آیا چالش های آب در استهبان را می شناسیم؟
در دهه های اخیر سدها، کارخانه ها، جاده های زیادی ساخته شده اند که به دلایل مختلف مثل جانمایی اشتباه یا عدم وجود ارزیابی های محیط زیستی تنها به زیان های غیر قابل جبران انجامیده است. برای نمونه سد در حال ساخت شفارود در گیلان را ببینید. این سد، نابودگرِ صدها هکتار از جنگل های هیرکانی خواهد بود. جنگل هایی که به گفته ی کارشناسان، قدیمی ترین جنگل های باقی مانده در روی زمین هستند و همانند فسیل هایی زنده! میلیاردها تومان سرمایه ی مملکت را به بهانه ی تامین آب، صرف پروژه ای این چنینی می کنند که زیانهای جبران ناپذیری به محیط زیست کشور و ذخایر ژنتیکی آن می زنند و در عین حال خود این طرح تشدید کننده ی "بحران آب" است و نه تامین کننده ی "آب"!
یا به سد گتوند در خوزستان نگاه کنید، علاوه بر صرف میلیون ها دلار برای ساخت آن، الان باید میلیون ها دلار دیگر هزینه شود تا شاید بتوانند ضرر و زیان های ناشی از احداث این سد را متوقف کنند و نه حذف! آن طور که کارشناسان و متخصصان امر می گویند، جانمایی اشتباه این سد در کنار یک کوه نمکی، باعث حل شدن بافت نمک و ورود آن به آب سد گردیده است که حجم بسیار بالایی از نمک را به سمت زمین های کشاورزی خوزستان روانه می کند. این "سونامی نادانی" می تواند کشاورزی در خوزستان را به نابودی بکشاند و حتا به خلیج همیشه فارس آسیب برساند!
هم چنین سد سیوند در بالادست بختگان، که علیرغم وجود مخالفت های سراسری در کشور، با دستور مستقیم رییس جمهور وقت آبگیری شد و سالهاست که خالی مانده و آبی در پشت آن نیست!
به جاده سازی در پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان اندیشیده اید؟! آیا می دانید که سازمان حفاظت محیط زیست با این جاده سازی مخالفت کرده بود؟ پس چرا بدون توجه به تمام قوانین موجود کشور و بدون توجه به سخنان تاریخی رهبر در 17 اسفند 93 ، این جاده مخرب هنوز در حال ساخت است؟!
کمی نزدیکتر را ببینیم، آیا ساخت سد رودبال (ایج-استهبان) و در ادامه پروژه انتقال آب آن، ارزیابی زیست محیطی دارد؟ بی تردید جواب منفی است چرا که اگر ارزیابی معقولانه، منطقی و واقعی داشت نباید پس از آبگیری اولیه ی سد، شاهد نشت آب از زیر دیواره سد می بودیم. شوربختانه در کشور ما معمولا، انتقال آب بین حوضه ای اشتباه است و به نظر می رسد انتقال آب این سد نیز همین گونه باشد. اگر حوضه مقصد، زیان های وارده به حوضه مبدا را جبران کند، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد اما با وضعیت موجودِ قابل مشاهده در دشت ایج (ایجاد فروچاله) و کمبود آب، پر واضح است که این انتقال چیزی به جز ضرری غیر قابل جبران برای منطقه استهبان ندارد. (در پایان به معیارهای انتقال آب بین حوضه ای از دیدگاه یونسکو و هم چنین از منظر توسعه پایدار اشاره شده است.)
آیا تکلیف فروش آب در تمام فصول سال توسط اشخاص و ارگان هایی که رو به فزونی هم هستند -و صرف آبیاری غیر اصولی، غیر منطقی و بی رویه ی انجیرستانهای دیم می شوند- مشخص شده است؟
آیا اجرای طرح فاضلاب شهری استهبان -که به زعم بسیاری از کارشناسان، برای منطقه استهبان طرحی غیر ضروری است- یک "گل به خودی" نابخردانه نیست؟! آیا به تاثیر مستقیم و مخرب این طرح بر "منابع و ذخائر آبی" منطقه اندیشیده ایم؟
انتقال آب چندین چاهی که در کوهپایه های جنوبی دشت رونیز حفر شدند و آب آن را به بهانه تامین آب شرب به شهرستان همجوار می برند -و در عمل هکتارها باغ مرکبات ساخته شدند-، چه تهدیدهایی را در آینده ای نه چندان دور برای امنیت آبی شهرستان به همراه دارد؟!
آیا نمی توان در این شهرستان کوچک -با کمی توجه به "آمایش سرزمین"- توسعه ای پایدار داشت؟!
به هر حال ورای این که هر شخص چگونه می اندیشد و چه نگرشی دارد، تاثیر آسیب های محیط زیستی برای همگان یکسان خواهد بود، فرقی هم نمی کند چه کسی باشیم!
محمد درویش همیشه یک جمله زیبا را در سخنانش یاداوری می کند:
"اگر حال محیط زیست خوب باشد، حال ما هم خوب است."
معیارهای یونسکو در مورد طرح های انتقال آب بین حوضه ای
معیار 1: ناحیۀ مقصد بایستی، در صورت استفاده از منابع جایگزین تأمین آب و تمامی اقدامات منطقی برای کاهش تقاضای آب، باز هم در تأمین نیازهای فعلی و پیش بینی شده، کمبود جدی داشته باشد.
معیار 2: توسعه آتی حوضه مبدأ نبایستی به سبب کمبود آب، با محدودیت چشمگیر روبرو شود، اگر حوضه مقصد، زیان های وارده به حوضه مبدأ را جبران کند، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد.
معیار 3: ارزیابی جامع پیامدهای زیست محیطی بایستی نشان دهد که سطح معقولی از قطعیت وجود دارد که طرح انتقال،به شکل اساسی کیفیت زیست محیطی را در حوضه مبدأ یا مقصد تخریب نمی کند.چنانچه هزینه های جبران خسارت زیست محیطی فراهم شود، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد.
معیار 4 : ارزیابی جامع پیامدهای اجتماعی-فرهنگی بایستی نشان دهد که سطح معقولی از قطعیت وجود دارد که طرح انتقال، سبب بروز اختلال اساسی اجتماعی-فرهنگی در حوضه مبدأ یا مقصد نخواهد شد. با این حال طرح انتقال، چنانچه پرداخت غرامت برای جبرای زیان های اجتماعی- فرهنگی فراهم شود، ممکن است توجیه پذیر باشد.
معیار 5: منافع خالص ناشی از اجرای طرح بایستی عادلانه میا ن حوضه های مبدأ و مقصد تقسیم شود.
معیارهای انتقال آب بین حوضه ای از دیدگاه توسعه پایدار
تاثیر پروژه در طرح آمایش سرزمین
زیرساخت بودن پروژه در منطقه
تاثیر پروژه در مهار و کنترل آب های جاری و به ویژه آب های مشترک مرزی
وابستگی صنایع و کشاورزی و شرب به آب انتقالی در دو حوضه مبدأ و مقصد
بررسی پتانسیل های موجود در حوضه مبدأ
بهبود اراضی کشاورزی و افزایش تولیدات، کارآفرینی و ایجاد اشتغال و جلوگیری از بیکاری
بررسی کیفیت آب در حوضه مبدأ از سرچشمه تا پایین دست و آخرین برداشت کننده های آب و برآورده سازی نیاز زیست محیطی محل تخلیه اعم از دریا، تالاب و ...
بررسی تغییرات سطح استابی در حوضه مبدأ و نشست اراضی در صورت پایین افتادن سطح آب های زیرزمینی
اثرات پروژه بر حذف و یا تخریب جاذبه های گردشگری
برقراری عدالت اجتماعی در تخصیص آب حوضه ای و الزام محرومیت زدایی از حوضه های مبدأ و مقصد
رخداد آثار سو اجتماعی و مهاجرت بی رویه از حوضه مبدا و تمرکز در حوضه مقصد با توجه به وجود آب