دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جاده سازی در بختگان» ثبت شده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۴
رسول حاجی باقری

عذاب در راه است،

طوفانی که همه چیز را با خود خواهد برد،

دریاچه بختگان منتظر انتقام است!



(طوفان نمک در روستاها و مراکز جمعیتی حاشیه دریاچه بختگان)



(عکاس: بختیار پاکدامن)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۲
رسول حاجی باقری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۲۷
رسول حاجی باقری

آیا چالش های آب در استهبان را می شناسیم؟

در دهه های اخیر سدها، کارخانه ها، جاده های زیادی ساخته شده اند که به دلایل مختلف مثل جانمایی اشتباه یا عدم وجود ارزیابی های محیط زیستی تنها به زیان های غیر قابل جبران انجامیده است. برای نمونه سد در حال ساخت شفارود در گیلان را ببینید. این سد، نابودگرِ صدها هکتار از جنگل های هیرکانی خواهد بود. جنگل هایی که به گفته ی کارشناسان، قدیمی ترین جنگل های باقی مانده در روی زمین هستند و همانند فسیل هایی زنده! میلیاردها تومان سرمایه ی مملکت را به بهانه ی تامین آب، صرف پروژه ای این چنینی می کنند که زیانهای جبران ناپذیری به محیط زیست کشور و ذخایر ژنتیکی آن می زنند و در عین حال خود این طرح تشدید کننده ی "بحران آب" است و نه تامین کننده ی "آب"!



یا به سد گتوند در خوزستان نگاه کنید، علاوه بر صرف میلیون ها دلار برای ساخت آن، الان باید میلیون ها دلار دیگر هزینه شود تا شاید بتوانند ضرر و زیان های ناشی از احداث این سد را متوقف کنند و نه حذف! آن طور که کارشناسان و متخصصان امر می گویند، جانمایی اشتباه این سد در کنار یک کوه نمکی، باعث حل شدن بافت نمک و ورود آن به آب سد گردیده است که حجم بسیار بالایی از نمک را به سمت زمین های کشاورزی خوزستان روانه می کند. این "سونامی نادانی" می تواند کشاورزی در خوزستان را به نابودی بکشاند و حتا به خلیج همیشه فارس آسیب برساند!

هم چنین سد سیوند در بالادست بختگان، که علیرغم وجود مخالفت های سراسری در کشور، با دستور مستقیم رییس جمهور وقت آبگیری شد و سالهاست که خالی مانده و آبی در پشت آن نیست!

به جاده سازی در پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان اندیشیده اید؟! آیا می دانید که سازمان حفاظت محیط زیست با این جاده سازی مخالفت کرده بود؟ پس چرا بدون توجه به تمام قوانین موجود کشور و بدون توجه به سخنان تاریخی رهبر در 17 اسفند 93 ، این جاده مخرب هنوز در حال ساخت است؟!



کمی نزدیکتر را ببینیم، آیا ساخت سد رودبال (ایج-استهبان) و در ادامه پروژه انتقال آب آن، ارزیابی زیست محیطی دارد؟ بی تردید جواب منفی است چرا که اگر ارزیابی معقولانه، منطقی و واقعی داشت نباید پس از آبگیری اولیه ی سد، شاهد نشت آب از زیر دیواره سد می بودیم. شوربختانه در کشور ما معمولا، انتقال آب بین حوضه ای اشتباه است و به نظر می رسد انتقال آب این سد نیز همین گونه باشد. اگر حوضه مقصد، زیان های وارده به حوضه مبدا را جبران کند، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد اما با وضعیت موجودِ قابل مشاهده در دشت ایج (ایجاد فروچاله) و کمبود آب، پر واضح است که این انتقال چیزی به جز ضرری غیر قابل جبران برای منطقه استهبان ندارد. (در پایان به معیارهای انتقال آب بین حوضه ای از دیدگاه یونسکو و هم چنین از منظر توسعه پایدار اشاره شده است.)

آیا تکلیف فروش آب در تمام فصول سال توسط اشخاص و ارگان هایی که رو به فزونی هم هستند -و صرف آبیاری غیر اصولی، غیر منطقی و بی رویه ی انجیرستانهای دیم می شوند- مشخص شده است؟

آیا اجرای طرح فاضلاب شهری استهبان -که به زعم بسیاری از کارشناسان، برای منطقه استهبان طرحی غیر ضروری است- یک "گل به خودی" نابخردانه نیست؟! آیا به تاثیر مستقیم و مخرب این طرح بر "منابع و ذخائر آبی" منطقه اندیشیده ایم؟

انتقال آب چندین چاهی که در کوهپایه های جنوبی دشت رونیز حفر شدند و آب آن را به بهانه تامین آب شرب به شهرستان همجوار می برند -و در عمل هکتارها باغ مرکبات ساخته شدند-، چه تهدیدهایی را در آینده ای نه چندان دور برای امنیت آبی شهرستان به همراه دارد؟!

آیا نمی توان در این شهرستان کوچک -با کمی توجه به "آمایش سرزمین"- توسعه ای پایدار داشت؟!

به هر حال ورای این که هر شخص چگونه می اندیشد و چه نگرشی دارد، تاثیر آسیب های محیط زیستی برای همگان یکسان خواهد بود، فرقی هم نمی کند چه کسی باشیم!

محمد درویش همیشه یک جمله زیبا را در سخنانش یاداوری می کند:

"اگر حال محیط زیست خوب باشد، حال ما هم خوب است."



معیارهای یونسکو در مورد طرح های انتقال آب بین حوضه ای

 

معیار 1: ناحیۀ مقصد بایستی، در صورت استفاده از منابع جایگزین تأمین آب و تمامی اقدامات منطقی برای کاهش تقاضای آب، باز هم در تأمین نیازهای فعلی و پیش بینی شده، کمبود جدی داشته باشد.

معیار 2: توسعه آتی حوضه مبدأ نبایستی به سبب کمبود آب، با محدودیت چشمگیر روبرو شود، اگر حوضه مقصد، زیان های وارده به حوضه مبدأ را جبران کند، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد.

معیار 3: ارزیابی جامع پیامدهای زیست محیطی بایستی نشان دهد که سطح معقولی از قطعیت وجود دارد که طرح انتقال،به شکل اساسی کیفیت زیست محیطی را در حوضه مبدأ یا مقصد تخریب نمی کند.چنانچه هزینه های جبران خسارت زیست محیطی فراهم شود، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد.

معیار 4 : ارزیابی جامع پیامدهای اجتماعی-فرهنگی بایستی نشان دهد که سطح معقولی از قطعیت وجود دارد که طرح انتقال، سبب بروز اختلال اساسی اجتماعی-فرهنگی در حوضه مبدأ یا مقصد نخواهد شد. با این حال طرح انتقال، چنانچه پرداخت غرامت برای جبرای زیان های اجتماعی- فرهنگی فراهم شود، ممکن است توجیه پذیر باشد.

معیار 5: منافع خالص ناشی از اجرای طرح بایستی عادلانه میا ن حوضه های مبدأ و مقصد تقسیم شود.

 

معیارهای انتقال آب بین حوضه ای از دیدگاه توسعه پایدار

تاثیر پروژه در طرح آمایش سرزمین

زیرساخت بودن پروژه در منطقه

تاثیر پروژه در مهار و کنترل آب های جاری و به ویژه آب های مشترک مرزی

وابستگی صنایع و کشاورزی و شرب به آب انتقالی در دو حوضه مبدأ و مقصد

بررسی پتانسیل های موجود در حوضه مبدأ

بهبود اراضی کشاورزی و افزایش تولیدات، کارآفرینی و ایجاد اشتغال و جلوگیری از بیکاری

بررسی کیفیت آب در حوضه مبدأ از سرچشمه تا پایین دست و آخرین برداشت کننده های آب و برآورده سازی نیاز زیست محیطی محل تخلیه اعم از دریا، تالاب و  ...

بررسی تغییرات سطح استابی در حوضه مبدأ و نشست اراضی در صورت پایین افتادن سطح آب های زیرزمینی

اثرات پروژه بر حذف و یا تخریب جاذبه های گردشگری

برقراری عدالت اجتماعی در تخصیص آب حوضه ای و الزام محرومیت زدایی از حوضه های مبدأ و مقصد

رخداد آثار سو اجتماعی و مهاجرت بی رویه از حوضه مبدا و تمرکز در حوضه مقصد با توجه به وجود آب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۰۶:۴۰
رسول حاجی باقری

ما خفتگان تاریخ لقب خواهیم گرفت!*

 

همواره یاد گرفته ایم که تا بیمار نشده ایم به درمان فکر نکنیم و احتمالاً اعتقادی هم به پیشگیری قبل از درمان نداریم. از سال ها پیش تاکنون کارشناسان در مورد خشکاندن بختگان و حفر چاه های بی رویه در حاشیه اش گفتند و نوشتند، اما گوشی نشنید و چشمی ندید! هم اکنون می بینیم که هشدارهای کارشناسان درست بود و متاسفانه بختگان خشک شد ولی باز هم دریغ از توجهی اندک! هنوز فکر می کنیم این خشکی و خشکسالی همانند خشکسالی های گذشته هست، اما نیست! تا زمانی که طبیعت را عامل خشکسالی بدانیم و تنها دست به دامان خدا شویم، کاری از پیش نخواهیم برد. خدا کمک و خیر و برکتش را در حرکت و تلاش ما قرار داده است. بد نیست بدانیم مایی که خود را خلیفئ الله می دانیم، تنها عامل نابودی بختگانیم و نه خشکسالی! هنوز برای جبران خساراتی که وارد نموده ایم در تردیدیم، هنوز با دیدن این آسیب هایی که بر پیکره طبیعت وارد نموده ایم، منتظر معجزه ای تازه از خداییم و باز تلاشی نمی کنیم!
به نظر می رسد که در موقعیت زمانی کنونی، بیشتر توجه مردم به سمت بهبود وضعیت معیشتی خود باشد تا دیگر مسائل و بی شک حق دارند. بیشتر افراد جامعه برای رسیدن به یک زندگی معمولی توام با امنیت اقتصادی در تلاشند. شاید از منظرگاه برخی، توجه به مسائلی همچون «محیط زیست» به مثابه یک ژست فانتزی قلمداد گردد و این از ناآگاهی سرچشمه می گیرد. اگر کمی آموزش های مدنی در زندگی ما گنجانده شده بود، ما کودکان دیروز، بزرگسالان بی توجه امروز نبودیم! به فردی که برای درآمد بیشتر حاضر است چندین هکتار جنگل و مرتع را نابود کند، یا به کسی که برای تفریح جان حیوانات دیگر را می گیرد، یا به آن مردمی که با حفر چاه های متعدد، تالابی را به خشکی می کشانند، یا به آن مسئولی که با هر دلیل و توجیهی حاضر است در مرگ تالابی نیمه جان شریک شود و... چه باید گفت؟!
تالاب های فارس یکی بعد از دیگری خشکانده شدند و کسی را هم غمی نیست! پریشان، مهارلو، کافتر، بختگان... بختگان را دریابید. چندی است که پیکر بی رمق بختگان میدانی برای بازی های سیاسی عده ای شده است. قرار است راهی چهار بانده را از پارک ملی بختگان بگذرانند که فقط منجر به نابودی بختگان و به تبع آن شهرهای اطراف خواهد شد. آقایان مسئول، شما در برابر خداوند، مردم و وجدانتان چه پاسخی دارید! یکی در تلاش برای ساخت جاده و دیگرانی در سکوت...!

 


    بختگان را قربانی جدال های سیاسی خود نکنید. محیط زیست کشور ما دیگر رمقی ندارد که بخواهد در برابر این گونه بازی ها مقاومت نماید. ساخت جاده ای که میلیاردها تومان از سرمایه ملی را خواهد بلعید، منطقی نیست. اگر اتصال کارخانه فولاد نی ریز به مرکز کشور را بهانه قرار داده اید، پس چندین جاده موجود چه فایده ای دارند؟! باید از شما پرسید که: جاده نی ریز - آباده - تشک برای چیست؟ جاده نی ریز - استهبان چه فایده ای دارد؟ (این جاده زمانی استانداردترین جاده کشور بود.) جاده نی ریز – خیر – شیراز را دیده اید؟ آیا ساخت این همه جاده ضرورت داشته است؟ آیا نمی توان یکی از راه های موجود را ارتقا داد؟
سرکار خانم ابتکار، آیا شما هم بختگان را فراموش کرده اید؟! جاده ای که از دل پناهگاه حیات وحش بختگان و پارک ملی بختگان می گذرد نابودگر است، چرا اقدامی نمی کنید؟ آیا فقط خشکی ارومیه یا زاینده رود تبعات در پی دارد؟ بختگان از مهم ترین دریاچه های جهان و نه تنها ایران به شمار می رود. با خشکاندنش زمینه برای دست اندازی بر پیکر بی جانش مهیا شده است. حیات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... چندین شهرستان حاشیه اش در خطر زوال است. با سکوت خود بختگان را قربانی جدال های سیاسی نکنید. تالاب بی زبان منتظرانه چشم به دهان شما دوخته است تا دستور توقف جاده سازی را صادر کنید. منتظرش نگذارید، بختگان دیگر رمقی ندارد!!!

*انتشار در روزنامه ایران28/8/1393

لینک: http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3062563

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۸:۵۰
رسول حاجی باقری