دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خشکسالی» ثبت شده است

در مکالمه ای در تلگرام دوستی پرسش زیر را مطرح کرد: تا چه میزان حفظ انجیرستان با صرف آب های زیر زمینی به نفع شهرستان ما خواهد بود؟ چقدر آبی کردن درختانی که دیم کاشته و سال ها نگهداری شده اند (حتی با وجود خشکسالی) منفعت مردم شهر را بدنبال خواهد داشت؟ جناب آقای حاجی باقری آیا آماری مبنی بر سود آور بودن محصول انجیر در استهبان با هزینه آب های زیر زمینی وجود دارد؟

 

چند نکته به اندازه ی بضاعت عرض می کنم.

-پرورش انجیر استهبان در طی چند سده گذشته دیم بوده است. اما چند سالی است که باغداران به بهانه خشکسالی، به آبیاری روی آورده اند. قرار بر این بوده است تا آبیاری کمکی و در شرایطی که میزان بارندگی تا پایان بهمن ماه کمتر از 200 میلیمتر باشد، انجام شود. انجام آبیاری در طی سال های گذشته، بیماری های جدیدی مثل "موزائیک" هم به همراه داشته است و به دلیل استفاده از آفت کش ها و سموم، به زودی ارگانیک بودن محصول زیر سوال خواهد رفت و این یعنی احتمال کاهش تقاضا و صادرات در آینده که به بازار فروش محصول ضربه خواهد زد.

-در کشور ما آبیاری به صورت غرقابی انجام می شود که روشی سنتی است، تنها ۳۵ درصد بازدهی دارد، و این بدان مفهوم است که ۶۵ درصد از آب گرانبهای مصرفی هدر می رود!

-برداشت از منابع آب زیرزمینی از بحران گذشته است. (مرز بحران حدود ۴۰ درصد است و ما ۷۵ درصد از منابع آب زیرزمینی کشور را برداشت کرده ایم!) این روند به مرور زمان نطارت و کنترل بر آب را بیشتر خواهد کرد و درختانی که به آبیاری عادت داده شده اند، ضربه خواهند خورد و احتمال خشکی آن ها نیز می رود.

-فارس مقام دوم کشور برای تراز منفی آب را دارد. یعنی میزان بارش ها و میزان برداشت ها در فارس همخوانی ندارد. (خودکفایی در گندم ایده ای فاجعه بار بود.) پس روز به روز آب کمتری در اختیار داریم.

-بیش از ۱۰ تالاب و دریاچه در فارس خشکیده اند و این یعنی میزان بارش های کمتری خواهیم داشت.

-ایجاد فروچاله در ایج هشداری جدی و دردناک بود. سفره های زیرزمینی در حال نابودی کامل هستند و برگشت ناپذیر! فروچاله ها آخرین نشانه های بیابانزایی هستند و مفهوم این جمله آن است که فارس بیابانی خواهد شد.

-مرکز تحقیقات انجیر راهکارهای زیادی برای حفظ درختان در شرایط فعلی ارایه کرده اند اما گوش شنوایی سراغ دارید؟! راه اندازی و هزینه در این مرکز وقتی کسی به داشته ها و تحقیقاتش وقعی نمی نهد، چه فایده ای دارد؟

احتمالا راه گریز از فاجعه و تصمیم نهایی برای ماندگاری ما در نکات فوق نهفته است.

-تامین معیشت برای مردم بسیار بسیار مهم است اما متاسفانه همه به دنبال تولید بیشتر و کسب سود زیادتر هستند و این هم با صرف آب زیاد به دست می آید. با به کارگیری راهکارهای سنتی قدیمی و راهکارهای جدید که مرکز تحقیقات ارائه کرده است، می توان هم درختان انجیر را حفظ نمود و در این شرایط بحرانی هم مصرف آب کمتری داشت، به شرطی که به دنبال سود بیشتر نباشیم.

-در حال حاضر آب به صورت یک کالا خرید و فروش می شود و نظارتی هم بر آن نیست. این معضل تنها عده ای را فربه تر و ثروتمندتر می کند. یادمان باشد آب سرمایه ملی است نه دارایی اشخاص خاص!

-بنده از نیاز واقعی آب مصرفی برای هر درخت انجیر یا تولید هر کیلوگرم انجیر اطلاعی ندارم اما مثالی در مورد تولید پسته بخوانید. در طی سال های اخیر حدود ۵ میلیارد دلار ارز به واسطه ی فروش پسته به کشور وارد شده است. میزان آب مجازی مصرفی برای تولید این میزان پسته، حدود ۸ میلیارد دلار بوده است. و این به معنی ۳ میلیارد دلار ضرر غیر قابل جبران است. اگر آب را بسته بندی کرده و فروخته بودند، سود بیشتری داشت.

-امروز فروش آب در اختیار تعداد اندکی از افراد و ارگان هاست که با عدم نظارت و یا چشم پوشی، فروش آب ادامه دار است وگرنه کدام عقل سلیم خواستار این گونه خودزنی است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۷
رسول حاجی باقری

 آبخوان داری یا فروش نفت و سدسازی؟!


نویسنده: محمد درویش

بیش از سه دهه از فعالیت‌های آکادمیک دکتر سید آهنگ کوثر و همکارانش در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس برای معرفی و کاربست روشی موسوم به آبخوانداری می‌گذرد؛ روشی که مدعی است می‌تواند با یک دهم هزینه‌های سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای، کابوس امنیت آبی در ایران را برای همیشه مهار کند. یادداشت پیش رو، به همین بهانه و نیز انتشار تازه‌ترین یافته‌های این گروه تحقیقاتی در یک مجله معتبر بین‌المللی، کوشیده تا مهم‌ترین دستاوردهای این پروژه بزرگ، ملی و البته مظلوم! را شرح دهد

اخیراً در شماره جدید ژورنال معتبر هیدرولوژی از انتشارات اسپرینگر، مقاله‌ای منتشر شده با عنوان: «بهبود بلند مدت کشاورزی با گسترش سیلاب در دشت گربایگان، ایران: آیا برای تامین امنیت انسان‌ها، تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها سودمندتر است یا فروش نفت؟»



نویسندگان این مقاله آقایان حمید مصباح، مهرداد محمدنیا و آهنگ کوثر که حاصل بیش از دو دهه پژوهش‌های خود را در ایستگاه آبخوانداری کوثر واقع در گربایگان فسا منتشر کرده‌اند به زبانی دقیق، فنی و در عین حال شفاف می‌گویند:

پیامد آبکشی بی‌رویه از چاه‌های غیر مجاز، خشکیدن کاریزهایی بود که آب چهار روستا را در دشت گربایگان در جنوب ایران تأمین می‌کردند. این نابخردی سبب بحرانی شدن شرایط زیست و مهاجرت گروهی روستاییان به شهرها شد. طراحی و ساخت ۲۰۳۴ هکتار شبکه‌های گسترش سیلاب برای آبیاری سیلابی و تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها از دی۱۳۶۱ تا ۱۳۷۵، سبب مهار شدن ۱۹۳ میلیون مترمکعب سیلاب و نفوذ ۷۶ در صد آن به آبخوان شد . نتیجه این کار ایجاد انگیزه‌ی بازگشت در بیشتر مهاجران به روستاهایشان بود. در نتیجه اجرای این طرح در سال زراعی ۱۳۹۰-۱۳۸۹، مساحت پهنه‌ی کشتزارهای فاریاب، به بیش از ۱۳ برابر سال ۱۳۶۱ رسید. افزون بر آن، از سال ۱۳۶۹ تاکنون، سالانه برای ۷۰۰ واحد دامی علوفه‌ی مغذی تهیه شده است. تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها، گزینه‌ای بخردانه را در برابر ساختن سدهای بزرگ پیشنهاد می‌کند. ۴۲۰ هزار کیلومتر مربع از پهنه‌ی ایران را آبرفت‌های درشت دانه‌ی ژرف پوشانده‌اند. گنجایش این آبخوان‌ها ۵۰۰۰ کیلومتر مکعب، یعنی ۱۰ برابر بارندگی سالانه‌ی سراسر ایران است. اگر هزینه‌ی فراهم ساختن یک متر مکعب گنجایش در سراب سدهای بزرگ ۲٫۵ دلار آمریکا منظور شود، ارزش بالقوه‌ی این فضای تهی ۱۲٫۵ ضربدر ۱۰ به توان ۱۲ دلار است. افزون بر آن، گسترش سیلاب بر فراز آبخوان‌های ۳۳۰۰۰ رشته کاریز خشکیده، سبب به راه افتادن دو باره‌ی آنها خواهد شد. ۱۹ درصد ارزش واردات ایران در سال ۱۳۹۲ مربوط به مواد غذایی است که در صورت در دسترس بودن آب می‌توان بخشی از آن را در کشور تولید کرد. از آن جا که تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها آب مورد نیاز را فراهم می‌آورد، ارزش آبرفت‌ها بیش از نفتی است که از فروش آن ارز لازم برای خریدن مواد غذایی به دست می‌آید. تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها در پهنه‌ی ۱۴۰۰۰۰ کیلومتر مربع، توان ایران را برای مقابله با خشکسالی و کاهش بحران‌های مربوطه می‌افزاید.

همان طور که مشاهده می‌شود، حتی اگر هدف رونق کشاورزی پایدار و تأمین امنیت غذایی واقعی ایرانیان است، راه‌های به مراتب ارزان‌تر و بخردانه‌تری نسبت به سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای وجود دارد که هم می‌تواند تهدید امنیت غذایی را مهار کند و هم هزینه‌های گزاف اجرای طرح‌های سازه‌ای حوزه آب به بخش‌هایی اختصاص یابد که اینک به شدت در تنگناهای مالی به سر می‌برند.


برگرفته از سایت مهار بیابان زایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۱۰
رسول حاجی باقری

ضروری ترین پلیسی که باید باشد و نیست!


روزنامه اعتماد - نویسنده: نسرین تخیری

امسال، 43 سال از تصویب آیین نامه اجرایی «سازمان پلیس مسلح آب» کشور که در قالب «قانون ملی شدن منابع آب» در سال 1348 مصوب شد، می گذرد: پلیسی که قرار بود مانع بهره برداری بی رویه از منابع سفره های آب زیرزمینی، تخلف در بسترهای رودخانه ها، دریاها و دریاچه ها و خلاصه تضمین قضایی مدیریت حفظ منابع ذخیره آبی کشور باشد، پلیسی که هرگز تشکیل نشد تا بتواند با کنترل و ممانعت از تخلفات گوناگون در حوزه آب تا حدودی از بحرانی که اکنون با آن روبه رو شده ایم جلوگیری کند، پلیسی که وقتی قانونگذاران پس از انقلاب قانون پیشین سال 1348 را نه با استدلال های کارشناسی که بیشتر با دلایل سیاسی در سال 1361 به «قانون توزیع عادلانه آب» تغییر دادند، اصلاضرورتی برای آن ندیدند. آنها به راحتی و بدون آینده نگری کافی ماده قانونی مربوط به تشکیل «سازمان پلیس مسلح آب» برای اجرای مواد 21 و 66 قانون آب و نحوه ملی شدن آن را از متن قانون حذف کردند: حذفی که متمم ده ها مشکل دیگر اساسی از قبیل گرمایش زمین و کاهش بارندگی و خشکسالی ناگزیر پیش رو شد تا سرانجام بحران کم آبی و بی آبی ای را رقم بزند که حتی امکان تامین آب شرب روزمره مردم را هم زیر سوال ببرد. بحرانی که در کنار تمامی مشکلات و کمبودهای دیگر، سیاستگذاران و سیاست ورزان را ناچار به چرخش سیاست از مدیریت تامین، حفظ و افزایش منابع آبی به مدیریت مصرف آب کرد و چاره یی جز اعلام «ضرورت توبه دسته جمعی از سیاستگذاری های خطا، توبه از نگاه بخشی و منطقه یی، توبه از عدم تاکید بر مصوبات و استانداردهای ملی و از همه بالاتر توبه نسبت به بی توجهی درباره تمدن ایرانی و آینده نسل های بعدی ایران» از سوی مشاور فرهنگی رییس جمهور باقی نگذارد. همان طور که آقای حسام الدین آشنا در نشست خبری سه شنبه برای سلسله همایش های «باید راجع به آب گفت وگو کنیم» مطرح کردند «آب در کشور ما امروز به بحران تبدیل نشده است بلکه آن روز که تصمیمات غلط درباره مدیریت کل حوزه آب گرفته می شد بحران آغاز شد، اما امروز این بحران به حدی رسیده است که نمی توان آن را انکار کرد، نادیده گرفت یا به گردن کسی دیگر انداخت.» درست می گویند ایشان، دقیقا یکی از آن «تصمیمات غلط درباره مدیریت کل حوزه آب» همین حذف پلیس مسلح آب از متن قانون بود. یکی دیگر از آن تصمیم ها زمانی بود که بحران آب در نیمه های دهه 60 در برخی استان ها به طور جدی بروز کرد و ضرورت وجود مرجعی ملی برای رسیدگی را کلید زد اما اقدامی جدی برای آن صورت نگرفت. دیگری زمانی بود که در نیمه های دهه 80 در اثر خشکسالی جدی در چند استان کشور به جای طرح و قانونی ملی و اجرای سراسری، تازه اجرای آزمایشی طرح هایی استانی در مورد پلیس آب، آن هم به صورت کج دار و مریز آغاز شد و هنوز هم تبدیل به قانونی سراسری و ملی نشده است. اکنون اگر عزمی جدی برای این «توبه و همت دسته جمعی» وجود دارد شاید بد نباشد که نگاه اختراع دوباره چرخ آسیا را هم نقدی کنیم و به داشته های قانونی سابق از جمله «آیین نامه وظایف و اختیارات سازمان پلیس مسلح آب» مصوب سال 1350 نگاهی بیفکنیم و با امروزین کردن ادبیات و ضرورت های آن به سرعت اجرای آنها را آغاز کنیم که می گویند «هر جا جلوی ضرر را بگیری منفعت است


لینک خبر: روزنامه اعتماد - شماره 3079 - مورخ 93/7/17

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۰۱:۴۰
رسول حاجی باقری

ما خفتگان تاریخ لقب خواهیم گرفت!*

 

همواره یاد گرفته ایم که تا بیمار نشده ایم به درمان فکر نکنیم و احتمالاً اعتقادی هم به پیشگیری قبل از درمان نداریم. از سال ها پیش تاکنون کارشناسان در مورد خشکاندن بختگان و حفر چاه های بی رویه در حاشیه اش گفتند و نوشتند، اما گوشی نشنید و چشمی ندید! هم اکنون می بینیم که هشدارهای کارشناسان درست بود و متاسفانه بختگان خشک شد ولی باز هم دریغ از توجهی اندک! هنوز فکر می کنیم این خشکی و خشکسالی همانند خشکسالی های گذشته هست، اما نیست! تا زمانی که طبیعت را عامل خشکسالی بدانیم و تنها دست به دامان خدا شویم، کاری از پیش نخواهیم برد. خدا کمک و خیر و برکتش را در حرکت و تلاش ما قرار داده است. بد نیست بدانیم مایی که خود را خلیفئ الله می دانیم، تنها عامل نابودی بختگانیم و نه خشکسالی! هنوز برای جبران خساراتی که وارد نموده ایم در تردیدیم، هنوز با دیدن این آسیب هایی که بر پیکره طبیعت وارد نموده ایم، منتظر معجزه ای تازه از خداییم و باز تلاشی نمی کنیم!
به نظر می رسد که در موقعیت زمانی کنونی، بیشتر توجه مردم به سمت بهبود وضعیت معیشتی خود باشد تا دیگر مسائل و بی شک حق دارند. بیشتر افراد جامعه برای رسیدن به یک زندگی معمولی توام با امنیت اقتصادی در تلاشند. شاید از منظرگاه برخی، توجه به مسائلی همچون «محیط زیست» به مثابه یک ژست فانتزی قلمداد گردد و این از ناآگاهی سرچشمه می گیرد. اگر کمی آموزش های مدنی در زندگی ما گنجانده شده بود، ما کودکان دیروز، بزرگسالان بی توجه امروز نبودیم! به فردی که برای درآمد بیشتر حاضر است چندین هکتار جنگل و مرتع را نابود کند، یا به کسی که برای تفریح جان حیوانات دیگر را می گیرد، یا به آن مردمی که با حفر چاه های متعدد، تالابی را به خشکی می کشانند، یا به آن مسئولی که با هر دلیل و توجیهی حاضر است در مرگ تالابی نیمه جان شریک شود و... چه باید گفت؟!
تالاب های فارس یکی بعد از دیگری خشکانده شدند و کسی را هم غمی نیست! پریشان، مهارلو، کافتر، بختگان... بختگان را دریابید. چندی است که پیکر بی رمق بختگان میدانی برای بازی های سیاسی عده ای شده است. قرار است راهی چهار بانده را از پارک ملی بختگان بگذرانند که فقط منجر به نابودی بختگان و به تبع آن شهرهای اطراف خواهد شد. آقایان مسئول، شما در برابر خداوند، مردم و وجدانتان چه پاسخی دارید! یکی در تلاش برای ساخت جاده و دیگرانی در سکوت...!

 


    بختگان را قربانی جدال های سیاسی خود نکنید. محیط زیست کشور ما دیگر رمقی ندارد که بخواهد در برابر این گونه بازی ها مقاومت نماید. ساخت جاده ای که میلیاردها تومان از سرمایه ملی را خواهد بلعید، منطقی نیست. اگر اتصال کارخانه فولاد نی ریز به مرکز کشور را بهانه قرار داده اید، پس چندین جاده موجود چه فایده ای دارند؟! باید از شما پرسید که: جاده نی ریز - آباده - تشک برای چیست؟ جاده نی ریز - استهبان چه فایده ای دارد؟ (این جاده زمانی استانداردترین جاده کشور بود.) جاده نی ریز – خیر – شیراز را دیده اید؟ آیا ساخت این همه جاده ضرورت داشته است؟ آیا نمی توان یکی از راه های موجود را ارتقا داد؟
سرکار خانم ابتکار، آیا شما هم بختگان را فراموش کرده اید؟! جاده ای که از دل پناهگاه حیات وحش بختگان و پارک ملی بختگان می گذرد نابودگر است، چرا اقدامی نمی کنید؟ آیا فقط خشکی ارومیه یا زاینده رود تبعات در پی دارد؟ بختگان از مهم ترین دریاچه های جهان و نه تنها ایران به شمار می رود. با خشکاندنش زمینه برای دست اندازی بر پیکر بی جانش مهیا شده است. حیات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... چندین شهرستان حاشیه اش در خطر زوال است. با سکوت خود بختگان را قربانی جدال های سیاسی نکنید. تالاب بی زبان منتظرانه چشم به دهان شما دوخته است تا دستور توقف جاده سازی را صادر کنید. منتظرش نگذارید، بختگان دیگر رمقی ندارد!!!

*انتشار در روزنامه ایران28/8/1393

لینک: http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3062563

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۸:۵۰
رسول حاجی باقری

کویری به نام فارس

سال هایی را پشت سر گذراندیم که نگاهی اشتباه به محیط زیست، آن را سد راه توسعه قلمداد می کرد. همین نگاه مخرب آسیب های فراوانی را بر تن خسته محیط زیست ایران وارد آورد. در حال حاضر نیز با بحران های مهمی در این حوزه دست به گریبانیم که اگر راهکارهایی مناسب برای گذر از آنها پیدا نشود، قطعا فاجعه بار خواهد بود. با شروع به کار دولت یازدهم، تغییر نگرشی بسیار مهم در حوزه محیط زیست پدید آمد که خوشبختانه به متن جامعه تسری پیدا کرده است. این تغییر نگاه، از طرفی سرآغاز جنبش های محیط زیستی جدیدی در بین مردم شده است و از منظری دیگر راه را برای فعالیت بهتر سازمان های غیر دولتی یا همان ngoها هموار نموده است. سازمان های مردم نهاد، حلقه ی اتصال مردم و دولت هستند و فضای نسبتا مناسبی که در حال شکل گیری ست، جهت معادلات این رابطه را به سوی منافع عمومی تغییر خواهد داد.


بحران های محیط زیستی در استان فارس، امنیت اقتصادی، روانی، اجتماعی و ... جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است. برخی تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های نامناسب و احتمالا ناقص چند دهه ی گذشته در حوزه محیط زیست -که خودکفایی در امر گندم نمونه شاخص آن است- پیامدهایی غمبار در پی داشته است. بحران های حاصل، اثرات مخربی را بر پیکره ی سرزمین کوروش بر جا گذاشته است که اگر فکری برای آن نشود در آینده ای نه چندان دور باید منتظر کویری به نام فارس باشیم!

 

مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۶
رسول حاجی باقری