توان گرفت این است که آب های زیر زمینی منطقه زاگرس متاثر از بارندگی های منطقه است. با توجه به تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی و برداشت های بی رویه، روزهای روشنی را نمی توان متصور بود. اما چاره کار چیست و برای گریز از فاجعه ی پیش رو چه باید کرد؟

کارشناسان فن پاسخ این پرسش را بیان کرده اند. برای مصون ماندن از فاجعه ای زیست محیطی - اجتماعی که در حال وقوع است، باید چند نکته را در نظر داشت. قطعا باید الگوی مصرف آب را در حوزه های کشاورزی، صنعتی و خانگی اصلاح نماییم. با سرمایه گذاری برای فرهنگ سازی در مورد مصرف درست آب در بین اقشار مختلف جامعه، می توان این موضوع را به عنوان یک ارزش در زندگی روزمره نهادینه نمود. از طرفی با بکارگیری ملاحظاتی در مصارف صنعتی و وضع قوانین جدید برای آن ها، می توان از مصرف بی رویه در صنعت نیز جلوگیری کرد. بیش از 90 درصد از مصرف آب در بخش کشاورزی است. بنابراین مهم ترین قسمت کار، اصلاح الگوی مصرف در این بخش است. با کشاورزی مکانیزه، اصلاح الگوی کشت هر منطقه، اصلاح روش آبیاری، اصلاح و وضع قوانین جدید، نظارت دقیق در برداشت آب از چاه ها، ممنوعیت فروش آب، جلوگیری از حفر چاه های جدید، پلمپ چاه های غیر مجاز و مهم تر از همه نظارت جدی و برخورد شدید با متخلفان می توان روند فعلی فاجعه را متوقف نمود. آب سرمایه ای ملی و متعلق به تمامی افراد جامعه هست.

"ما امانتدار میراث آیندگانیم. فرزندان ما حق داشتن یک زندگی سرشار از امید و طراوت و سرسبـزی را دارند. با سهل انگاری خود این نعمت را از آن ها دریـغ نکنیـم."


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۱
رسول حاجی باقری

بحران آب جدی است، مصرف خود را بهینه کنیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۸
رسول حاجی باقری

استهبان در محاصره سیل!


وحشت نکنید...

 عبارت بالا نه خبری در مورد رخداد سیل در استهبان می­ دهد و نه پیش­ بینی بارندگی سنگین در روزهای آینده هست. این نوشته تنها یک هشدار جدی است برای روزی که زمان دقیقش معلوم نیست اما رسیدنش حتمی ست.

وقتی خبری از رخداد سیل و آب‌گرفتگی در شهرهای اطراف مثل داراب و فسا و... شنیده می­شود و مقدار بارندگی همان زمان در آن مناطق با مقدار بارش در استهبان مقایسه می­ شود، موضوعی که به مردم استهبان امید می­ دهد این است که «استهبان سیل­ خیز نیست!»

در واقع این باور تا حدی درست است؛ شهر استهبان به علت قرار گرفتن بر روی یک مخروط افکنه بزرگ، شیب مناسبی برای هدایت سریع آب‌های سطحی دارد. به این دلیل بعد از بارندگی‌های شدید، (حتی شدیدتر از مناطق مجاور خود) کمتر دچار آب‌گرفتی و تجمع آب­ های سطحی می­ شود. از طرفی عملیات آبخیزداری و ایجاد بانکت در پای درختان بادام و انجیر در کوه ­ها و دامنه­ های اطراف شهر باعث نفوذ آب حاصل از بارندگی به زمین شده و از جاری شدن آن‌ها، تخریب خاک و ایجاد مسیل­ های جدید جلوگیری می­ کند. (به گفته بسیاری از کارشناسان یکی از عجیب­ ترین و بزرگ­ترین عملیات آبخیزداری در دنیا همین ایجاد بانکت در پای درختان انجیر و بادام است که توسط مردم استهبان از صدها سال پیش اجرا می­ شده است.)

با این ‌همه، هر منطقه ­ای در برابر سیلاب و بارش­ های سنگین دارای ظرفیت و پتانسیلی است و توان مشخصی برای جلوگیری از رخداد سیل دارد. ضمن این که بارش­ های فوق سنگین و سیل­ های گسترده، دوره بازگشت دارند و احتمال رخداد آن ها بعد از فرا رسیدن دوره بازگشت، بالا می‌رود.

وقوع سیل در سال 1365 یک نمونه از آن‌ها است؛ در طی آن سیلاب تاریخی، شهر استهبان در مدت ‌زمان سه روز بارشی بیش از 500 میلی­متر دریافت کرد. توان مقاومت طبیعت استهبان بعد از دریافت این مقدار بارش شکسته شد و راه برای جولان حجم بسیار زیادی از آب و گل‌ و لای در استهبان باز شد. خسارت­ های جانی و مالی بسیار زیادی به شهر استهبان وارد شد که خاطرات تلخ آن بعد از گذشت سی سال هنوز در اذهان مردم زنده است.

آیا ممکن است چنین سیلابی دوباره در استهبان اتفاق بیفتد؟ ممکن است دلایلی که در زیر می آید، برای این پرسش، پاسخی داشته باشد:

- با توجه به روند گرم شدن زمین، بارش­ ها به ویژه در جنوب ایران از حالت‌ جامد (برف)، طولانی و آرام به بارش ­های مایع، کوتاه‌مدت، رگباری و شدید تغییر حالت داده­ اند.

- دوره بازگشت سیل بعد از گذشت 30 سال با احتمال بالایی فرارسیده است؛

- وضع آبخیزداری در منطقه با توجه به تخریب گسترده بانکت‌ها در کوه­ ها و دامنه­ ها و عدم توجه به ترمیم آن‌ها بسیار وخیم شده است. به نظر می­رسد این چالش می­تواند در بین کارشناسان و دانشگاهیان به عنوان یک موضوع بکر و قابل تأمل مطرح شود تا برای جلوگیری از خسارت­ های بیشتر، چاره ­ای اندیشیده شود.

- تخریب خاک و تغییر دادن بستر مسیل ­ها و رودخانه­ های فصلی توسط مردم و دولت، در سال­ های اخیر سرعت زیادی گرفته و حریم رودخانه ­های فصلی و مسیل ­ها با ساختمان­ های مسکونی، تجاری و صنعتی شکسته شده است. با این اوصاف، اگر بارشی حتی به مقدار بسیار کمتر از بارش سال 1365 هم اتفاق بیفتد، احتمال رخداد سیل در استهبان زیاد است!

حال باید ببینیم علاوه بر توان محیطی، طراحی شهری استهبان برای مقابله با تخریب سیل چگونه است.


با یک نگاه کلی به تصاویر ماهواره ­ای، می­ توان دریافت که در چند منطقه، مسیر رودخانه­ های فصلی قطع ‌شده و در برابر آن‌ها ساختمان­ های مسکونی یا صنعتی و تجاری ساخته‌شده‌اند. در بعضی نقاط بدون توجه به حریم رودخانه ­ها و مسیل ­ها، ساختمان­ ها تا لبه رودخانه پیشروی کرده ­اند و حتی بعضی از مراکز دولتی نیز درست در مسیر مسیل­ های بزرگ ساخته ‌شده‌اند. تصاویر ماهواره ­ای که در ادامه آورده می ­شود، تنها بخشی از همان نگاه کلی هست و بررسی آن‌ها صرفاً با دید کلی و بدون مقیاس انجام ‌شده است. مشخصاً بررسی مناطقی که در معرض خطر سیل قرار خواهند گرفت، نیازمند وجود داده ­ها، اطلاعات دقیق نقشه­ ای و منطقه ­ای و بررسی دوره بازگشت سیل است؛ این نوشتار صرفاً یک هشدار برای توجه بیشتر و مطالعات گسترده ­­تر در آینده است. اولین چالش در منطقه، رودخانه فصلی "فتح آباد" است که از مسیر باغ جوزا به ‌طرف شهر جریان می­ یابد. در این تصویر به‌خوبی مشخص است که مسیر رودخانه در هنگام رسیدن به مناطق مسکونی ناپدید می­ شود و فقط در سمت دیگر شهر می­ توان بقایای مسیر قدیمی آن را در تصویر ماهواره مشاهده کرد. یک ذهن کنجکاو با نگاهی گذرا به این تصویر ماهواره ­ای، چند سوال اساسی را پیش روی خود خواهد دید: خانه ­ها و مناطق مسکونی واقع در مسیر این رودخانه در صورت رخداد سیل یا حتی در صورت جاری شدن رودخانه به ‌صورت فصلی، در برابر ورود حجم زیادی از آب، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ چرا به ساخت‌ و سازها و توسعه شهر در بستر این رودخانه مجوز داده‌ شده است؟ آیا به‌ جای حذف مسیر رودخانه، امکان نداشت که با رعایت حریم آن، ساخت‌وسازها در فاصله مناسبی از آن انجام شود؟


دومین چالش، رودخانه ­ای فصلی است که از مسیر چشمه قهری و سرآسیاب به سمت شمال غربی جریان دارد و به "رودخانه پیرمراد" در بین مردم شهرت دارد. در تصویر به‌ خوبی مشخص است که ساخت‌ و سازهای قبلی تا لبه رودخانه، در یال شرقی آن گستره شده است. ساخت ‌و سازهای جدید در بخش غربی نیز در حال پیشروی به سمت رودخانه هستند. با توجه به این که این رودخانه مسیری بسیار طولانی از مرتفع­ ترین نقطه تودج تا استهبان را طی می‌کند، تمرکز سیلاب در بالادست آن، مدت ‌زمان زیادی به طول می­ انجامد، اما در صورت بروز بارش­های سنگین و طولانی ­مدت، به همان میزان حجم بسیار زیادی از آب را به بخش غربی استهبان هدایت خواهد کرد. در سمت شمالی جاده استهبان-شیراز، چالش بزرگ‌تر برای این رودخانه فصلی، پر شدن چاله «سون» از رسوبات است که در صورت وقوع سیل، به حرکت آب در بخش­ های پایین ‌دست آن، شتاب بیشتری می­ دهد و باعث تخریب­ های گسترده خاک و زمین­ های کشاورزی در منطقه حاصلخیز «گشن آباد» خواهد شد.



سومین چالش، رودخانه ­ای است که از وسط شهرک امام حسین می­ گذرد. عدم توجه به حریم رودخانه و ساخت‌ و سازهای صنعتی و تجاری در بستر آن قبل از رسیدن به زهکش اصلی استهبان، باعث ایجاد خسارت­ های فراوان به ساختمان های مهم و تازه تأسیس دولتی خواهد شد.



شاهکار مهندسی و معماری که در سال­ های اخیر قد علم کرده، بیمارستان جدید استهبان است که در مسیر خط القعر استهبان و در سر راه یکی از طولانی ­ترین مسیل‌ها در دشت استهبان ساخته‌ شده است. این مسیل که از بلندترین ارتفاعات "گردنه سبز" شروع می ­شود، در صورت رخداد سیل، در نهایت پس از طی مسافت طولانی با حجم بسیار زیادی از آب و رسوبات به بیمارستان جدید استهبان خواهد رسید. آثار کند و کاوهای گسترده این مسیل در این زمین­های رسوبی به‌ خوبی در تصاویر ماهواره‌ای مشخص است. سوال این است که چرا چنین مجموعه مهم و حیاتی باید در خطرناک­ترین جای ممکن (دقیقاً در بستر رودخانه) ساخته شود؟



با این اوصاف، هنوز هم شاید مسیل­ های خطرآفرینی وجود داشته باشند که در این بررسی کلی ذکر نشده ­اند. برای شناخت همه چالش ­ها و مسائل در این زمینه، نیاز مبرمی به مطالعات گسترده پهنه ­بندی خطر سیل است و تنها برنامه ­ریزی­ جامع با در نظر گرفتن همه مسائل می ­تواند راهنمای ایجاد و گسترش یک شهر با فاکتورهای توسعه پایدار باشد. به یاد داشته باشیم که اگر در برابر پویایی طبیعت ایستادگی کنیم، نیروی پیروز نیرویی است که توان بیشتری داشته باشد و بتواند بدون نیاز به نیروی مقابل، به زندگی خود ادامه دهد. بدون شک آن نیرو «انسان» نخواهد بود.

 

حسن مهرزاد دانشجوی دکترای آب و هواشناسی دانشگاه خوارزمی تهران
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۴
رسول حاجی باقری

چارچوگردانی در استهبان


« گوستاو لوبون: توده ها فقط به توسط تصاویر فکر می کنند و به کمک تصاویر تحت تأثیر قرار می گیرند. فقط تصاویر ایشان را میرمانند و یا وسوسه می کنند و تنها تصاویر انگیزه رفتار آنها هستند. به همین دلیل است که نمایش هایی تئاتری که تصویر را در واضح ترین شکل آن ارائه می دهند، در توده ها همیشه تاثیر عظیمی بر جای می گذارند.»



در بررسی های تاریخی معمولا با یافتن پاسخی برای یک پرسش، سوالاتی دیگر به میان می آیند. رسیدن به سرآغاز برخی رویدادها و آئین ها، به دلایل مختلفی مثل نبود منابع مستند و کافی، امکان پذیر نیست. رسیدن به پاسخی دقیق برای چرایی اجرای مراسم "چارچوگردانی" در استهبان، از این دست پرسش هاست که تا به اکنون، جوابی قطعی و مستند نداشته است و فعلا باید به ادبیات شفاهی و تطابق های تاریخی بسنده کرد. در اسناد مکتوب تاریخی نمی توان زمان دقیق و مشخصی را برای اولین اجرای این مراسم یافت، اما برگزاری این آئین را به حدود دوران زندیه نسبت می دهند. براساس شواهد تاریخی، در دوران زندیه خوانین و ملاکین استهبان، معمارانی را از یزد به استهبان دعوت می نمایند تا برایشان بناهایی را بر پا سازند و قنات هایی را در نقاط مختلف شهر و روستاها حفر نمایند. این افراد با خانواده های خود به این جا کوچ می کنند و سال های زیادی را به حفر کاریز و ساخت بنا مشغول می شوند. به مرور زمان اجتماعی از این گروه یزدی شکل می گیرد. این اجتماع کوچک فرهنگ و رسم و آئین های خود را در مناسبت های مختلف به اجرا می گذارند و برخی از این آئین ها تدریجا به فرهنگ بومی استهبان وارد می گردد. هم اکنون و با گذشت بیش از دویست و اندی سال، هنوز مسجد و درخت چناری کهنسال در استهبان، به نام یزدیان شهیر هستند. به نظر می رسد در کشور ما اصلی ترین مراکز برگزاری این رسم باشکوه و پررمز و راز به طور عمده در شهرها و روستاهای اطراف کویر مرکزی ایران به چشم می خورد و شاخص ترین نخلها (چارچوها) در استان یزد، متمرکزهستند. در فارس، تنها شهرستانی که این آئین قدیمی را برگزار می کند، استهبان است.

 

نحوه برگزاری "چارچو گردانی"

تمام مراسم شاید بیشتر از 10 دقیقه به طول نینجامد اما همین زمان کوتاه سختی ها و مقدمات زیادی را می طلبد. " چارچو" تزئین شده و آماده است، افراد حمل کننده ی آن تعیین شده اند، مقدمات پذیرایی از میهمانان و شرکت کنندگان از روزهای قبل مهیا شده است. از حوالی بعد از ظهر سیل مشتاقان برای "رد کردن کودکان خود از زیر چارچو" به حسینیه سرازیر می شود. نوزادان، کودکان و نوجوانان در این روز از زیر چارچوی "محله اهر" گذر می کنند و با این کار خود را بیمه ی ابا عبدا... می کنند. مادران نذورات خود را به خادمین حسینیه تحویل می دهند و درمقابل بسته ای شیرینی یا تکه ای پارچه ی سبز متبرک می گیرند.

از طرف دیگر و در همین زمان "هیئت محله ی اهر" مراسم زنجیر زنی خود را در سطح شهر برگزار می کند و در مسیر خود در محلات مختلف مورد استقبال قرار می گیرد. ورود این زنجیر زنان به هر محله به منزله ی دعوت از آن محله برای شرکت در مراسم "چارچو گردانی" ست. ساعاتی پس از غروب آفتاب تمامی هیئت های مذهبی شهر مراسم زنجیر زنی خود را آغاز می کنند. این هیئات از خیابان های اصلی شهر زنجیر زنان می گذرند و مسیر حرکت خود را به سمت "حسینیه اهر" ادامه می دهند. همزمان در صحن حسینیه - همچون دیگر شب های دهه اول محرم مردم به سینه زنی و عزاداری مشغولند، نوحه خوانان شور و هیجانی به پا می کنند، مردم منتظر و بیقرارند!

هیئت های مذهبی محلات مختلف زنجیرزنان وارد حسینیه می شوند. با ورود هر هیئت، سینه زنی موقتا قطع می گردد و مردم به تماشا و همراهی آن هیئت می روند. مداح نیز با گفتن جملاتی مثل: "عزاداران خوش آمدید!" از میهمانان استقبال می کند. حدود 2 تا 3 ساعت طول می کشد تا تمامی هیئات به صحن حسینیه وارد شوند. پس از رسیدن آخرین هیئت، مداح دوباره نوحه سرایی خود را می آغازد و جمعیت با همراهی وی مقدمات اجرای مراسم را مهیا می کنند. در این زمان "چارچوگردانان" در مسجد کنار حسینیه وضو گرفته اند و به خواندن دعا مشغولند. آن ها خود را خوشبو ساخته اند، همگی لباس هایی سبز به تن دارند و شال هایی سبز بر کمر بسته اند، این جا محله و حسینیه ی سادات است. فضایی معنوی و روحانی برقرار است. زمان به سرعت سپری می شود، اجرای مراسم نزدیک است. "چارچو گردانان" یکدیگر را در آغوش گرفته و برای هم دعا می کنند. آن ها باید مراسم را به بهترین نحو ممکن به اجرا بگذارند. مردم منتنظرند. جمعیت به ساختمان حسینیه چشم دوخته است. با ورود "چارچو گردانان" به حسینیه، غریو فریادهای " وای حسین(ع)، وای حسین(ع)" مردم به آسمان بلند می شود. افراد در زیر چارچو و در جاهای مشخص خود قرار می گیرند. تعدادی هم مشغول باز کردن مسیر عبور چارچو در بین جمعیت هستند. تمام فضا سرشار از فریاد و نجواست. همه منتظرند. چارچو را بلند می کنند، فریادها بیشتر می گردد. یک... دو... سه و حرکت به سوی جمعیت. ورود "چارچو" به صحن حسینیه موجی در جمعیت می اندازد. تمام پشت بام ها و لبه دیوارهای اطراف حسینیه مملو از زنان و کودکانی است که با فریاد "وای حسین(ع)" جمعیت را همراهی می کنند. "چارچو" به وسط حسینیه رسیده است، در یک لحظه می ایستد و ناگهان شروع به چرخش می کند. در این لحظه تمامی دست ها به سوی آسمان است و همه یک صدا "یا حسین(ع)، یا حسین(ع)" می گویند. "چارچو" سه بار به دور خود چرخانده می شود. دو نفر با تکیه بر روی دستهای خود و بر روی دسته های چارچو معلقند و "لنگر" خوانده می شوند. این ها تعادل "چارچو" در زمان چرخش را حفظ می کنند. "چارچو" دوباره به حرکت خود ادامه می دهد. پس از طی چندین متر دوباره می ایستد و همان چرخش و همان شور و هیجان و "یا حسین(ع)" گفتن ها و حاجت خواستن ها. چرخش سه بار انجام می شود و در هر مرتبه "چارچو" سه بار به دور خود می چرخد. فقط 10دقیقه طول می کشد و به همین سرعت مراسم تمام می شود. "چارچو" به داخل حسینیه برگردانده می شود و باید یک سال دیگر منتظر بود تا دوباره "چارچو گردانی" را دید.

در باور مردم استهبان "چارچو" مظهر و نشانه ای از یک هودج و کجاوه است که از آسمان فرود می آید و پیکر امام حسین(ع) را به عرش اعلی می برد. "لنگر" هایی که تعادل را در زمان چرخش حفظ می کردند، نماد کسانی ست که پایه های هودج را نگه می دارند تا پیکر امام به عرش برده نشود و وجود پاکش در زمین مانده و زیارتگاه کسانی باشد که ادامه دهنده راهش هستند!

به هر روی، این آئین زیبا و رمزآلود جزئی از فرهنگ مردم استهبان است. پژوهش و کند و کاو در مورد سابقه تاریخی و چرائی آن، همت و کوشش جوانان این دیار را می طلبد. این آئین در سیاهه ی میراث نا ملموس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور به ثبت رسیده است.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۵
رسول حاجی باقری

مدارس طبیعت ذهن کودکان را نسبت به چالش های محیط زیست بیدار می کند.


نویسنده: محمد درویش*

پژوهش هایی که اخیرا دانشمندان سوئدی و امریکایی روی ٥٠٠ هزار دانش آموز، انجام داده اند و نتایج آن در مجله «منشور روانشناسی» منتشر شده است، نشان می دهد در دانش آموزانی که در مدارس طبیعت تحصیل کرده اند و توانسته اند از محیط محدود کلاس های شان خارج شوند و تجربه لمس طبیعت را پیدا کنند، آثار افسردگی تا ٤٠ درصد کمتر در آنها مشاهده شده و اختلالات روانی تا ٢٠ درصد در آنها کاهش پیدا کرده است. ضرورت استفاده از مدارس طبیعت آنقدر است که وزارت کشور ایالات متحده که مسوول مدیریت پارک های ملی و حیات وحش است، تصمیم گرفته تا بچه های مدارس را بی واسطه وارد مناطق حفاظت شده کند. تجاربی که ما در کشور داشتیم، مثل مدرسه «کاوی کنج» در مشهد، نشان دهنده این است که خانواده هایی که فرزندان شان در این مدارس تحصیل می کنند، از تغییر رفتار مثبت فرزندان شان راضی هستند. در یکی از گزارش هایی که یکی از خانواده های این دانش آموزان منتشر کرده بود، به این نکته اشاره شده بود که فرزند من دچار افسردگی شدید بود و حتی قدرت ارتباط اجتماعی بسیار کمی داشت، اما از زمانی که وارد این مدارس شده، مشکلات رفتاری اش کاهش قابل توجهی داشته است. ما با توجه به این اطلاعاتی که در دنیا وجود دارد و در ایران هم تجربه شده است، تصمیم گرفتیم تفاهمنامه ای را با وزارت آموزش و پرورش امضا کنیم و در قالب طرح مدارس جامع محیط زیست (جم) اجازه دهند تا دانش آموزان نیم روز در هفته، از کلاس ها بیرون بیایند و در محیطی که در مدارس طبیعت برای شان تعریف شده، امکان تجربه لمس مواهب طبیعی، حیوانات و همچنین درخت و میوه ها و حتی کاشت یک بذر و رسیدگی به آن را پیدا کنند و به این ترتیب بتوانیم به صورت خود انگیخته، بچه ها را عاشق مواهب طبیعی کنیم. 

    مدرسه طبیعت ویژه کودکان ٥ تا ٩ سال است، در این مقطع سنی که شامل مهدکودک ها و مقطع ابتدایی است، قرار نیست آموزش مستقیمی به کودکان ارایه شود، قرار نیست به بچه ها بگوییم که وضع کره زمین خراب است و بحران آب داریم و زباله ها بیداد می کنند، قرار نیست چنین اطلاعاتی به آنها داده شود. بلکه قرار است محیط هایی را فراهم کنیم که بچه ها بتوانند تجربه لمس حیوانات را داشته باشند، یک درخت را از نزدیک ببینند، خاک بازی کنند، یا مراحل دوشیدن شیر یک گوسفند را ببینند، بتوانند بذری را در زمین بکارند و از آن مراقبت کنند تا جوانه بزند. این مقطع در سنین کودکی مقطع بسیار مهمی است و هر آموزشی که ببینند تا همیشه در خاطرشان خواهد بود. بعد از ٩ سالگی به تدریج بچه ها با آموزش های آکادمیک تر روبه رو می شوند و برای شان شرح داده خواهد شد که وضعیت اقلیمی زیست بومی که در آن زندگی می کنند، به تفکیک گوناگونی فرهنگی و زیستی ٣١ استان کشور چگونه است. بچه ها در این دوره یاد می گیرند که در مصرف آب صرفه جویی کنند و زباله ها را تفکیک کنند و چگونه پوشش های گیاهی اطراف مدرسه شان را مدیریت و حفاظت کنند و مشکلات محیط زیستی محل زندگی شان را به کمترین حد ممکن برسانند. 

    ما یک منشور منتشر و شیوه نامه این مدارس را با جزییات بیان کردیم. هفته گذشته وقتی که این منشور را با حضور خانم ابتکار و آقای فانی رونمایی کردیم، مسوولان عالی رتبه وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد کردند به جای اینکه ما فقط ٦٠ مدرسه را به عنوان مدارس جامع محیط زیست معرفی کنیم، این موضوع را به تمام ادارات کل آموزش و پرورش ابلاغ کنیم تا در این مدارس اگر داوطلب وجود داشت، تعداد این مدارس افزایش پیدا کند. سازمان محیط زیست با این استقبال در خور توجه وزارت آموزش و پرورش، محدودیت ٦٠ مدرسه را لغو کرده و فراخوان عمومی اعلام می کنیم به تمام افراد حقیقی و حقوقی که توان مالی یا کادر آموزشی مجهز دارند، می توانند در جهت تاسیس مدارس جم از آغاز سال تحصیلی ٩٤-٩٥ اقدام کنند.


    *مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت از محیط زیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۵
رسول حاجی باقری

حال و روز صنایع دستی استهبان

بدون شک می دانید که سفال و سرامیک استهبان در بین بهترین نمونه های کشور قرار دارد و چند سال پیش نیز سفال و سرامیک استهبان در سیاهه ی آثار معنوی (ناملموس) به ثبت رسید.

اما متاسفانه از این صنعت و حرفه ی قدیمی تنها یک کارگاه و یک استاد باقی مانده است: استاد محمد باقر برکت!

چند وقت پیش بود که سری به کارگاه استاد برکت زدم، خوشبختانه هنوز کارا و پرتوان مشغول فعالیت بود. از خدا عمری طولانی را برایش آرزو می کنم.

بنا بر آمار غیر رسمی در گذشته حدود 150 کارگاه سفال و سرامیک در استهبان مشغول به کار بوده اند. محصولات این کارگاه ها به ویژه سرامیک، حتی در امیر نشین های حوزه ی خلیج فارس مشتری های زیادی داشته است. یکی از استادان آن زمان به واسطه ی تعالی هنر و کیفیت محصولات خود، با دستور ناصرالدین شاه قاجار به "خبیرالصنایع" ملقب می گردد. هنوز نوادگان وی همین نام خانوادگی را یدک می کشند.

در نمدمالی اما با وجود چندین استاد ماهر که خوشبختانه چند نفر از آن ها هنوز در قید حیاتند، به دلیل تخریب کاروانسرایی که محل فعالیت آن ها بود و ساخت پاساژی بزرگ، کار باقی مانده های استادان صنایع دستی از جمله نمد، تعطیل گردید و برخی از آن ها سفارشات خود را در خانه تهیه می کردند که هم اکنون همین سفارشات محدود نیز تقریبا به صفر رسیده است! "نمد دوروی" استهبان متقاضیان را از جای جای ایران به استهبان می کشاند، اما حالا حتی نامی هم از آن به گوش نمی رسد و تنها در کتاب های هنری مرجع می توان یادی از آن را دید.

خوشبختانه تعداد استادان گیوه دوزی (مَلکین دوزی) بیشتر از دیگر رشته ها می باشد و حرفه ای است که مشتریان خاص، رونقی به آن داده اند. اما متاسفانه تقریبا فقط یک نوع "ملکین" تهیه می گردد و اگر هم انواع دیگر آن تولید شود، بسیار اندک است. دیر زمانی است که "ملکین لَته ای" را ندیده ایم!

همشهریان گرامی و علاقه مندان، اگر کسی علاقه و فرصت یادگیری هر کدام از این رشته ها را دارد، می تواند با مراجعه به اداره میراث فرهنگی استهبان به طور کاملا رایگان آن را فرا گیرد. حتی مواد و وسایل لازم را در اختیارتان قرار خواهند داد. هنر آموز می تواند پس از یادگیری و شروع تولید، محصولات خود را در بازار یا در اتحادیه تعاونی های صنایع دستی به فروش برساند. این بدان معنی است که خود اتحادیه، محصولات شما را خواهد خرید.

ضمنا وام هایی هم برای این منظور در نظر گرفته اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۴
رسول حاجی باقری