گفت وگو با دکتر سیدآهنگ کوثر، درباره آبخوانداری و مدیریت آب در ایران
آقای دکتر تعریف شما از آبخوانداری و تفاوت آن با آبخیزداری چیست؟
آبخیزداری یعنی مدیریت پایدار آبخیز، که فقط آب نیست و شامل کل منابع طبیعی می شود. آبخوانداری یعنی آبخیزداری زیر و روی زمینی. یعنی ما فقط برای نگهداری آب به روی زمین تکیه نمی کنیم و از زیر زمین هم کمک می گیریم. مقداری از آبی که از آبخیز خارج می شود و در مخروطه های افکنه و دشت ها جاری می شود، به زیر زمین می رود. به جمع آوری و مدیریت آن در زیر زمین آبخوانداری می گویند.
با وجود ساختن سدهای پرشمار همچنان مشکل کم آبی در ایران وجود دارد. به نظر شما تنها با ساختن سد می توان این مشکل را حل کرد؟
اگر شرایط برای ساختن سد مناسب بود و از آبخوانداری بهتر باشد باید سد را ساخت. من ضدسدسازی نیستم. ضد تلف کردن و نادانی هستم. در سال 1369 در ژاپن سدی خاکی را دیدم که 300 سال از عمرش می گذشت. ارتفاع سد 14 متر بود. در این مدت طولانی فقط یک متر از کف آبگیر سد را گل پر کرده بود. 14 را ضرب در 300 کنید، ببینید چند سال طول میکشد تا این سد از گل پر شود، در شرایطی که بارندگی در آنجا 1800 میلی متر در سال است. اما در ایران مساله به گونه یی دیگر است. در تهران سد لار را می سازیم. سد لتیان را می سازیم. سد طالقان را می سازیم. اگر هم لازم شد از چند صد کیلومتر آن ورتر آب می آوریم. در ایران سد را که می سازند بعد متوجه می شوند از گل پر می شود. برای همین آبخیزداری بعد از سدسازی در ایران آغاز شد. سد کرج که یکی از بهترین شرایط رسوب گیری در بین سدها را دارد نیز پر از گل است. برای اینکه آنجا سازندهای آن آذرین است؛ موادی که نسبت به دیگر تشکیلات زمین شناسی ایران از فرسایش پذیری کمتری برخوردارند. ما در اینجا سدداری داریم، نه آبخیزداری. اما در ایران در حال حاضر برعکس است. همان طور که سدسازی در خیلی از نقاط غلط است، آبخوانداری هم در همه جا مناسب نیست. مثلاً در دشت ایزدخواست داراب، به وسعت 70 هزار هکتار، در خاک نرمی که اصلاً ریگ در آن وجود ندارد نمی شود آبخوانداری کرد، باید زراعت سیلابی کرد؛ کاری را که مردم چندین هزار سال است انجام می دهند.
(دکتر کوثر)
به نظر شما آبخوانداری و آبخیزداری گزینه یی است که ما را از بحران کم آبی نجات بدهد؟
بله. آزموده را آزمودن خطاست. همه این طرح ها تاکنون تجربه شده و نتیجه مشخص است. اگر چیز بهتری دارید بسیار عالی، آن را اجرا کنید. اما بهترین و ارزان ترین، از نظر محیط زیست و از لحاظ اقتصادی در جایی که امکان تغذیه مصنوعی وجود دارد آبخوانداری و آبخیزداری زیر و روی زمینی است.
چند سال پیش طرحی از سوی شما توسط سازمان ملل پذیرفته شد مبنی بر استفاده از آبخوانداری. کمی درباره آن توضیح دهید؟
در سال 1998 در تهران کنفرانسی برای بیابان زدایی برگزار شد که کار ما در آنجا مطرح و کشف شد. چند سال هم طول کشید تا سازمان ملل برای اجرایی کردن این طرح حمایتگر مالی پیدا کند. در نهایت سال 2002 این طرح با کمک مالی بلژیک و همکاری سازمان ملل، یونسکو و ایکاردا (مرکز بین المللی پژوهش های کشاورزی در مناطق خشک) شروع به کار کرد. هر ساله ما جلساتی در خود ایران داریم و اقدام به برگزاری کارگاه آموزشی ملی و بین المللی برای کارشناسان می کنیم. البته من دو سال است که دیگر مسوولیت رسمی ندارم و آقای دکتر محمدنیا به عنوان نماینده ایران مسوولیت برنامه را برعهده دارد.
آیا اندیشه اصلی این طرح از خود شما بوده است؟
آن ایرانی هایی که از هفت هزار سال پیش در خراسان شروع به آبیاری سیلابی کردند، شاید خودشان هم نمی دانستند تغذیه مصنوعی انجام می دهند. نتیجه کار آنها، اختراع قنات شد. در حقیقت آنها آبخوانداران اصلی این سرزمین بودند. یعنی به آبی که در زیر زمین بود، توجه داشتند. در سرزمین های خشک با چنین شرایط، تبخیر خیلی زیاد است. در کرج تا حدود 130 سانتی متر در سال تبخیر داریم. اگر با جاهای دیگر ایران، به طور متوسط حساب کنید بین 2 تا 3 متر در سال در ایران تبخیر وجود دارد. با این وجود ببینید در دنیا وضعیت آب چگونه است. مثلاً در دنیا طبق گزارش سازمان ملل حدود یک میلیارد و 200 میلیون نفر زندگی می کنند که به این تعداد روزانه کمتر از 5 لیتر آب آلوده می رسد. کمترین نیاز سرانه آبی 20 لیتر در شبانه روز است، یعنی در سال 7/2 متر مکعب می شود. یعنی یک چیزی کمتر از تبخیر از 5/3 مترمربع از سطح آزاد آب در آب های آبگیر های ایران. یعنی آب مورد مصرف سالانه یک نفر در آفریقا در ایران به راحتی از 5/3 متر مربع از سطح مخازن پشت سدها تبخیر می شود. بنابراین، نگه داشتن آب در روی زمین خشک، و به ویژه در کشور ما، درست نیست. و در صورت داشتن شرایط باید این آب را در زیر زمین نگه داریم. مساله دیگر، گل آلودگی آب های ما است. سازندهای زمین شناسی ما بسیار فرسایش پذیر هستند. ما آهک رس داریم. سنگ لای داریم. سنگ گچ داریم. اینها به آسانی فرسایش پیدا می کنند. در نتیجه اگر آبی از روی اینها عبور کند، گل آلوده است. پس باید یک جایی این روان آب را نگه داریم تا گل آن ته نشین شود. این آب ممکن است پشت یک سدی گلش ته نشین بشود و بعد از مدت کوتاهی این سد از حیز انتفاع ساقط شود. آقای باستانی پاریزی به سد سفیدرود می گوید، صافی دریای خزر. آنجا آب را صاف می کنیم و بعد می فرستیم به دریا. چرا ما باید جایی را درست کنیم که پشتش گل جمع بشود.یکی دیگر از نکات مهمی هم که در این موارد نادیده گرفته می شود ساخت سدها در مناطق زلزله خیز است. درست است. این کوه ها را نگاه کنید. چرا درست شدند. کسانی که می خواهند کار کنند باید روی تک تک اجزای طبیعت فکر و تحقیق کنند. چرا کشور ما یک کشور کوهستانی است. برای اینکه سپر آفریقا و عربستان به کشور ما فشار می آورند. از طرف دیگر فشار از سوی هندوستان و روسیه است. از این حرکت و فشار کوه ها به وجود آمدند. این فشارها از یک نظر بسیار عالی است چرا که کوه ها را درست کرده و باعث ایجاد و نگهداری ابر و باران برای ما می شود. ولی از یک طرف آنها را خرد می کند و باعث می شود دیگر در آن نتوانیم آبی نگه داریم. مانند سد سلمان فارسی. ما سال ها التماس کردیم این سد را در اینجا نسازید چون روی گسل بزرگ زلزله خیز قرار دارد. حتی اگر هم زلزله خرابش نکند، آب از زیرش در می رود. آنجا مهندسان غاری پیدا کرده اند که بیش از 150 هزار مترمکعب گنجایش آن است. با چه چیزی می خواهند این غار را پر کنند. یعنی همان مشکلی که در سد لار داریم، که سال ها است به آن خاک تزریق می کنند که پر شود، ما اینجا دوباره داریم. به گفته دکتر فرهودی استاد زمین ساخت ایران، تمام سدهای ایران روی گسل ساخته شده اند. یک جای تنگی پیدا می کنند، بدون اینکه فکر کنند چرا به وجود آمده. خب گسل شکافته اش. بیشتر این گسل ها اگر هم فعال نباشند و حرکت نکنند زیرشان سوراخ است. کوه های آهکی ما بر اثر این حرکت ها می شکنند. آب آهک آن را حل می کند و باعث ایجاد سوراخ و غار می شود. نکته بعد، هزینه بسیار بالای احداث سد است. به گفته خودشان فاز یک، دو و سه. یک سد در کوار است که قرار بود آب رود قره آغاج را انبار کند. 27 سال است که من با سازندگانش روبه رو هستم. حالا از چند سال قبل شروع به ساخت این سد کردند، من نمی دانم. من دیگر به این برنامه ها نفرت پیدا کرده ام. این سدها را می سازند و بعد به آن سیمان و قیر تزریق می کنند، چون دررو آب دارد. بعد هم باید برای آن شبکه آبیاری و زهکشی درست کنند. شاید کمتر از یک چهارم دشتهایی که برای آنها سد ساختیم، شبکه زهکشی دارند. نبودن شبکه زهکشی باعث خرابی و شوری خاک ها میشود. سد ها محیط زیست را خراب میکنند. بیماریهای وابسته به آب فراگیر میشوند. مردم را بیخانمان میکنند. همین عوامل باعث میشود ساخت سد تنها برای مطالعهکنندگان، سرمایهگذاران و سازندگانش منفعت داشته باشد و برای مردم بدبختی. من میگویم وقتی در یک مملکتی شرایط بهتری وجود دارد، چرا این کار را می کنید. فردی که تصمیم گیرنده است باید تخصص لازم را داشته باشد. در مطالبی که برای سازمان ملل نوشته ام، تذکر دادهام تصمیم گیرها در ممالک خشک و نیمه خشک باید بومشناس باشند، یا به سخن بومشناسان گوش دهند. در غیر این صورت نباید هیچ امیدی به اصلاح داشته باشیم. الحمدلله ما در فرسایش خاک در دنیا به رتبه اول رسیدیم؛ خاکی که در مدت 20 میلیون سال درست شده را از دست دادیم. وقتی کاری اشتباه است نتیجهیی هم غیر از این نخواهد داشت.
با استفاده از آبخیز و آبخوانداری سالانه چقدر میتوانیم از هدررفت آب جلوگیری کنیم؟
ما دنبال این هستیم که کمتر از سه چهارم از آب های هرز ایران را جمع آوری کنیم و در 14 میلیون هکتار پخش کنیم. 42 کیلومتر مکعب. هر کیلومتر مکعب یک میلیارد متر مکعب است و به هر هکتار از این زمین ها سه هزار متر مکعب آب می رسد. این یک انقلاب در کارهای کشاورزی و جنگلداری و دامداری است.
با توجه به شرایط متفاوت زمینی در ایران، آیا می توانیم نزدیک همه شهرهای ایران آبخوانداری داشته باشیم؟
هر جا آبرفت درشت دانه و سیلاب با کیفیت خوب داشته باشیم می توانیم آبخوانداری کنیم، که در سطح ایران نزدیک به 43 میلیون هکتار است. یعنی نزدیک به یک چهارم سطح مملکت ما بالقوه می تواند روی آبخوان قرار داشته باشد. در همین مکان ها از قدیم قنات حفر شده. به روایتی 50 هزار رشته قنات داریم. خب اینها در همین آبرفت ها حفر شده اند. البته ما به اندازه همه آنها سیلاب نداریم. برنامه پیشنهادی من این بوده که روی 14 میلیون هکتار کار کنیم.
در کدام مناطق؟
در تمام ایران. در فارس نزدیک به 110 هزار هکتار شناسایی شده. در بم یکی از بزرگترین مخروطها افکنه ایران را داریم. نزدیک به 10 هزار هکتار. آنجا می خواستند سد بند نسا را بسازند. آبخوانداری در آب باریک بم خیلی هم سریع جواب داده و قناتهای زیردست پرآب شد. وقتی میگویم آبخوانداری استفاده از تمام منابع است، در هر جا بسته به شرایط وضعیت خاصی ایجاد می شود.
این طرح که شما دوباره آن را احیا کردید، در کشورهای دیگر هم انجام شده است؟
پایه آبخوانداری تغذیه مصنوعی آبخوان است که در خیلی جاها انجام میشود. منتها این اندیشه یی که ما مطرح می کنیم، یعنی مجموعه یی از کارها. شرایط کشورها با هم متفاوت است. بعضی از کشورها از این طرح در حال حاضر استفاده میکنند. اما مثلاً در امریکا از خیلی وقت پیش تغذیه مصنوعی انجام میشد. مثلاً در پنسیلوانیا از فاضلابها برای آبیاری جنگلها استفاده می کنند. ولی به این صورت که ما روی آن صحبت میکنیم، آنجا نیازی نبوده است. برای اینکه آنجا آب فراوان بود. ببینید آنها چگونه فکر می کنند. من 40 سال پیش برای اولین بار از امریکا برگشتم. در آن موقع ایالت کالیفرنیا مشکل کم آبی شدید داشت. اما ایالت اروگن آب فراوان داشت که به دریا می ریخت. کالیفرنیا می خواست آب های اروگن را بگیرد. در اروگن تحقیقات مفصلی انجام شد و در نهایت گفتند ما این آب را به شما نمی دهیم چون 150 سال دیگر خودمان به این آب نیاز داریم یعنی در آن زمان آنها به فکر این بودند که بعد چه خواهد شد.
قبل از اینکه این طرح در سازمان ملل پذیرفته شود چه برخوردی با ارائه این پیشنهاد از سوی شما داشتند؟
خنده و لبخندهای طولانی. این یک گزارشی بود که ما سال 1366 به آقایان دادیم. پس از اینکه آنها به ما خندیدند، ما هم آن را به انگلیسی ترجمه کردیم و از طرف آقای کلانتری وزیر وقت کشاورزی به سازمان ملل فرستادیم. بعد از طریق وزارت کشاورزی دنبال کردیم. نامه نوشتیم که چرا بعد از گذشت 10 ماه جوابی به طرح ما داده نشده است، که آنها هم جواب دادند ما نامهیی فرستاده بودیم و مطلب شما را منتشر کردیم. حتی مسئولان آن دوره به خودشان زحمت ندادند ما را از جواب سازمان ملل مطلع کنند.
واکنش سازمان جنگل ها چطور بود؟
سازمان جنگلها در ابتدا با کار ما مخالف بود و آن را خلاف سدسازی میدانست. افرادی که در قدرت بودند، با کار ما موافقت می کردند. و وقتی به ردههای پایینتر میرسید قضیه فرق می کرد. در طرحی که من ارائه داده بودم با 120 دلار می توانستم در یک هکتار پخش سیلاب برای آبخوانداری را انجام دهم. الان همین طرح را به استانداری فارس با هزینه یک میلیون تومان در هکتار پیشنهاد کرده اند. چرا؟ ما فقط هزینه ها را بالا میبریم بدون اینکه کاری درخور سرمایه مصرف شده انجام دهیم. به دکتر کلانتری گفتم من در عرض دو سال گندم ایران را با بخش سیلاب تامین میکنم. من مطمئنم، ما توان این کار را داریم چون ما امتحان کردیم. من به آبخوانداری باور دارم.
چه طرحهای دیگری را هم اجرا کردهاید؟
طرحهایی که به نحوی به آب و زمین مربوط می شوند. مثلاً در سد لتیان یک طبقه لغزشی را نفوذناپذیر کردیم که آب پایین نرود و نلغزد، که در نوع خودش بینظیر بود. در گردنه قوچک در تهران جنگلکاری دیم را با کاربرد خاکپوش (مالچ) نفتی اجرا کردهام. در جونگان ممسنی آبی تلخ ولی مناسب برای آبیاری را از آبی شور جدا کردهام. شایان گفتن است که همه این کارها با یاوری همکاران یکدل و عاشق این سرزمین انجام شدهاند. چنانچه حمایتهای مسئولان و یاری همکاران نبود هیچ یک به پایان نمی رسید. پاداش نیک همگان با فروریزنده بارانها، روان کننده سیلها، و آفریدگار آبرفت های درشت دانه باد.
آرمانشهر کویری که قصد ایجاد آن را داشتید در چه مرحلهیی قرار دارد؟
ما با یک کار ساده و ارزان می توانیم از مواهب طبیعی بیشترین بهره را ببریم. در همین ارتباط ما سال هاست که در پی ایجاد یک آرمانشهر کویری هستیم که اسمش را آبخوان شهر پژوهشی علی(ع) گذاشته ایم. هم اکنون مراحلی از آن در گربایگان در 200 کیلومتری جنوب شرقی شیراز آغاز شده است. این یک زندگی کاملاً سبز است. مردم در این شهر از طبیعت بهره وری می کنند نه بهره کشی. در این شهر از نور خورشید و کارمایه بادی استفاده می شود. برنامه بعدی ما این است که 40 زوج جوان در آن منطقه ساکن شوند. البته 30 نفر هم از کارشناسان کشاورزی و منابع طبیعی در آنجا حضور دارند. اصل کار ما در آنجا آبخوانداری است. با وجود سیل و آبرفت می توانیم از زمینها برای زراعت استفاده و منطقه را آباد کنیم. همه این اندیشهها، به اضافه تنها یک ارزن غیرت، باعث آبادی منطقه خواهد شد.
روزنامه اعتماد