دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

باده ناب

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ق.ظ

"باده ناب" شعری زیبا از اصغر وفادار، شاعر استهبانی

سال پیش شعر "باده ناب" را تحت عنوان "شاهکاری از اصغر وفادار" در فضای مجازی قرار دادم. در پی آن دوستان عزیز لطف نموده و در مورد این شعر و شاعر آن اظهار نظرهای متفاوتی بیان کردند. برخی شاعر این شعر زیبا را "وحشی بافقی" معرفی می نمودند و بعضی دیگر اصغر وفادار را آفریننده شعر می دانستند. بر حکم وظیفه و علاقه، پیگیر ماجرا شدم تا همگی از شک و گمان بیرون آییم. با استاد بزرگوار "محمد رضا آل ابراهیم" صحبت نمودم و ایشان هم شاعر را آقای وفادار می دانستند. نهایتا با خود شاعر افتخار گفت و گو یافتم و در مورد شعر پرسش کردم و مهر تاییدی بر مالکیت معنوی شعر خود زدند.
خواننده ای به نام مجید رضا، آهنگی زیبای زیبا را بر روی این شعر قرار داده است که از اینجا می توانید دانلود کنید. البته پسوند "اصفهانی" در پایان نام شاعر اشتباه است و احتمالا سهوا و به خاطر شباهت اسمی (استهبانی و اصفهانی) رخ داده است. دوستی پیگیر این ماجرا بود تا آن را اصلاح کند اما تا به حال نتوانسته است خواننده را بیابد.

"باده ی ناب"

نگذارید که بی باده بمانم گاهی
نگذارید که از سینه برآرم آهی
تا که جان دارم و از سینه برآید نفسم
نگذارید که بی باده سرآید نفسم
همه جا هر شب و هر روز شرابم بدهید
آخرین لحظه ی عمرم می نابم بدهید
عاقبت مست و خرابم ز می ناب کنید
راحت آن موقع مرا تا به ابد خواب کنید
بگذارید مرا داخل یک تابوتی
تخته هایش همه از خوب رز یاقوتی
هر که پرسید که مرده است جوابش بکنید
از می خالص انگور خرابش بکنید
مزد غسال مرا سیر شرابی بدهید
مست مست از همه جا حال خرابی بدهید
بعد غسلم وسط سینه ی من چاک کنید
اندرون دل من یک قلم تاک کنید
به نمازم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالین سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنید
روی قبرم بنویسید "وفادار" برفت
آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت

 

 


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی