توسط اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استهبان انجام شده است:
"در سال جاری 15 خودرو در حال حمل گیاهان دارویی توقیف و بیش از 20 نفر تا کنون بازداشت شده اند."
با وجود کمبود نیرو و امکانات و هم چنین گستردگی حوزه ی حفاظتی، تلاش های این اداره قابل تقدیر است. هر چند جای امیدواریست اما باید تلاش بیشتری برای حفاظت از سرمایه های ملی انجام گیرد. امروز دوستی می گفت هفته قبل سری به "چابهاره" در کوه تودج زدم. هر سال برای برداشت "لیس" و "جاشیر" به این منطقه می آمدیم و چند کیلویی از این سبزیجات را برای مصرف شخصی می بردیم. اما امسال دریغ از یک بوته جاشیر!
برداشت های بی رویه و چرای بی وقفه و مداوم دام ها، تمام مراتع را در مسیر نابودی قرار داده است. تعداد زیاد دام و طولانی بودن زمان حضور سالانه آنها در منطقه و عدم اجرای طرح های احیاء کافی، عواملی هستند که نابودی مراتع و جنگل های منطقه را تسریع کرده است.
دام هایی که در مناطق قشلاقی مثل "کُرپنبه ای" حضور دارند، قانونا تا اوایل اردیبهشت ماه حق استفاده و بهره برداری از مراتع را دارند. این یعنی دام ها اجازه دارند در فصل رویش گیاهان هر بلایی که خواستند بر سر مراتع بیاورند! انتخاب این زمان (از مهرماه تا حدود 10 اردیبهشت) برای مناطق قشلاقی شاید برای چند دهه پیش مناسب بوده است. چرا که بهار عملا در آن منطقه ی مرتفع از اواسط اردیبهشت شروع می شده اما در حال حاضر اقلیم تغییر کرده و بهار در اسفند رخ می دهد. احتمالا یکی از راهکارهایی که می توان برای مدیریت چرای منطقه انجام داد، تغییر در این تاریخ است. امید است بتوان کاری برای حفاظت بهتر انجام داد و در عین حال طرح های مرتع داری نیز به قوت خود باقی بماند.
تجارت چوب
یک کامیون چوب انجیر آن هم تنه های تر و نه چوب های خشک، دوستی زنگ زد و این عکس ها را هم برایم فرستاد. کمی هم از داستان این کامیون را که دیده بود، صحبت کرد. ظاهرا این حجم چوب انجیر از استان کرمان بارگیری شده بود و کامیون توسط اداره منابع طبیعی توقیف و جهت انجام مراحل قانونی به جهاد کشاورزی ارجاع گردیده است.
فعالیت دوباره ی معدن کوه تودج
عکس بالا قسمتی از کوه های تودج استهبان به نام "بیللو" هست. بلندترین قله ی استهبان و با ارتفاع حدود 2900 متر. مدتی پیش با شروع گمانه زنی ها برای یافتن منطقه ی مناسب، بُرش سنگ ها بر روی این قله چنان گرد و خاکی به پا کرده بود که از داخل شهرستان استهبان هم دیده می شد. این گرد و خاک آن قدر زیاد بود که با آتش سوزی اشتباه گرفته شد و نیرو به منطقه اعزام گردید! نکته ای را که برای توجیه فعالیت معدن عنوان می کنند، اشتغالزایی در این معدن سنگ است. گفته می شود که با راه اندازی این معدن، حداقل 1000 نفر صاحب شغل می شوند.
متن زیر را بخوانید و خودتان قضاوت کنید:
"در استان سمنان بیش از 518 معدن فعال وجود دارد و حدود 4100 نفر مشغول به کارند. این در حالی ست که 60 درصد نمک کشور، 40 درصد گچ کشور، 95 درصد زئولیت کشور، 95 درصد سلستین، 15 درصد سولفات سدیم، 20 درصد کرومیت و 15 درصد زغالسنگ کشور از معادن سمنان تامین می شود. آمار معادن فعال کشور حدود 5445 معدن است و نزدیک به 160 هزار نفر در این معادن مشغول به کارند. یعنی هر معدن تقریبا 30 نفر!"
این که چطور با یک معدن سنگ 1000 شغل ایجاد می شود جای سئوال است؟!
حتا اگر ایجاد مشاغل مستقیم و غیر مستقیم را یکجا حساب کنیم باز عدد 1000 برای این معدن کمی اغراق آمیز است!
نگذاریم کوه های تودج را نابود شوند.
جنگل ها، ریه های زمین
جنگل (forest) به بخشی از زمین گفته میشود که از درخت و درختچه و گیاهان علفی پوشیده شده و بین گیاهان و جانوران آن، اشتراک زیستی به وجود آمده است. جنگل یک اکوسیستم است بدین معنی که یک محیط پویا و نظام مند است و کم و زیاد شدن هر یک از اجزاء تشکیل دهنده ی آن، تعادل آن را بر هم خواهد زد. ایران با مساحت ۱۶۴،۸۱۹،۵۰۰ هکتار دارای 134،307،839 هکتار منابع طبیعی (8/82 درصد مساحت کشور) شامل 3/14 میلیون هکتار جنگل (8/8 درصد مساحت کشور)، 2،665،067 هکتار بیشهزار و درختچهزار (6/1 درصد)، 7/84 میلیون هکتار مرتع (3/52 درصد)، 6/32 میلیون هکتار بیابان (1/20 درصد) می باشد و 2/33 میلیون هکتار دیگر را زمینهای کشاورزی و شهرها و غیره تشکیل میدهد.
استان فارس مقام نخست را از نظر وسعت جنگل ها در کشور داراست و حدود 2/2 میلیون هکتار از عرصه های ملی فارس را جنگل های سرسبز پوشانده است که تقریبا 9/17 درصد از مساحت استان را تشکیل می دهد. بر اساس ماده یکم تصویب نامه قانون ملی شدن جنگل های کشور مصوب 27/10/1341 هیئت وزیران، "از تاریخ تصویب این قانون عرضه و اعیانی کلیه جنگلها و مراتع و بیشههای طبیعی و اراضی جنگلی کشور جزء اموال عمومی محسوب و متعلق به دولت است ولو این که قبل از این تاریخ افراد آن را متصرف شده و سند مالکیت گرفته باشند." جنگل ها تصفیه کننده ی طبیعی هوا و تامین کننده ی اکسیژن هستند، منایع آب زیرزمینی را تقویت می کنند، گرد و غبار را از هوا می گیرند، از آلودگی صوتی می کاهند، هوا را تعدیل و تلطیف می کنند، محصولات مختلفی تولید می کنند، از فرسایش خاک جلوگیری می کنند، سیلاب ها را کنترل می کنند و ...
بی شک حفاظت و نگهداری جنگل ها یک وظیفه ی عمومی است و کلیه ی افراد جامعه باید از این نعمت خدادادی بطور جدی محافظت نمایند. زیرا دولت ها به تنهایی و بدون مشارکت آحاد مختلف مردم قادر نخواهند بود تا از این سرمایه ملی محافظت نمایند.
فارس ...، به همین زودی ها!
با خشکیدن و خشکاندن تالاب های فارس، کانون هایی برای ایجاد ریزگرد به وجود آمد. متاسفانه ریزگردها عوامل بیماری زا را از بستر خشکیده ی تالاب ها، با خود تا دورترین نقاط حمل خواهند کرد. این ذرات هولناک شامل فلزات سنگین، بازمانده های کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات، پسماند و فاضلاب کارخانه ها و کارگاه هایی که به رودخانه ها و نهایتا تالاب ها سرازیر شده اند و ... می باشد.
ما به خود و نسل های آینده بدهکاریم!
ما بدترین ها را برای فرزندان خود به یادگار گذاشتیه ایم!
ما نسلی هستیم که مورد لعن ونفرین فرزندان خود قرار خواهیم گرفت!
کاش کاری کنیم و بیشتر از این نابودگر خود، ایرانیان و ایران زمین نباشیم.
ما خفتگان تاریخ لقب خواهیم گرفت!
گفت و گویم با روزنامه ی "افسانه"
در مورد "پویش پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی"
ششم دیماه 94، پویشی با نام «پویش پاسداری» اعلام موجودیت کرد و گروهی متشکل از کنشگران محیطزیست و میراثفرهنگی در بیانیهای اهداف خود را برای انتخابات هفتم اسفندماه اعلام کردند. بنا به این بیانیه، پویش پاسداری از نامزدهایی که «پیشینه دفاع از میراثفرهنگی و زیستبوم» را داشته باشند، برای این حوزهها «دارای برنامه باشند یا آمادگی تنظیم برنامههایی در این خصوص» را داشته باشند و «تعهدهای همکاری با پویش» را بپذیرند؛ پشتیبانی خواهد کرد. در مرامنامه پویش پاسداری نیز مواردی چون «باور به پاسداری از داشتههای تمدنی»، «باور به توسعه پایدار» و «برتری دادن منافع ملی بر منافع شخصی و اعمال نکردن سلیقههای سیاسی، حزبی، جناحی و قومی در مسایلِ کارشناسی» آورده شده است. اما هدف اصلی پویش پاسداری چیست، چه برنامههایی در حمایت از محیطزیست و میراثفرهنگی دارد و چه سازوکارهایی برای انتخابات پیشِ رو اندیشیثده است؟ برای پاسخ به این پرسشها، گفتوگویی انجام دادم با رسول حاجیباقری نماینده پویش پاسداری در استان فارس؛ و از او درباره اهداف کوتاه مدت و درازمدت پویش پاسداری پرسیدم.
طبق آنچه که در مرامنامه پویش پاسداری آمده، انتخابات هفتم اسفندماه مهمترین هدف تشکیل این پویش بوده است. کمی بیشتر درباره این اهداف بگویید.
واقعیت این است که با توجه به اوضاع وخیم سالهای اخیر در تخریب محیطزیست و میراثفرهنگی، و همچنین بی مهریهایی که نسبت به این دو حوزه مهم صورت گرفته است؛ کنشگران مدنی تصمیم گرفتند در اقدامی کاملا شخصی (یعنی در پویش پاسداری افراد به صورت حقیقی حضور دارند، و نه حقوقی)، یک دخالت مدنی انجام دهند. بنابراین ما در پویش از پتانسیل «انجیاو»ها استفاده نکردهایم. اما چرا انتخابات برای ما مهم است؟ علت آن است که ما بر این باوریم که شاید با دخالت مدنی در انتخابات پیش رو، از طریق رایزنی با نامزدها؛ بتوان قدمی برداشت و تخریبهای کنونی در دو حوزه محیطزیست و میراثفرهنگی را کمتر کرد. البته توجه داشته باشید که ما نگاه جناحی به مساله محیطزیست نداریم؛ یعنی نگرش سیاسی نامزدها برای ما تفاوتی ندارد و هر نامزدی که پیماننامه پویش را بپذیرد، جزو پویش میشود. بنابراین اصلاحطلب یا اصولگرا بودن نامزدها برای ما تفاوتی ندارد و اهداف است که مهم است.
خب به طور مشخصی، پویش پاسداری قرار است چه کارهایی انجام دهد؟ من دیدم در اهداف ذکر شده در مرمنامه شما، تشکیل دو کمیسیون تخصصی «محیطزیست» و «میراثفرهنگی» نیز ذکر شده است.
پتانسیل خوبی که پویش پاسداری دارد، آن است که هدفش، موضوعی است که تقریبا همه کشور با آن درگیر هستند. شاید به همین خاطر است که تا کنون دستکم در 15 استان کشور، هستهمرکزی استانی پویش پاسداری تشکیل شده و فعال است. هستهمرکزی پویش اما در تهران است و حدودا از دو سال پیش افرادی چون دکتر مهدی حجت (بنیانگذار سازمان میراثفرهنگی)، دکتر رضا مکنون (عضو هیاتعلمی دانشگاه امیرکبیر)، دکتر علیاکبر عظیمی و بسیاری دیگر از کنشگران مدنی، مقدمات تشکیل این پویش را فراهم کردند. البته با آنکه این اقدام، سیاسی به نظر میرسد، اما پویش یک دخالت مدنی است. چون ما به دنبال قدرت سیاسی نیستیم؛ بلکه میخواهیم با ورود به مجرای انتخابات و با ارتباط گرفتن و امضای پیماننامه با نامزدها؛ تاثیری مثبت بر وضع وخیم محیطزیست و میراثفرهنگی بگذاریم.
سازوکار نمایندگان عضو پویش پاسداری در مجلس آینده چگونه خواهد بود؟ آنها موظف به انجام چه کارهایی خواهند بود؟
نکته اول آن است که برای ما کمیت مهم نیست و هدف اصلی، کیفیت نماینده عضو پویش است. اما اگر فرض بگیریم از استانهای مختلف کشور تعدادی از نامزدهای عضو پویش پاسداری به مجلس راه یابند، چون این افراد پیماننامه پویش را پذیرفتهاند؛ متعهد هستند که در مجلس آینده با پویش کاملا در ارتباط باشند.
آیا در قبال امضای پیماننامه پویش پاسداری، نامزدها از حمایت این پویش در انتخابات یا حمایتهای دیگر بهرهمند خواهند شد؟
شاید درست نباشد که ما از جنبه منفعت دوطرفه به این موضوع نگاه کنیم. کسی که این پیماننامه را میپذیرد، یا ما که در پویش این فعالیتها را انجام میدهیم، به دنبال منفعت شخصی نیستیم و هدفمان منافع ملی است. پس از انتخابات نیز تعهد نامزدها به پویش، جزو وظایف آنها میشود تا مواردی را که در پیماننامه پویش ذکر شده، پیگیری کنند و گزارش دهند. اما به هرحال اعضای پویش میتوانند از نظر رسانهای به نامزدها کمک کنند. یا مهمتر آنکه، تیمهای تخصصی پویش میتوانند اطلاعات خام شهرستانها در مورد محیطزیست و میراثفرهنگی را به صورت رایگان به نامزدها ارایه دهند تا نامزدها نیز در کارگروههای خود از این اطلاعات، برای برنامهریزیهای انتخاباتی تولید محتوا کنند. درواقع نیروهای پویش میتوانند به نامزدهای عضو پویش، برای فعالیتهای ملی، استانی و شهرستانیشان مشاوره رایگان دهند. البته بیشتر تعهدات نامزدهای عضو پویش، تعهدات ملی است و نامزدی که پیماننامه پویش پاسداری را میپذیرد، باید ملینگر باشد و صرفا نگاه منطقهای و جزیرهای نداشته باشد. هرچند که ما در در پایان تعهداتمان، تعدادی خواستههای استانی نیز داریم.
به تعهدات استانی اشاره کردید. به عنوان مثال شما به عنوان نماینده پویش پاسداری در استان فارس، افزون بر آن تعهدات کلان ملی، چه خواستههای استانی از نامزدهای عضو پویش دارید؟ با توجه به اینکه وضع زیستمحیطی در فارس بسیار وخیم است و یکی از بزرگترین مشکلات استان نیز خشکسالی است.
مشکلات فارس را میتوان در دو حوزه برشمرد؛ محیطزیست و میراث فرهنگی. در مورد محیطزیست به عنوان مثال ما در فارس 11 تالاب داریم که خشکشدن آنها را در گوشه گوشه استان شاهدیم. از سویی استان فارس از نظر «تراز منفیِ آب» در کشور دوم است و همچنین وضعی بسیار وخیم در سفرههای آب زیرزمینی دارد. مثلا الان ما در منطقه «ایج» شهرستان استهبان با پدیده فروچاله مواجه هستیم. فروچالهها آخرین نشانههای بیابانزایی هستند و این یک هشدار بسیار وحشتناک است. بنابراین مهمترین اهداف پویش پاسداری در فارس در حوزه محیطزیست، رسیدگی به وضع تالابها و تامین حقابه آنها، رسیدگی به اوضاع نابهسامان جنگلهای زاگرس، نظارت و پیگیری بهبود بخشیدن صنایع آلاینده مثل پتروشیمیها، پیگیری زمینخواریها و پیشگیری از آنها، و ساماندهی و اصلاح الگوی آبیاری باغات و زراعت است. در حوزه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نیز به نظر میرسد برخی قوانین به اصلاح نیاز دارند. مثلا در حال حاضر در استان فارس بافتهای تاریخی بسیاری داریم که تحت عناوین مختلف این بافتهای تاریخی و باستانی از بین میرود. همچنین در حوزه میراثباستانی نیز افزون بر مقابله با حفاریهای غیرمجاز، به انتخاب مدیران متخصص و کارشناس نیاز داریم. از سویی توجه به صنایعدستی و فراهم کردن زیرساختهای گردشگری نیز از جمله مواردی است که باید روی آنها بیشتر تامل کرد.
مهمترین هدف پویش پاسداری، انتخابات هفتم اسفندماه 94 است. میخواهم بپرسم این پویش پس از انتخابات چه برنامهها و اهداف درازمدتی خواهد داشت؟
پس از انتخابات برنامه پویش پاسداری، پیگیری تعهدات و کمک به نامزدهایی است که وارد مجلس میشوند. از همین رو میتوانم بگویم که این روند ادامه خواهد داشت تا به نتیجه رسیدن اهداف پویش؛ که همان بهبود وضع محیطزیست و میراثفرهنگی کشور است.
صفحه اصلی خبر را اینجا ببینید.