طبق تحقیقات انجام شده سالانه بین 500 میلیون تا یک تریلیون عدد کیسه پلاستیکی توسط مردم کره زمین استفاده می شود. متاسفانه مصرف وافر کیسه های پلاستیکی و دور ریختن آن ها تنها پس از یک بار استفاده، از پیامد های جوامع مصرفی است که زیان های جبران ناپذیری برای طبیعت دارد. افراد بسیاری در کمال بی توجهی کیسه های پلاستیکی را پس از استفاده در محیط اطراف خود رها می سازند و باد آن ها را با خود به هر گوشه ای می برد. ولی خوشبختانه هر روزه تعداد بیشتری از مردم سراسر دنیا نسبت به مشکلات زیست محیطی ناشی از استفاده و رها کردن کیسه های نایلونی آگاه می شوند و برای حذف آن از زندگی روزانه خود تلاش می کنند.
1-تولید کیسه های پلاستیکی سالانه بیش از هزار کیلوگرم کربن در هوا منتشر می کند.
2-سالانه حدود 60 تا100میلیون بشکه نفت برای تولید کیسه های پلاستیکی مورد نیاز است.
3-سالانه هزاران گونه از جانوران آبزی از قبل وال، دلفین، فک، لاک پشت، ماهی ها و پرندگان بر اثر بلعیدن کیسه های نایلونی و یا گیر کردن در آنها دچار خفگی شده و از بین می روند (تنها در دریای مدیترانه حدود 250 میلیارد ذره ی پلاستیکی به وزن 500 تن وجود دارد).
4-برای تجزیه اغلب این کیسه ها به زمانی بیش از 400سال نیاز است . حتی بعضی از محاسبات، این زمان را تا حدود 1000 سال تخمین زده اند (این یعنی تا کنون هیچ کیسه ای به طبیعت برنگشته است.)
5- در مناطقی که این
کیسه ها در طبیعت رها می شوند، به علت روند بسیار کند تجزیه آن ها، منظره بسیار
ناخوشایند آن، روح هر انسانی را می آزارد و نوعی آلودگی منظر محسوب می شود. علاوه
بر این چون کیسه های پلاستیکی از مواد پلی اتیلنی ساخته
می شوند، گازهای گلخانه ای بسیار مضری را نیز از خود ساطع می کند.
6- در مناطق مرطوب و پرباران وجود کیسه ها در طبیعت محل مناسبی برای تخم گذاری و رشد انواع حشرات از جمله پشه مالاریا است.
7-هنگامی که کیسه ها شروع به تجزیه شدن می کنند، تکه های بسیار کوچکی از مواد سمی ناشی از تجزیه به داخل خاک، آب رودخانه ها و دریاچه ها و اقیانوس ها نفوذ می کند که نهایتاً وارد بدن انسان ها خواهد شد.
8-آمارها نشان می دهد که مصرف کیسه های پلاستیکی در دنیا بیش از 500 میلیارد کیسه در سال است و تنها 3 درصد از این مقدار بازیافت می شود. به عبارت دیگر در هر دقیقه یک میلیون کیسه پلاستیک در دنیا مصرف می شود.
9-در حال حاضر کشورهایی از جمله انگلستان، چین، ایتالیا، استرالیا، هند، فرانسه، بوتان، بنگلادش و بعضی از کشورهای آفریقایی و بعضی از شهرهای آمریکا استفاده از کیسه های پلاستیکی را ممنوع کرده اند و برخی دیگر از کشورها، از جمله ایرلند، بلژیک و چندین ایالت در آمریکا با تعیین مالیات برا این کیسه ها قیمت آن ها را افزایش داده اند تا جذابیت آن ها برای مشتریان کاهش یابد.
10-کلیه پلاستیک ها می توانند بازیافت شوند، به شرط این که آن ها را به پایگاهای بازیافت تحویل دهیم. آمارها نشان می دهند که تنها 10% از بطری های پلاستیکی تولید شده بازیافت می شوند و 90% دیگر بر روی زمین یا در اقیانوس ها باقی می مانند.
راه حل ها :
1.در هنگام خرید با خود کیسه های پارچه ای یا پلاستیکی ضخیم یا در صورت موجود بودن، کیسه های پلاستیکی قابل تجزیه همراه داشته باشیم.
2.قبل از تحویل کیسه های پلاستیک و ظروف پلاستیکی به بازیافت تا حد ممکن از آن ها استفاده مجدد نماییم. برای نمونه استفاده از کیسه های پلاستیکی مستعمل برای سطل های زباله.
3.در صورت داشتن مغازه یا فروشگاه از دادن
کیسه های نایلونی خودداری کنیم و به جای آن از کیسه های کاغذی یا کیسه های پلاستیک
ضخیم و یا کیسه های پلاستیک تجزیه پذیر استفاده نماییم و علت این کار را نیز برای
مشتریان مان توضیح دهیم تا آن ها نیز در این راه با ما همراه شوند.
4.مطالب این بروشور را در جمع های دوستانه خود بازگو نماییم و به صورت گروهی متعهد شویم که از این به بعد برای هر نوع خریدی از قبل با خود کیسه به همراه داشته باشیم.
5.با مسئولین دولتی به خصوص اصناف، در زمینه تصویب قوانینی برای کاهش و عدم مصرف کیسه های پلاستیکی صحبت نماییم.
6.به گروه های حامی محیط زیست بپیوندیم.
7.وبلاگ ها و سایت های اطلاع رسانی و آموزشی در زمینه محیط زیست مطالعه نماییم.
8.وبلاگ ها و سایت های اطلاع رسانی و آموزشی در زمینه زیست را بخوانیم.
9.به کودکان خود آموزش دهیم که برای داشتن محیط زیستی سالم، کمتر از پلاستیک استفاده کنند و زباله های پلاستیکی را دور نیندازند و آن ها را به جمع آوری و تفکیک زباله های پلاستیکی تشویق کنیم.
10.اگر به جای استفاده از کیسه های پلاستیکی از ساک های خرید دائمی استفاده کنیم در طول هفته حداقل 6 کیسه و در طول سال حداقل 288 کیسه را مصرف نکرده ایم.
"زندگی انسان چنان وابسته به محیط زیست است که حذف آن به هیچ وجه قابل تصور نیست. چرا که در وهله نخست به حذف انسان و حیات بشری منجر می شود. در واقع باید توجه داشت که محیط زیست می تواندبدون انسان ها زنده بماند، اما انسان ها بدون محیط زیست نمی توانند زنده باشند."
امروز نوزدهم تیرماه 95 مردم روستای ماهفرخان در ساختمان خدمات کشاورزی روستای خود تجمع کردند و اعتراض خود را نسبت به حفر چاه کمکی -برای باغات دهستان خیر- در این روستا ابراز داشتند. به درخواست مردم ضیایی بخشدار رونیز در بین آن ها حاضر شد و دغدغه های آن ها را شنید و قول رسیدگی داد. این تجمع به دور از هر گونه خشونت و جدال، پس از ساعتی با نوشتن صورتجلسه و قول آقای بخشدار برای رسیدگی، به پایان رسید.
دستگاه حفاری هنوز در موقعیت مستقر می باشد!
لازم به یادآوریست که دهستان خیر در کنار دریاچه ی بختگان قرار دارد.
به گفته کارشناسان برای تولید هر کیلو هندوانه بین 250 تا 500 لیتر آب مصرف می شود و هر کیلو از همین هندوانه توسط کشاورز به قیمت حدود 200 تومان فروخته می شود. از طرفی قیمت یک لیتر آب بسته بندی شده 1000 تومان است. با توجه به مباحث آب مجازی، تولید هر کیلو هندوانه بین 250 هزار تا 500 هزار تومان هزینه دارد و با نرخ هر کیلو 200 تومان عرضه می گردد!
چیت چیان وزیر نیرو: در زمینه تولید و صادرات باید بر روی آن دسته از محصولات کشاورزی تمرکز کنیم که به آب کمی نیاز دارد. حقیقتا صادرات هندوانه به علت این که برای تولیدش باید میزان زیادی آب مصرف شود عاقلانه و منطقی نیست.
حجتی وزیر جهاد کشاورزی: باید با کنترل و مدیریت عرضه و تقاضا در زمینه کاشت محصولات، به گونه ای برنامه ریزی شود که محصولات پر آب بیش از اندازه تولید نشوند و به نوعی با این محدودیت شدید آبی، صادرات آب نداشته باشیم.
مسئولین گرامی عکس های زیر را ببینید و کمی بیندیشید!
عکس ها مربوط به ایج هستند. (تاریخ 17 تیر 95)
بنا بر گزارش یکی از اعضاء دیده بان استهبان در دهستان خیر:
"جهاد کشاورزی شهرستان قصد حفر یک حلقه چاه کمکی به باغات انجیر و سیاه درختان خیر، در مرکز روستای ماهفرخان را دارد که اهالی روستا نسبت به مکان حفر چاه معترض (هستند) و مراتب اعتراض خود را با نوشتن طومار اعلام نمودند."
این طومار دیروز چهارشنبه در محل برگزاری نماز عید فطر به امضاء اهالی رسیده است.
پیامدهای اعمال سیاست های آبی نادرست و سوء مدیریت در حوزه آب در طی دهه های اخیر را هم اکنون در سرتاسر ایران زمین می بینیم. با ادامه روند فعلی و عدم برنامه ریزی صحیح برای کنترل منابع آب و پیشگیری از تاراج آن، نابودی این سرزمین را تسریع خواهد کرد. هم اکنون مردم به "بحران آب" باور پیدا کرده اند و دولت باید از این ظرفیت عظیم اجتماعی برای رسیدگی به بحران استفاده نماید و کشور را از این برزخ وحشتناکی که به آن دچار شده است، برهاند.
دریاچه ی بختگان منشا حیات منطقه ی ماست. چرا ما به این موضوع بی توجهیم؟
چرا مسئولین ما تلاشی برای احیاء آن نمی کنند؟
بختگان دومین دریاچه بزرگ ایران است ولی چرا برعکس دریاچه ارومیه توجهی به آن نمی شود؟
خانم ابتکار، دلیل بی توجهی شما چیست؟! آیا اطلاعی از آمار شیوع سرطان و بیماری های دیگر در حاشیه بختگان دارید؟ آیا اصلا برایتان مهم است؟!
به هر روی تنش های آبی فعلی نتیجه ی عملکرد مسئولان و بی توجهی مردم در دهه های اخیر است و حالا که می دانیم راه اشتباه رفته ایم باید در صدد اصلاح برنامه و جلوگیری از آسیب بیشتر کشور باشیم.
ما می خواهیم باز هم پرواز فلامینگوها و چنگرها را بر فراز دریاچه بختگان ببینیم. بیایید دست در دست هم برای تحقق این آرزوی دست یافتنی تلاش کنیم.
به امید آن روز
جناب آقای حسن روحانی، رییس محترم قوهی مجریه
جناب آقای صادق لاریجانی، رییس محترم قوهی قضاییه
جناب آقای علی لاریجانی، رییس محترم قوهی مقننه
با سلام و احترام
همانگونه که اطلاع دارید در سه ماه گذشته، یک جنگلبان و سه محیطبان به دست متجاوزان به منابع طبیعی و محیطزیست کشور کشته شدهاند و یک محیطبان دیگر هم به شدت زخمی شده است. میتوان گفت که این جنایتها و گستاخیها، که متأسفانه رو به افزایش است، اقتدار حاکمیت در حفظ سرمایههای ملی کشور را نشانه گرفته است. همچنین، اینگونه رویدادهای تلخ موجب دلسرد شدن دیگر محیطبانان و جنگلبانان، و فعالان غیردولتی محیطزیست، خواهد شد.
از این رو پیشنهاد میشود:
1. کسانی که به صورت غیرمجاز، با اسلحه وارد مناطق حفاظتشده و حوزههای مأموریت جنگلبانان میشوند، جزو «اشرار مسلح» قلمداد گردند؛
2. با اجرای دقیق قوانین جاری و وضع قوانین تکمیلی، حمایت کاملی از مدافعان طبیعت کشور، به عنوان «ضابط قضایی»، صورت گیرد؛
3. مدافعان طبیعت کشور تحت پوشش بیمههای مسوولیت مدنی با پوشش نامحدود قرار گیرند تا در جبران دیههایی که ممکن است به آن محکوم شوند، دچار مشکل نگردند؛
4. بودجهی لازم برای استخدام محیطبان و جنگلبان، تا حدی که در زمینهی تعداد این مأموران به استانداردهای جهانی نزدیک شویم، تأمین گردد. همچنین نیروهای نظامی و انتظامی برای حفاظت از عرصههای حفاظتشده به کار گرفته شوند؛
5- هرچه سریعتر، بودجهی لازم به منظور برگزاری دورههای آموزش دفاع شخصی برای محیطبانان و جنگلبانان، و تجهیز آنان به وسایل دیدبانی و حفاظتی، تأمین گردد؛
6. با کمک سازمانهای مردمنهاد، دورههای ترویج و آموزش اصول حفاظت محیطزیست، برای اهالی روستاها و شهرهای نزدیک به مناطق حفاظتشده برگزار گردد؛
7. هرچه زودتر، نشستهایی با حضور متخصصان و فعالان محیطزیست برگزار گردد تا شیوههای مدیریت مناطق حفاظتشده ارزیابی شود و درصورت لزوم مورد تجدید نظر قرار گیرد.
حسین آخانی ـ استاد زیستشناسی دانشگاه تهران
علیرضا افشاری ـ دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی
بهمن ایزدی ـ رییس هیأتمدیرهی کانون سبز فارس و رییس هیأتمدیرهی گنجهی پشتیبان زیستبوم
عباس محمدی ـ مدیر گروه دیدهبان کوهستان انجمن کوهنوردان ایران
[به نمایندگی از سوی صدها شخصیت فعال در حوزهی دفاع از محیطزیست و محیطبانان که در فضاهای مجازی موافقت خود را با مضمون بالا اعلام کرده اند.]
بی هیچ توضیحی عکس زیر را ببینید.
به نظر شما عکس بالا کدام اداره هست؟!
احتمالا فکر خواهید کرد که این اتاق در اداره ای است مرتبط و دست اندر کار محیط زیست و طبیعت است. اما نه!
بقیه عکس ها را ببینید.
شاید به ذهنتان هم خطور نکرده باشد که این جا اداره مخابرات استهبان باشد.
مهندس منشی، رییس سبزاندیش و محیط زیستی اداره مخابرات استهبان
فرقی نمی کند کجا و در چه پست و سمتی باشیم، کافی ست کمی سبز بیندیشیم و فرهنگ طبیعت دوستی را با خود در همه جا گسترش دهیم.
خانه ی دوست کجاست؟
نرسیده به درخت،
کوچه باغی است
که از خواب خدا
سبزتر است.
و در آن عشق به اندازه ی
پرهای صداقت آبی است.
دلم میسوزد از وقتی که بخت بختگان گم شد
و در نا باوری دیدم کلید آسمان گم شد
کنار سفره ای که قرن ها خوردند اجدادم
به بختم بختگان خشکید و در آن بوی نان گم شد
و از سد درودزن تا به نیزارِ تن نیریز
هزاران چشمه ی پر آب، صد رود روان گم شد
چه شد آن عطر شالیزار و آوای تر باران
که در آن زخم بی درمان هزاران استخوان گم شد
چه شد پرواز آهو بره های کوچ پائیزی
که روزی آمد و در فصل رفتن بی نشان گم شد
چه شد آن عطر گندمزار و های و هوی آبادی
و شور و شوق بی پایان هر پیر و جوان گم شد
محمد ضیائی پور استهبان
فردا سه شنبه، 25 خرداد 95 اولین سه شنبه ی بدون خودرو در استهبان است. فردا آغازگر طرحی خواهیم بود که بتوانیم به کودکانمان بیاموزیم که باید طبیعتمان را به هر قیمتی حفظ کنیم. فردا مسئولان شهر برای این آموزش پیشقدم خواهند بود. 7:15 صبح فردا چند نفر از مسئولان شهر با دوچرخه، یا پیاده و یا با تاکسی از کنار آبشار استهبان، به محل کار خود می روند تا آن روز از خودروی شخصی و تک سرنشین استفاده نکرده باشند. فردا مسئولان ادارات منابع طبیعی و آبخیزداری، حفاظت محیط زیست،راه و شهرسازی، هلال احمر، شهرداری، فنی و حرفه ای به "سه شنبه های بدون خودرو" خواهند پیوست. ما برای آسمان آبی و زندگی سالم تر تلاش خواهیم کرد.
با خواندن نوشتاری از محمد درویش در مورد "سه شنبه های بدون خودرو" شاید درک بهتری از این پویش پیدا کنیم:
چرا سهشنبههای بدون خودرو؟
اوایل زمستان 1394، گروهی از دوستداران محیط زیست در شهرستان اراک با هدایت جوانی سبزاندیش به نام محمد بختیاری، کلنگ پویشی محیط زیستی را بر زمین زدند؛ پویشی که حتی خوشبینترین فعالان محیط زیستی کشور هم باور نمیکردند در فاصله کمتر از 24 هفته از آغاز رسمیاش در سطح ملی، بتوان گروههای فراوانی از مردم بیش از یکصد و بیست شهر ایران را در شمار حامیان جدیاش دید؟ افزون بر آن، مدیران عالیرتبهای در کشور از جمله فرمانداران و شهرداران سکونتگاههایی چون اصفهان، سیرجان، یزد، بابل، زنجان، پارسیان، نیشابور، اراک، تهران، کرمان، شیراز، دهدشت، مشهد، الیگودرز و... اینک از حامیان سهشنبههای بدون خودرو هستند و این موج همچنان و شتابان ادامه دارد به نحوی که اکنون اغلب بانکهای دولتی و خصوصی کشور چون پارسیان، صادرات، تجارت و مسکن هم به این پویش پیوسته و مردم را در قبوض کارتخوانها یا عابربانکهای خویش، دعوت به همراهی با «سهشنبههای بدون خودرو» میکنند.
هدف این پویش چیست؟
حامیان و ایدهپردازان این پویش مردمی با یادآوری تلف شدن یک هزار میلیارد دقیقه از عمر ایرانیان در ترافیک که سهم تهرانیها به تنهایی از 20 میلیون ساعت در روز هم گذر کرده است (معادل 10 هزار میلیارد تومان خسارت سالانه این هدررفت عمر) و با یادآوری بحران نفسگیر آلودگی هوا که خسارت سالانه آن از 8 میلیارد دلار گذر کرده و حدود 500 نفر را در ماه قربانی میکند و همچنین با یادآوری گسترش نگرانکننده امراض مرتبط با کمتحرکی چون چاقی، دیابت و سکتههای قلبی و مغزی و سرانجام با یادآوری کمبود 20 میلیون لیتر بنزین روزانه که مجبوریم از خارج وارد کنیم، به این دریافت رسیدند که دوره انتظار کشیدن از دولت و حاکمیت به سر آمده و باید از خود شروع کنیم. شهروندان ایرانی، فارغ از قومیت یا جنسیت خود؛ جنبشی محیطزیستی راه انداختهاند که هدفش نه فقط بازگرداندن آسمان آبی و کاهش آلودگی صوتی به شهرهامان است که میخواهند نشان دهند مردم اگر بخواهند میتوانند بسیار کاراتر از هر دولتی چالشها را به فرصت تبدیل کرده و از زیر غبار آلودگی و ازدحام سیمان و دود و بوق، نشاط را به سرمایه اجتماعی بازگردانده و ثابت کنند در دیگر حوزهها هم میشود به آنها تکیه و اعتماد کرده وگامهایی عینیتر برای دستیابی به آرمانهای بلند سند چشمانداز بیست ساله کشور برداشت. نگارنده براین باور است که در صورت موفقیت این پویش، اولویتهای مدیریت شهری به جای آنکه ایجاد تسهیلات بیشتر برای خودروسواران باشد (همچون ساختن بزرگراه و تونل و پل و آزادراههای طبقاتی و...)، به سمت گسترش حملونقل عمومی، بهویژه ریلی، ایجاد مسیرهای ایمن برای دوچرخهسواری و حمایت از ساخت و ورود دوچرخهها و موتورسیکلتهای هیبرید و برقی سوق پیدا خواهد کرد. یادمان باشد، به قول گوستاو پدرو، شهردار بوگوتا (پایتخت کلمبیا): «نشانه یک کشور توسعه یافته این نیست که مردمان فقیرش برخوردار از خودرو شخصی باشند، بلکه آن است که ثروتمندانش از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند.»باشد که با حمایت سزاوارانهتر همه آحاد حقیقی و حقوقی جامعه، نشان دهیم ایرانیان میتوانند متعلق به کشوری باشند که «توسعه یافته» تلقی میشود. شرکتهای بیمه، شهرداریها و راهنمایی و رانندگی با اعمال محرکهای تشویقی برای آن گروه از رانندگانی که داوطلبانه از خودرو شخصی خود در روزهای سهشنبه استفاده نکرده و نمیکنند، میتوانند به استقبال بیش از پیش از این پویش مردمی، رنگ و بویی ملیتر و پرشمارتر دهند.
به امید بازگرداندن آسمان آبی به شهرهایی که در آن میتوان همچنان نوای خوش پرندگان را شنید و لذت برد. آمین