محیط زیست ایران زمین را دریابیم!
نخستین چیزی که برای بقای نسل ما انسان ها ضروری به نظر میرسد، محیطی سالم و بیخطر برای زندگی است. در طول تاریخ، انسا ن ها همیشه به واسطه ی حس آینده نگری خود، مکان هایی را برای زندگی برگزیده اند که با کم ترین خطرات مواجه باشند. کوهپایه ها، دشتها، سواحل دریاها و حاشیه رودخانهها از جمله این مکان ها به شمار میروند. بیشتر تمدن های بشری مانند میان رودان، جیرفت، مصر، یونان و ... نیز در همین مکان های امن تشکیل شده اند. در تمام دوران عمر انسان ها، با توجه به وابستگی های غیر قابل اجتناب بشر به محیط پیرامون و علیرغم استفاده های فراوان بشر از طبیعت، همواره نوعی توازن بین انسان و طبیعت برقرار بوده است. به تعبیری می توان گفت که ارتباط انسان با محیط اطراف، رابطه ای دو سویه بوده است. اما با توسعه شهرنشینی و پیدایش فن آوری های نو، متاسفانه این رابطه روز به روز به سمت یک طرفه شدن پیش رفته است و بشر تنها به فکر دستیابی به منافع خود، آن هم با شدت و رویه ای کنترل نشده، بوده است. انسانی که خود را اشرف آفریده های پروردگار می نامد و روزگاری دوستی واقعی برای محیط زیست بود، هم اکنون به بزرگترین تهدید و دشمن برای محیط زیست تبدیل شده است. قطع بیرویه درختان و نابودی جنگل ها، آلودگی آبها، فرسایش خاک، خشکاندن تالاب ها و رودخانه ها، آلوده کردن زمین با کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات و .... همه و همه نشان از یک جدال و رویارویی ابلهانه دارد. فرجام این نبرد نابرابر همواره پیروزی طبیعت است و گریزی هم از آن نیست. وقوع سیل ها، ریزگزدها، سونامی ها، طوفان های نابودگر و ... پاسخی از سوی طبیعت است. «ما تنها یک زمین داریم» یک شعار فانتزی یا مناسبتی نیست. ما واقعا یک خانه داریم و آن هم زمین است. شاید تاب و تحمل زمین رو به پایان است، زوال زمین، زوال ماست.
کشور ما شاید کامل ترین قوانین را در حوزه محیط زیست دارا باشد اما چرا این قوانین در برابر ساز و کارهای عمرانی و اقتصادی، بسیار ناکارآمد دیده می شوند؟! تعداد دام های کشور پنج برابر توان مراتع ماست. بسیاری از دشت های کشور با تراز منفی آب مواجهند و با این روند امکان نابودی همیشگی مخازن زیر زمینی آب در این دشت ها دور از انتظار نیست. جنگل های هیرکانی (شمال) قدیمی ترین پوشش جنگلی کره زمین است و در عین حال رتبه ی ما در نابودی جنگل ها رتبه ششم جهانی ست. در نابودی حیات وحش رتبه اول جهانی را یدک می کشیم به گونه ای که در چهل سال گذشته حدود نود درصد حیات وحش خود را از بین برده ایم. ایران در بیابان زایی، فرسایش خاک و ... دارای رتبه های تک رقمی در دنیاست و این ها نشانه های خوبی نیستند. با این روند در آینده ای نه چندان دور، با ایرانی خشک و خالی از حیات فعلی مواجهیم. عربستان یا ترکمنستان شاید نمونه های خوبی برای درک این وضعیت اسفبار احتمالی باشند.
از هر منظر که به موضوع بنگریم، در تمام حوزه های دینی، علمی، اجتماعی، سیاسی و ... بر حفاظت و پیشگیری از تخریب محیط زیست تاکید شده است. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: «از زمین حفاظت کنید به درستی که آن مادر شماست.» جهان هستی بر پایه نظمی خاص بنیان گرفته است و تمامی آفریده ها در تعامل و تعادل با یکدیگر، بر خود و بر تمامی کائنات تاثیر گذارند. پس هر گونه تخریب و تغییر و دستکاری در این نظم خداوندی می تواند بر تمامی موجودات به ویژه انسان تاثیر گذار باشد.
دنیای امروزی ما که آن را عصر ارتباطات و فن آوری می دانیم با سرعتی غیر قابل کنترل در حال پیشروی ست. برای این پیشرفت و توسعه هزینه های زیادی پرداخته ایم و هم چنان نیز می پردازیم. متاسفانه در کشورهایی در حال توسعه همانند ایران، این هزینه ها بسیار زیاد است و اصولا محیط زیست قربانی اصلی این توسعه ی ناپایدار و نامتوازن است. صدور مجوزهای اکتشاف معادن و نفت، توسعه تاسیسات بزرگ صنعتی، جاده سازی های غیر اصولی، صدور بی رویه مجوز حفر چاه و.... همگی به قیمت نابودی محیط زیست تمام می شود. عدم پایبندی به آمایش سرزمین و برنامه ریزی های کلان، بدون توجه به توسعه پایدار، نتایجی وحشتناک در پی دارد. استانی کم آب مانند فارس برای رسیدن به مقام اول تولید گندم، تبدیل به دومین استان از نظر تراز منفی آب می شود، دریاچه ها و تالاب های بسیاری را از دست می دهد، سالانه صدها و هزارها هکتار بر وسعت بیابان های خود می افزاید که باعث ایجاد ریزگردهای نابودگر شده اند و ...
در سال های گذشته مدیریت ناکارآمد کشور در حوزه محیط زیست، توانی برای کاهش سرعت نابودی طبیعت ایران نداشت و در برهه ای از زمان، حتا با اذعان به این که محیط زیست سد راه توسعه ی کشور است، شتاب این نابودی را افزایش داده بود. به نظر می رسد برای تغییر وضعیت محیط زیست آسیب دیده ایران، باید تغییراتی بنیادین را در برنامه ریزی های کلان کشور ایجاد نمود. با نگاهی به وضعیت و موقعیت کنونی محیط زیست ایران بر اساس رتبه بندی های جهانی، جدی ترین رویکرد پیش رو باید تغییر نگرش مسئولان و تصمیم گیران در رده های مختلف مدیریتی کشور باشد. تا زمانی که رئیس یک دولت محیط زیست را سد راه توسعه بداند و یا یک نماینده مجلس محیط زیست را "محیط ایست" بخواند، قطعا به نتیجه ای نخواهیم رسید. باید افرادی در سطوح مختلف مدیریتی کشور انتخاب شوند که درک و نگرشی درست و واقعی به محیط زیست داشته باشند. اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صراحتاً "فعالیت های تخریب کننده محیط زیست که غیر قابل جبران باشد را ممنوع ساخته است"، باید از خود پرسید که چرا تا به حال و تا این حد نسبت به نابودی طبیعت بی تفاوت بوده ایم؟!
نقش دولت بسیار اساسی و تاثیرگذار است. دولت باید سیستم قضایی و قوانین کشور را برای ایجاد ضمانت اجرایی مناسب در برخورد با تخریبگران محیط زیست و منابع طبیعی اصلاح کند. هم چنان که باید ارگان های نظارتی کشور را نیز تقویت نماید، لازم است که در برنامه های کلان اقتصادی و توسعه ای خود، زمینه را برای گسترش صنایع سبز همانند "گردشگری" مهیا کرده و وابستگی اقتصاد کشور را از سوخت های فسیلی به سمت فن آوری های دانش بنیان، کاهش دهد. برنامه ریزی برای تغییر الگوی زندگی در جامعه با لحاظ نمودن مولفه ای به نام محیط زیست و ایجاد یک فرهنگ باارزش بسیار کار ساز خواهد بود. برای نیل به این هدف، باید آموزش از مدارس ابتدایی تا دانشگاه ها و نیز ساخت برنامه های آموزشی مختلف در رسانه های قدرتمند تلویزیون، رادیو و ... مد نظر باشد. با این کار وزارتخانه های مختلفی درگیر این موضوع مهم خواهند شد. از طرف دیگر دولت باید با توجه به روند جهانی تخریب محیط زیست، روابط و همکاری های منطقه ای و بین المللی خود را گسترش دهد تا برای دستیابی به اهداف کلان توسعه پایدار، بتواند گام هایی استوارتر بردارد. علاوه بر این دولت موظف است و باید از نهادهای مدنی فعال در حوزه محیط زیست کشور حمایت نماید.
خوشبختانه یکی از شعارهای اصلی دولت تدبیر و امید، توجه به محیط زیست بود و تا به امروز گام هایی هر چند کوچک برداشته شده است. بی تردید انتقاداتی به بسیاری از اقدامات و کوتاهی ها وارد است، اما باید امیدوارانه منتظر تغییراتی اساسی برای احقاق مطالبات اصلی در حوزه محیط زیست بود. هنر و تاثیرگذاری سازمان های مردم نهاد کشور این جا می تواند نمودار گردد. مثال آن را در "ستاد مردمی نجات آشوراده" دیدیم. این ستاد شامل بیش از 130 تشکل زیست محیطی از سراسر کشور می باشد که با مدیریت و برنامه ریزی یکپارچه توانست سد راه برنامه ای مخرب گردد که ارزیابی زیست محیطی دقیقی در آن لحاظ نشده بود. از سویی دیگر ورود دو تن از نمایندگان سمن های محیط زیستی کشور در شورای تدوین برنامه ششم توسعه کشور، نشان از نگرش مناسب دولت به سمن ها دارد. سازمان های مردم نهاد کشور باید این فرصت تاریخی را مغتنم شمرند و قدرتمندانه برای تاثیرگذاری مناسب در این حوزه تلاش نمایند. ضلع سوم این مثلث مردم هستند که در کنار دولت و سمن ها نقش آفرینی خواهند نمود. بررسی ها نشان داده است که هر زمان افراد یک جامعه فرصتی برای ابراز نظرات و اندیشه های خود داشته باشند، ایده ها و ابداعات فکری زیبایی می آفرینند و مسئولیت پذیر تر از گذشته خواهند بود. این بدان معناست که با ایجاد فرصت هایی مناسب می توان افراد جامعه را در این حوزه وارد نمود و از توان، تخصص، ایده ها، پیشنهادات و راهکارهای آن ها در جهت بهبود وضعیت نابسامان محیط زیست بهره برد.
امید است که هر سه ضلع این مثلث، قدر این فرصت بدانند و نقش خود را به بهترین وجه ممکن ایفا کنند.
مرگ بر هیچ کس درود بر زندگی