دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران ساسانی» ثبت شده است

به کجا میرویم؟


نخستین چیزی که برای بقای نسل ما انسان ها ضروری به نظر می‌رسد، محیطی سالم و بی‌خطر برای زندگی است. در طول تاریخ، انسا ن ها همیشه به واسطه ی حس آینده نگری خود، مکان هایی را برای زندگی برگزیده اند که با کم ترین خطرات مواجه باشند. کوهپایه ها، دشت‌ها، سواحل دریاها و حاشیه رودخانه‌ها از جمله این مکان ها به شمار می‌روند. بیشتر تمدن های بشری مانند میان رودان، جیرفت، مصر، یونان و ... نیز در همین مکان های امن تشکیل شده اند. در تمام دوران عمر انسان ها، با توجه به وابستگی های غیر قابل اجتناب بشر به محیط پیرامون و علیرغم استفاده های فراوان بشر از طبیعت، همواره نوعی توازن بین انسان و طبیعت برقرار بوده است. به تعبیری می توان گفت که ارتباط انسان با محیط اطراف، رابطه ای دو سویه بوده است. اما با توسعه شهرنشینی و پیدایش فن آوری های نو، متاسفانه این رابطه روز به روز به سمت یک طرفه شدن پیش رفته است و بشر تنها به فکر دستیابی به منافع خود، آن هم با شدت و رویه ای کنترل نشده، بوده است. انسانی که خود را اشرف آفریده های پروردگار می نامد و روزگاری دوستی واقعی برای محیط زیست بود، هم اکنون به بزرگترین تهدید و دشمن برای محیط زیست تبدیل شده است. قطع بی‌رویه درختان و نابودی جنگل ها، آلودگی آب‌ها، فرسایش خاک، خشکاندن تالاب ها و رودخانه ها، آلوده کردن زمین با کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات و .... همه و همه نشان از یک جدال و رویارویی ابلهانه دارد. فرجام این نبرد نابرابر همواره پیروزی طبیعت است و گریزی هم از آن نیست. وقوع سیل ها، ریزگزدها، سونامی ها، طوفان های نابودگر و ... پاسخی از سوی طبیعت است. «ما تنها یک زمین داریم» یک شعار فانتزی یا مناسبتی نیست. ما واقعا یک خانه داریم و آن هم زمین است. شاید تاب و تحمل زمین رو به پایان است، زوال زمین، زوال ماست.

کشور ما شاید کامل ترین قوانین را در حوزه محیط زیست دارا باشد اما چرا این قوانین در برابر ساز و کارهای عمرانی و اقتصادی، بسیار ناکارآمد دیده می شوند؟! تعداد دام های کشور پنج برابر توان مراتع ماست. بسیاری از دشت های کشور با تراز منفی آب مواجهند و با این روند امکان نابودی همیشگی مخازن زیر زمینی آب در این دشت ها دور از انتظار نیست. جنگل های هیرکانی (شمال) قدیمی ترین پوشش جنگلی کره زمین است و در عین حال رتبه ی ما در نابودی جنگل ها رتبه ششم جهانی ست. در نابودی حیات وحش رتبه اول جهانی را یدک می کشیم به گونه ای که در چهل سال گذشته حدود نود درصد حیات وحش خود را از بین برده ایم. ایران در بیابان زایی، فرسایش خاک و ... دارای رتبه های تک رقمی در دنیاست و این ها نشانه های خوبی نیستند. با این روند در آینده ای نه چندان دور، با ایرانی خشک و خالی از حیات فعلی مواجهیم. عربستان یا ترکمنستان شاید نمونه های خوبی برای درک این وضعیت اسفبار احتمالی باشند.

از هر منظر که به موضوع بنگریم، در تمام حوزه های دینی، علمی، اجتماعی، سیاسی و ... بر حفاظت و پیشگیری از تخریب محیط زیست تاکید شده است. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: «از زمین حفاظت کنید به درستی که آن مادر شماست.» جهان هستی بر پایه نظمی خاص بنیان گرفته است و تمامی آفریده ها در تعامل و تعادل با یکدیگر، بر خود و بر تمامی کائنات تاثیر گذارند. پس هر گونه تخریب و تغییر و دستکاری در این نظم خداوندی می تواند بر تمامی موجودات به ویژه انسان تاثیر گذار باشد.



دنیای امروزی ما که آن را عصر ارتباطات و فن آوری می دانیم با سرعتی غیر قابل کنترل در حال پیشروی ست. برای این پیشرفت و توسعه هزینه های زیادی پرداخته ایم و هم چنان نیز می پردازیم. متاسفانه در کشورهایی در حال توسعه همانند ایران، این هزینه ها بسیار زیاد است و اصولا محیط زیست قربانی اصلی این توسعه ی ناپایدار و نامتوازن است. صدور مجوزهای اکتشاف معادن و نفت، توسعه تاسیسات بزرگ صنعتی، جاده سازی های غیر اصولی، صدور بی رویه مجوز حفر چاه و.... همگی به قیمت نابودی محیط زیست تمام می شود. عدم پایبندی به آمایش سرزمین و برنامه ریزی های کلان، بدون توجه به توسعه پایدار، نتایجی وحشتناک در پی دارد. استانی کم آب مانند فارس برای رسیدن به مقام اول تولید گندم، تبدیل به دومین استان از نظر تراز منفی آب می شود، دریاچه ها و تالاب های بسیاری را از دست می دهد، سالانه صدها و هزارها هکتار بر وسعت بیابان های خود می افزاید که باعث ایجاد ریزگردهای نابودگر شده اند و ...

در سال های گذشته مدیریت ناکارآمد کشور در حوزه محیط زیست، توانی برای کاهش سرعت نابودی طبیعت ایران نداشت و در برهه ای از زمان، حتا با اذعان به این که محیط زیست سد راه توسعه ی کشور است، شتاب این نابودی را افزایش داده بود. به نظر می رسد برای تغییر وضعیت محیط زیست آسیب دیده ایران، باید تغییراتی بنیادین را در برنامه ریزی های کلان کشور ایجاد نمود. با نگاهی به وضعیت و موقعیت کنونی محیط زیست ایران بر اساس رتبه بندی های جهانی، جدی ترین رویکرد پیش رو باید تغییر نگرش مسئولان و تصمیم گیران در رده های مختلف مدیریتی کشور باشد. تا زمانی که رئیس یک دولت محیط زیست را سد راه توسعه بداند و یا یک نماینده مجلس محیط زیست را "محیط ایست" بخواند، قطعا به نتیجه ای نخواهیم رسید. باید افرادی در سطوح مختلف مدیریتی کشور انتخاب شوند که درک و نگرشی درست و واقعی به محیط زیست داشته باشند. اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صراحتاً "فعالیت های تخریب کننده محیط زیست که غیر قابل جبران باشد را ممنوع ساخته است"، باید از خود پرسید که چرا تا به حال و تا این حد نسبت به نابودی طبیعت بی تفاوت بوده ایم؟!

نقش دولت بسیار اساسی و تاثیرگذار است. دولت باید سیستم قضایی و قوانین کشور را برای ایجاد ضمانت اجرایی مناسب در برخورد با تخریبگران محیط زیست و منابع طبیعی اصلاح کند. هم چنان که باید ارگان های نظارتی کشور را نیز تقویت نماید، لازم است که در برنامه های کلان اقتصادی و توسعه ای خود، زمینه را برای گسترش صنایع سبز همانند "گردشگری" مهیا کرده و وابستگی اقتصاد کشور را از سوخت های فسیلی به سمت فن آوری های دانش بنیان، کاهش دهد. برنامه ریزی برای تغییر الگوی زندگی در جامعه با لحاظ نمودن مولفه ای به نام محیط زیست و ایجاد یک فرهنگ باارزش بسیار کار ساز خواهد بود. برای نیل به این هدف، باید آموزش از مدارس ابتدایی تا دانشگاه ها و نیز ساخت برنامه های آموزشی مختلف در رسانه های قدرتمند تلویزیون، رادیو و ... مد نظر باشد. با این کار وزارتخانه های مختلفی درگیر این موضوع مهم خواهند شد. از طرف دیگر دولت باید با توجه به روند جهانی تخریب محیط زیست، روابط و همکاری های منطقه ای و بین المللی خود را گسترش دهد تا برای دستیابی به اهداف کلان توسعه پایدار، بتواند گام هایی استوارتر بردارد. علاوه بر این دولت موظف است و باید از نهادهای مدنی فعال در حوزه محیط زیست کشور حمایت نماید.



خوشبختانه یکی از شعارهای اصلی دولت تدبیر و امید، توجه به محیط زیست بود و تا به امروز گام هایی هر چند کوچک برداشته شده است. بی تردید انتقاداتی به بسیاری از اقدامات و کوتاهی ها وارد است، اما باید امیدوارانه منتظر تغییراتی اساسی برای احقاق مطالبات اصلی در حوزه محیط زیست بود. هنر و تاثیرگذاری سازمان های مردم نهاد کشور این جا می تواند نمودار گردد. مثال آن را در "ستاد مردمی نجات آشوراده" دیدیم. این ستاد شامل بیش از 130 تشکل زیست محیطی از سراسر کشور می باشد که با مدیریت و برنامه ریزی یکپارچه توانست سد راه برنامه ای مخرب گردد که ارزیابی زیست محیطی دقیقی در آن لحاظ نشده بود. از سویی دیگر ورود دو تن از نمایندگان سمن های محیط زیستی کشور در شورای تدوین برنامه ششم توسعه کشور، نشان از نگرش مناسب دولت به سمن ها دارد. سازمان های مردم نهاد کشور باید این فرصت تاریخی را مغتنم شمرند و قدرتمندانه برای تاثیرگذاری مناسب در این حوزه تلاش نمایند. ضلع سوم این مثلث مردم هستند که در کنار دولت و سمن ها نقش آفرینی خواهند نمود. بررسی ها نشان داده است که هر زمان افراد یک جامعه فرصتی برای ابراز نظرات و اندیشه های خود داشته باشند، ایده ها و ابداعات فکری زیبایی می آفرینند و مسئولیت پذیر تر از گذشته خواهند بود. این بدان معناست که با ایجاد فرصت هایی مناسب می توان افراد جامعه را در این حوزه وارد نمود و از توان، تخصص، ایده ها، پیشنهادات و راهکارهای آن ها در جهت بهبود وضعیت نابسامان محیط زیست بهره برد.

امید است که هر سه ضلع این مثلث، قدر این فرصت بدانند و نقش خود را به بهترین وجه ممکن ایفا کنند.


مرگ بر هیچ کس                         درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۸
رسول حاجی باقری

استهبان، زادگاه اردشیر بابکان

 (باز نشر)

استهبان، شهرستانی است بس زیبا که در 180 کیلومتری جنوب شرق شیراز قرار دارد. ریشه کلمه ی استهبان، "سته"و به معنای"هسته ی انگور"می باشد که با پسوند "بان" به معنی "نگهبان و نگهدارنده" این کلمه را ساخته است. (در گذشته ای نه چندان دور بیشتر کوه های استهبان را انگورستان ها در بر می گرفت.) این شهرستان از نظر آب و هوایی در منطقه سردسیر قرار گرفته است. دور تا دور استهبان را رشته کوه های بلند صخره ای پوشانده است. استهبان یکی از مناطق بسیار خوش آب و هوا در شرق فارس می باشد که هر ساله گردشگران بسیاری، از داخل و خارج از استان را به سمت خود می کشاند. قدیمی ترین اثر باستانی و تاریخی یافت شده در استهبان، ابزارهای سنگی است که مربوط به دوران نوسنگی می باشد و در کنار دریاچه ی بختگان یافت گردیده است. بیشترین آثار تاریخی متعلق به دوران ساسانیان است، هر چند زیر ستون های هخامنشی، آب انبار های صفوی، آثار شبانکارگان فارس و ... را نیز نباید نادیده گرفت!

یکی از بخش های شهرستان استهبان، دهستان "خیر" است.(khir ، بر وزن شیر) "خیر" مجموعه روستاهایی است شامل: ماه فرخان، سهل آباد، دستجرد، دامنه، بنوان، خانه کِت، دربندان، دهویه، قَشَم قاوی، لای خِرَمی، مبارک آباد و محمدآباد که در شمال غربی شهرستان قرار گرفته است. دشت ها و تپه های حاصلخیز و پرآب "خیر" که در حاشیه ی دریاچه ی بختگان قرار دارد، یکی از دلایل ایجاد این مجموعه روستاها در منطقه بوده است.

در باور برخی اهالی، خیر مکانی است که روزگاری شهر ملکه ی سبا بوده است! اگر با دقت به این گونه باورها نگاه کنیم، درمی یابیم که در لابه لای این باورها واقعیت هایی نهفته است. بله، روزگاری "خیر" شهری بوده است اما نه شهر ملکه ی سبا! اشیاء و وسایل یافته شده در منطقه، آثار و بناهای به جا مانده، ذکر صریح نام این منطقه در بسیاری از متون تاریخی معتبر و ... ، همگی گواه وجود شهری به نام "خیر" در دوران تاریخی ست. در همین متون تاریخی است که از همین شهر به عنوان زادگاه اردشیر بابکان، سرسلسله ی ساسانیان یاد می شود.

در تاریخ طبری می خوانیم: "گویند که اردشیر در یکی از دهکده های اصطخر تولد یافت به نام طیروده که از روستای خیر از ولایت اصطخر بود."

ابو علی بلعمی در تاریخ بلعمی می نویسد: " و اصطخر را روستاییست و آن را روستای خیرو خوانند و آن جا دیهی است نام وی طیروده، اردشیر از آن دیه بود و آن دیه بدو باز خوانند."

دکتر عبدالمجید ارفعی در مقاله ی"پارس و شهرهای پارس در گل نوشته های تخت جمشید" می نویسد: میان دو شهر خرامه و نی ریز، شهری جای داشته به نام"hiran" که می بایست شهر"خیر" از بخش"خیر" بوده باشد و در سده ی هفتم هنوز منزلگاهی بر سر راه شیراز – نی ریز بوده است."

اردشیر بابکان فرزند ساسان در سال 180 میلادی یعنی 1831 سال پیش در روستای "خیر" واقع در حاشیه ی جنوبی دریاچه ی بختگان (استهبان فارس)، چشم به دنیا گشود. بنا به روایت جغرافی نویسان و مورخین اسلامی، از جمله طبری، اردشیر سر سلسله ی ساسانی در روستایی به نام" تیروده" از ناحیه ی خیر از کوره ی استخر زاده شده است. دودمانش از اسپهبدان و بزرگان پارس بودند. پدرش بابک، شاه "خیر" و تابع "گوچهر" شاه استخر بوده، و "گوچهر" نیز برگمارده ی اردوان، پادشاه اشکانی بوده است. اردشیر در نوجوانی به توصیه ی پدرش از طرف گوچهر به ارگبد (قلعه دار) دارابگرد که "تیری" نام داشته است، سپرده می شود تا به او آداب و فنون فرماندهی بیاموزد. در جوانی پس از "تیری" مقام ارگبدی دارابگرد به او داده می شود. در این دوران به دلیل جنگ های مداوم شاهان اشکانی با رومیان و نیز نارضایتی عمومی جامعه، انقراض این پادشاهی و ضعف حکومت مرکزی آغاز می شود. اینک زمانی است که ایران زمین برای رهایی از دست اندازی بیگانگان، به یک ناجی نیازمند است و اردشیر که خود را میراث دار هخامنشیان می داند، با گام هایی استوار پیش می آید.

ملک الشعرای بهار در سبک شناسی می نویسد:

«اردشیر پاپکان در قریه ی "طیروذه" از روستای "خیر" از استان اصطخر فارس به دنیا آمد، و جدش مردی بود ساسان نام، بسیار شجاع و شدیدالبطش(سخت گیر) و این ساسان از خاندان ملوک محلی فارس که آنان را            " بازرَنگان" یا "بازرَنگیان" می گفتند، زنی گرفت نامش "رامبهشت" و خود ساسان در اصطخر متولی آتشگاه آناهید بود....»

دکتر عبدالحسین زرین کوب هم در کتاب" تاریخ مردم ایران" بر این باور است که اردشیر بابکان زاده ی دهکده ی شهر "خیر" است:

«پاپک پسر ساسان که به علت عنوان روحانی از جمله ی بغان – خداوندگاران – پارس محسوب می شد و چون از طرف مادر نیز به سلسله ی بازرنگی منسوب بود، داعیه ی قدرت جویی داشت و علاوه بر نگهبانی معبد استخر در شهر کوچک "خیر"- کنار دریاچه ی بختگان- خود را همچون فرمانروایی خودکامه تلقی می کرد. ارتخشیر پاپکان(اردشیر) در حدود سال180 میلادی بنا بر مشهور در یک دهکده ی شهر "خیر" – به نام "تیروذه"(طیروده) به دنیا آمد......»

دکتر تورج دریایی در پاورقی صفحه 129 کتاب خود تحت عنوان"شاهنشاهی ساسانی" به نقل از بلعمی می نویسد:

«بلعمی نقل می کند که در نامه ای از اردوان آخرین پادشاه اشکانی، به اردشیر آمده است: تو مردی از روستای استخر هستی، پدرت بابک مردی از روستا بود، و این روستا برای شما کفایت نمی کرد که به شهر آمدید و بر استخر تسلط یافتید، می گوید اردشیر از قریه ی "طیروده" متعلق به روستاق "خیر" از "کوره" اصطخر از "بلاد" فارس بود.»

 

تاجگذاری

 اردشیر در سال 226 میلادی در تیسفون تاجگذاری می کند. نقش برجسته ای در نقش رجب، مراسم تاجگذاری را به تصویر کشیده است. اردشیر در حال ادای احترام، فَرّ شاهی را از اهورامزدا دریافت می کند. در نقش برجسته ای دیگر که در نقش رستم قرار دارد، اهورامزدا سوار بر اسب، حلقه قدرت را به اردشیر که سوار بر اسب است، می دهد. در زیر پای اسب اردشیر، پیکر اردوان پنجم، آخرین پادشاه اشکانی و زیر پای اسب اهورامزدا نماد اهریمن است.

 

اقدامات اردشیر

می توان اقدامات اردشیر را به گونه ای خلاصه به شرح زیر آورد:

1 احیای دوباره ی سربازان جاویدان که در روزگار داریوش هخامنشی تشکیل شده بود.

2 تقسیم مردم به روحانیون، ارتشتاران، دبیران و صنعتگران 

3 – افزایش امنیت عمومی

4 بازپس گیری مناطق از دست رفته ی ایران زمین

5 توسعه ی اقتصادی با تسلط بر خلیج فارس و ساخت چندین بندر در دو سوی آن

6 رونق تجارت دریایی

7 شهرسازی: به اردشیر(بردسیر)، اردشیر خوره(فیروزآباد)، رام مهرز اردشیر(رامهرمز)، رام اردشیر(؟)، وِهِشت اردشیر(؟)، بهمن اردشیر(بهمنشیر)، بوخت اردشیر(بوشهر) و ...

مرگ اردشیر

اردشیر اندک زمانی پیش از مرگ ، شاپور را جانشین خویش ساخت و تاج شاهی را بدست خویش بر سر وی نهاد. اردشیر اول بسال 240 میلادی درگذشت و فرزندش شاپور اول بر جای وی قرار گرفت.

 

"چهارتاقی خیر" یا آتشکده ی بهرام

 در یکی از باغ های قدیمی ماه فرخان (یکی از روستاهای"خیر")، یک چهارتاقی وجود دارد که خوشبختانه هنوز پابرجاست. این بنا احتمالا یکی از آثار زمان اردشیر است. در"کارنامه ی اردشیر بابکان" ترجمه دکتر بهرام فره وشی می خوانیم: "اردشیر پس از پیکارهای سخت و از میان بردن اردوان و هنگام بازگشت از کرمان به پارس به راه شهر گور (فیروزآباد) مرکز اردشیر خوره، به کنار دریای استخر (بختگان) می رسد. سپاس ایزد می گذارد و به فرمانش آتشکده ی بهرام را در حدود 226 میلادی در آن جا بنا می کند."

هم اکنون آتشکده در بین درختان "باغ دراز" در روستای ماه فرخان قرار دارد. در دوران اسلامی اطراف آتشکده تبدیل به قبرستان می گردد و شاید یکی از دلایل سالم ماندن این بنا همین باشد. البته دیگر اثری از قبرستان وجود ندارد چرا که به دلیل تسطیح زمین های اطراف آتشکده به دست کشاورزان، بیشتر آثار قبرستان نابود شده است. مصالح به کار رفته در ساخت این چهارتاقی مانند دیگر بناهای دوره ساسانی، لاشه سنگ، گچ و آهک می باشد.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۷
رسول حاجی باقری