فردا سه شنبه، 25 خرداد 95 اولین سه شنبه ی بدون خودرو در استهبان است. فردا آغازگر طرحی خواهیم بود که بتوانیم به کودکانمان بیاموزیم که باید طبیعتمان را به هر قیمتی حفظ کنیم. فردا مسئولان شهر برای این آموزش پیشقدم خواهند بود. 7:15 صبح فردا چند نفر از مسئولان شهر با دوچرخه، یا پیاده و یا با تاکسی از کنار آبشار استهبان، به محل کار خود می روند تا آن روز از خودروی شخصی و تک سرنشین استفاده نکرده باشند. فردا مسئولان ادارات منابع طبیعی و آبخیزداری، حفاظت محیط زیست،راه و شهرسازی، هلال احمر، شهرداری، فنی و حرفه ای به "سه شنبه های بدون خودرو" خواهند پیوست. ما برای آسمان آبی و زندگی سالم تر تلاش خواهیم کرد.
با خواندن نوشتاری از محمد درویش در مورد "سه شنبه های بدون خودرو" شاید درک بهتری از این پویش پیدا کنیم:
چرا سهشنبههای بدون خودرو؟
اوایل زمستان 1394، گروهی از دوستداران محیط زیست در شهرستان اراک با هدایت جوانی سبزاندیش به نام محمد بختیاری، کلنگ پویشی محیط زیستی را بر زمین زدند؛ پویشی که حتی خوشبینترین فعالان محیط زیستی کشور هم باور نمیکردند در فاصله کمتر از 24 هفته از آغاز رسمیاش در سطح ملی، بتوان گروههای فراوانی از مردم بیش از یکصد و بیست شهر ایران را در شمار حامیان جدیاش دید؟ افزون بر آن، مدیران عالیرتبهای در کشور از جمله فرمانداران و شهرداران سکونتگاههایی چون اصفهان، سیرجان، یزد، بابل، زنجان، پارسیان، نیشابور، اراک، تهران، کرمان، شیراز، دهدشت، مشهد، الیگودرز و... اینک از حامیان سهشنبههای بدون خودرو هستند و این موج همچنان و شتابان ادامه دارد به نحوی که اکنون اغلب بانکهای دولتی و خصوصی کشور چون پارسیان، صادرات، تجارت و مسکن هم به این پویش پیوسته و مردم را در قبوض کارتخوانها یا عابربانکهای خویش، دعوت به همراهی با «سهشنبههای بدون خودرو» میکنند.
هدف این پویش چیست؟
حامیان و ایدهپردازان این پویش مردمی با یادآوری تلف شدن یک هزار میلیارد دقیقه از عمر ایرانیان در ترافیک که سهم تهرانیها به تنهایی از 20 میلیون ساعت در روز هم گذر کرده است (معادل 10 هزار میلیارد تومان خسارت سالانه این هدررفت عمر) و با یادآوری بحران نفسگیر آلودگی هوا که خسارت سالانه آن از 8 میلیارد دلار گذر کرده و حدود 500 نفر را در ماه قربانی میکند و همچنین با یادآوری گسترش نگرانکننده امراض مرتبط با کمتحرکی چون چاقی، دیابت و سکتههای قلبی و مغزی و سرانجام با یادآوری کمبود 20 میلیون لیتر بنزین روزانه که مجبوریم از خارج وارد کنیم، به این دریافت رسیدند که دوره انتظار کشیدن از دولت و حاکمیت به سر آمده و باید از خود شروع کنیم. شهروندان ایرانی، فارغ از قومیت یا جنسیت خود؛ جنبشی محیطزیستی راه انداختهاند که هدفش نه فقط بازگرداندن آسمان آبی و کاهش آلودگی صوتی به شهرهامان است که میخواهند نشان دهند مردم اگر بخواهند میتوانند بسیار کاراتر از هر دولتی چالشها را به فرصت تبدیل کرده و از زیر غبار آلودگی و ازدحام سیمان و دود و بوق، نشاط را به سرمایه اجتماعی بازگردانده و ثابت کنند در دیگر حوزهها هم میشود به آنها تکیه و اعتماد کرده وگامهایی عینیتر برای دستیابی به آرمانهای بلند سند چشمانداز بیست ساله کشور برداشت. نگارنده براین باور است که در صورت موفقیت این پویش، اولویتهای مدیریت شهری به جای آنکه ایجاد تسهیلات بیشتر برای خودروسواران باشد (همچون ساختن بزرگراه و تونل و پل و آزادراههای طبقاتی و...)، به سمت گسترش حملونقل عمومی، بهویژه ریلی، ایجاد مسیرهای ایمن برای دوچرخهسواری و حمایت از ساخت و ورود دوچرخهها و موتورسیکلتهای هیبرید و برقی سوق پیدا خواهد کرد. یادمان باشد، به قول گوستاو پدرو، شهردار بوگوتا (پایتخت کلمبیا): «نشانه یک کشور توسعه یافته این نیست که مردمان فقیرش برخوردار از خودرو شخصی باشند، بلکه آن است که ثروتمندانش از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند.»باشد که با حمایت سزاوارانهتر همه آحاد حقیقی و حقوقی جامعه، نشان دهیم ایرانیان میتوانند متعلق به کشوری باشند که «توسعه یافته» تلقی میشود. شرکتهای بیمه، شهرداریها و راهنمایی و رانندگی با اعمال محرکهای تشویقی برای آن گروه از رانندگانی که داوطلبانه از خودرو شخصی خود در روزهای سهشنبه استفاده نکرده و نمیکنند، میتوانند به استقبال بیش از پیش از این پویش مردمی، رنگ و بویی ملیتر و پرشمارتر دهند.
به امید بازگرداندن آسمان آبی به شهرهایی که در آن میتوان همچنان نوای خوش پرندگان را شنید و لذت برد. آمین