جزئیات نشست زمین در مناطقی از فارس
یکی از مسائلی که در اثر برداشت بیرویه آب زیرزمینی اتفاق میافتد نشست زمین (land subsidence) است. نتیجه مدیریت غلط منابع آبی و پیامدهای ناگوار آن بهویژه حفر چاههای مجاز و غیرمجاز هر روز آشکارتر میشود؛ وقتی بیهیچ ضابطه و معیاری چاه عمیق و نیمهعمیق حفر میشود تا کشاورزی ناپایدار توسعه یابد، آبخوانها خالی میشود، سطح آبهای زیرزمینی پایین میرود و در نتیجه ۲۳۰دشت حاصلخیز کشور دچار بحران میشود.
فیلم و توضیحات پروفسور عزت ا... رئیسی را در اینجا ببینید و بشنوید.
لزوم توجه به مقبره محمد شیرین مغربی
باز نشر:
در استهبان آرامگاهی است مشهور به مغربی و در محوطه مدرسهای با همین نام قرار دارد. شباهت این بنا با آرامگاه حافظ شیرازی کاملا مشهود است. این مقبره در سال 1337 خورشیدی ساخته شده است. بر روی سنگ قبر «مغربی» و در حاشیه این جملات نوشته شده است:
«مولانا شیخ محمد شیرین مغربی از فحول موحدین که با شاهرخ ابن تیمور معاصر بوده و با کمال خجندی ملاقات نموده است.حضرت مولانا محمد شیرین، مرید شیخ اسماعیل سمنانی و او مرید شیخ عبدالرحمان اسفراینی است که خرقه از جناب شیخ محی الدین اعرابی پوشیده و به طریق توحید کوشیده، مولدش قریهٔ نائین، عمرش 60 سال، تاریخ وفات ایشان 809 ه.ق، دیوانش مشهور و مغربی تخلصش بوده است.»
رضا قلی خان در مجمع الفصحاء درباره مغربی چنین میگوید: «مذهبش وحدت وجود است و مشربش لذت شهود، و به جز یک معنی در همه گفتارش نتوان یافت. ترجیعات و غزلیاتش همه مشحون به حقایق توحید است.»
مقبرهٔ این شاعر و عارف بزرگ در ورودی مدرسهٔ مغربی که از قدیمی ترین مدارس استهبان است، قرار دارد و متاسفانه به دلیل ساخت دیوار و سر در این مدرسه (پس از نوسازی مدرسه) منظر این بنای تاریخی مخدوش گردیده است. در ابتدای ساخت بنا، درختان سرو زیبایی دور تا دور بنا کاشته شده اند که زیبایی این آرامگاه را دوچندان کرده است، اما متاسفانه تعدادی درخت و درختچه به باغچه ها اضافه گردیده که علاوه بر تاثیر بر زیبایی بصری بنا، ریشه های آن ها می تواند فرسودگی پله ها، ستون ها و سنگ مزار را در پی داشته باشد. امید است مسئولان اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان اقدامی عاجل را در برنامه خود داشته باشند.
غزل زیر از «شیخ مغربی»* است که بر روی سنگ مزارش نقر گردیده است:
بیا بر چشم عاشق کن تجلّی روی زیبا را
که جز وامق نداند کس، کمال حسن عذرا را
به صحرای دل عاشق بیا جلوه کنان بگذر
به روی عالم آرایت بیارا روی صحرا را
دمی از خلوت وحدت، تماشا را به صحرا شو
نظر با ناظران افکن، ببین اهل تماشا را
دماغ جان اهل دل، به بوی خود معطر کن
ز روی خویش نوری بخش، هر دم چشم بینا را
الا ای یوسف مسکین، ملاحت تا به کی داری
حزین یعقوب بی دل را، غمین جان زلیخا را
تو حلوا کرده ای پنهان، مگس ها گشته سرگردان
اگر جوش مگس خواهی، به صحرا آر حلوا را
الا ای ترک یغمایی! بیا جان را به یغما بر
نه دل ترک تو خواهد کرد، نی تو ترک یغما را
جهان پر شور از آن دارد، لب شیرین ترک من
که ترکان دوست می دارند، دائم شور و غوغا را
سخن با مرد صحرایی الا ای مغربی کم گو
که صحرایی نمی داند، زبان اهل دریا را
*برای دست یابی به آگاهی بیشتر در مورد این شخصیت، به کتاب "شیخ مغربی" نوشته ی استاد ارجمند محمد رضا آل ابراهیم سری بزنید.
ضروری ترین پلیسی که باید باشد و نیست!
روزنامه اعتماد - نویسنده: نسرین تخیری
امسال، 43 سال از تصویب آیین نامه اجرایی «سازمان پلیس مسلح آب» کشور که در قالب «قانون ملی شدن منابع آب» در سال 1348 مصوب شد، می گذرد: پلیسی که قرار بود مانع بهره برداری بی رویه از منابع سفره های آب زیرزمینی، تخلف در بسترهای رودخانه ها، دریاها و دریاچه ها و خلاصه تضمین قضایی مدیریت حفظ منابع ذخیره آبی کشور باشد، پلیسی که هرگز تشکیل نشد تا بتواند با کنترل و ممانعت از تخلفات گوناگون در حوزه آب تا حدودی از بحرانی که اکنون با آن روبه رو شده ایم جلوگیری کند، پلیسی که وقتی قانونگذاران پس از انقلاب قانون پیشین سال 1348 را نه با استدلال های کارشناسی که بیشتر با دلایل سیاسی در سال 1361 به «قانون توزیع عادلانه آب» تغییر دادند، اصلاضرورتی برای آن ندیدند. آنها به راحتی و بدون آینده نگری کافی ماده قانونی مربوط به تشکیل «سازمان پلیس مسلح آب» برای اجرای مواد 21 و 66 قانون آب و نحوه ملی شدن آن را از متن قانون حذف کردند: حذفی که متمم ده ها مشکل دیگر اساسی از قبیل گرمایش زمین و کاهش بارندگی و خشکسالی ناگزیر پیش رو شد تا سرانجام بحران کم آبی و بی آبی ای را رقم بزند که حتی امکان تامین آب شرب روزمره مردم را هم زیر سوال ببرد. بحرانی که در کنار تمامی مشکلات و کمبودهای دیگر، سیاستگذاران و سیاست ورزان را ناچار به چرخش سیاست از مدیریت تامین، حفظ و افزایش منابع آبی به مدیریت مصرف آب کرد و چاره یی جز اعلام «ضرورت توبه دسته جمعی از سیاستگذاری های خطا، توبه از نگاه بخشی و منطقه یی، توبه از عدم تاکید بر مصوبات و استانداردهای ملی و از همه بالاتر توبه نسبت به بی توجهی درباره تمدن ایرانی و آینده نسل های بعدی ایران» از سوی مشاور فرهنگی رییس جمهور باقی نگذارد. همان طور که آقای حسام الدین آشنا در نشست خبری سه شنبه برای سلسله همایش های «باید راجع به آب گفت وگو کنیم» مطرح کردند «آب در کشور ما امروز به بحران تبدیل نشده است بلکه آن روز که تصمیمات غلط درباره مدیریت کل حوزه آب گرفته می شد بحران آغاز شد، اما امروز این بحران به حدی رسیده است که نمی توان آن را انکار کرد، نادیده گرفت یا به گردن کسی دیگر انداخت.» درست می گویند ایشان، دقیقا یکی از آن «تصمیمات غلط درباره مدیریت کل حوزه آب» همین حذف پلیس مسلح آب از متن قانون بود. یکی دیگر از آن تصمیم ها زمانی بود که بحران آب در نیمه های دهه 60 در برخی استان ها به طور جدی بروز کرد و ضرورت وجود مرجعی ملی برای رسیدگی را کلید زد اما اقدامی جدی برای آن صورت نگرفت. دیگری زمانی بود که در نیمه های دهه 80 در اثر خشکسالی جدی در چند استان کشور به جای طرح و قانونی ملی و اجرای سراسری، تازه اجرای آزمایشی طرح هایی استانی در مورد پلیس آب، آن هم به صورت کج دار و مریز آغاز شد و هنوز هم تبدیل به قانونی سراسری و ملی نشده است. اکنون اگر عزمی جدی برای این «توبه و همت دسته جمعی» وجود دارد شاید بد نباشد که نگاه اختراع دوباره چرخ آسیا را هم نقدی کنیم و به داشته های قانونی سابق از جمله «آیین نامه وظایف و اختیارات سازمان پلیس مسلح آب» مصوب سال 1350 نگاهی بیفکنیم و با امروزین کردن ادبیات و ضرورت های آن به سرعت اجرای آنها را آغاز کنیم که می گویند «هر جا جلوی ضرر را بگیری منفعت است.»
تقدیر و تشکر
بدین وسیله از تمامی دوستداران محیط زیست و ادارات و نهادهایی که در برگزاری برنامه ملی "جنگلانه" یاریگر طبیعت استهبان بودند، سپاسگزاری می گردد.
فرماندار محترم، کارکنان اداره منابع طبیعی، رئیس و امدادگران هلال احمر، شهردار گرامی و اعضای شورای شهر، رئیس و کارمندان اداره جهاد کشاورزی، رئیس و کارکنان اداره حفاظت محیط زیست، رئیس و کارکنان اداره آموزش و پرورش، رئیس و کارکنان اداره راه و شهرسازی، مدیریت و کارکنان کارخانه سیمان استهبان، فرماندهی نیروی انتظامی و کارکنان حاضر در برنامه و ...
تیم اجرایی برنامه:
دیده بان استهبان، دبستان محیط زیستی یار مهربان، پیش دبستانی مهربان و خانه هنرمندان استهبان
(کاروان خودروها)
(رئیس و امدادگران هلال احمر)
(شهردار، اعضاء شورای شهر، رئیس هلال احمر، رئیس اداره محیط زیست، چند تن از پزشکان و ...)
(رئیس و کارکنان جهاد کشاورزی و منابع طبیعی)
(کارکنان کارخانه سیمان استهبان)
(مهندس علیشاهی، مسئول حفاظت اداره منابع طبیعی که زحمت زیادی کشیدند.)
اعلام موجودیت پویش (کمپین)
پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی
از آنجا که در این
سالها اهمیت نگاهداشت میراث فرهنگی و محیطزیست در میان رقابتهای سیاسی نادیده
انگاشته شده است بهطوری که نه تنها زیستبوم ما و یادگارهای گرانقدرِ نیاکانی
آسیبهایی جدّی و جبرانناپذیر دیدهاند بلکه در شُرُف نابودی کامل قرار گرفتهاند،
و با توجه به جایگاهِ مهم و بیهمانندِ نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این
زمینه... ما ــ گروهی از کنشگرانِ حوزههای میراث فرهنگی و محیطزیست ــ برآنیم در
انتخاباتِ پیشِ روی این مجلس
به پشتیبانی از نامزدهایی بپردازیم که:
1-پیشینهی
دفاع و پشتیبانی از میراث فرهنگی و زیستبوم را داشته باشند؛
2-برای
این حوزهها دارای برنامه باشند یا آمادگی تنظیم برنامههایی در این خصوص را داشته
باشند؛
3-تعهدهای
همکاری با ما را بپذیرند.
مرامنامهی ما
ـ باور به تأثیر و
اهمیتِ رای؛
ـ باور به توسعهی
پایدار (بهبود یا دستکم نگاهداشتِ محیطزیست در طرحهای عمرانی)؛
ـ باور به پاسداری
از داشتههای تمدنی (میراث فرهنگی، میراث معنوی، صنایع دستی، هنر، زبان فارسی [ضمن
توجه به زبانهای قومی و محلی]،...)؛
ـ در نظر داشتن و
اهمیت دادن به حوزهی فرهنگی ایران (حوزهی برپایی جشن نوروز) در فرهنگ و سیاست
خارجی، و تلاش برای بهبود پیوندها در این حوزه؛
ـ برتری دادنِ منافع
ملی بر منافع شخصی و اِعمال نکردنِ سلیقههای سیاسی ـ حزبی ـ جناحی ـ قومی در
مسائلِ کارشناسی.
از همهی کسانی که
در این راه همگامِ ما هستند دعوت میکنیم به «پویش پاسداری از میراث فرهنگی و
طبیعی» بپیوندند.
آریا آذرپور (دانشآموختهی
حقوق و فعال انتخاباتی، تهران)
محمدکریم آسایش
(کنشگر شهری، تهران)
علیرضا افشاری
(روزنامهنگار و کنشگر میراث فرهنگی، تهران)
رضا توکلان (کنشگر
شهری و استاد مدیریت، تهران)
مهدی پورنامداری
(کنشگر سیاسی، تهران)
محسن حیدری (حقوقدان
و کنشگر محیط زیست، تهران)
فرشید خدادادیان
(روزنامهنگار و کنشگر مدنی، تهران)
داوود دشتبانی
(روزنامهنگار و کنشگر مدنی، تهران)
امیرپویان رفیعیشاد
(کنشگر سیاسی و گردشگری، تهران)
آناهیتا زمانی
(کنشگر محیط زیست، تهران)
مریم عطاریه (کنشگر
محیط زیست، تهران)
فرشید ساکی (کنشگر
شهری و محیطزیست، تهران)
محمد صادقی (روزنامهنگار
و کنشگر فرهنگی، تهران)
مهدی کلاهی (پژوهشگر
و کنشگر محیط زیست، تهران)
حبیبالله فاضلی
(کنشگر مدنی و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، تهران)
فریبا فتحی سقزچی
(کارشناس و کنشگر محیط زیست، تهران)
محمد گائینی (کنشگر
گردشگری و محیط زیست، تهران)
ساناز صنایع گلدوز
(کارشناس و کنشگر محیط زیست، تهران)
عباس محمدی (کنشگر
محیطزیست، تهران)
میثم موحدفرد (کنشگر
میراث فرهنگی، تهران)
میرمهرداد میرسنجری
(کنشگر و استاد محیطزیست، تهران)
آرش میلانی (کارشناس
محیط زیست و کنشگر سیاسی، تهران)
جواد نظامدوست
(مؤسس انجمن غار و غارشناسی ایران، تهران)
آرش نورآقایی (استاد
و کنشگر گردشگری، تهران)
حسین نورینیا
(پژوهشگر اجتماعی و روزنامهنگار)
رضا نیکپور (کنشگر
میراث فرهنگی، تهران)
محمدحسین یزدانی
(کنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و اصناف کار، تهران)
مریم خندان (کنشگر
محیطزیست، همدان)
حسین زندی (کنشگر
میراث فرهنگی و محیطزیست، همدان)
مهرنوش نجفیراغب
(کنشگر مدنی، همدان)
سیاوش آریا (کنشگر
میراث فرهنگی و محیطزیست، فارس)
ببراز بازوبندی (کنشگر
میراث فرهنگی، فارس)
سیدمحمدصادق تابعی
(کنشگر محیطزیست و سیاسی، فارس)
رسول حاجیباقری
(کنشگر محیطزیست، فارس)
سیدجواد حسینینژاد
(کنشگر میراث فرهنگی و محیطزیست و سیاسی، فارس)
محمد فرزانه (کنشگر
محیط زیست و فعال سیاسی، فارس)
مسعود منیعاتی
(کنشگر میراث فرهنگی، فارس)
رضا ملاحسینی (کنشگر
میراث فرهنگی، یزد)
صادق پناهی (روزنامهنگار
و کنشگر محیطزیست، اردبیل) الیار عاصمیزاده (کنشگر محیطزیست و گردشگری، اردبیل)
احسان حافظیفر
(کنشگر مدنی، اردبیل)
پیمان سلیمانیصدیق
(کنشگر محیطزیست و میراث فرهنگی، آذربایجان شرقی)
عاطفه مجتهدی (کنشگر
محیطزیست، آذربایجان شرقی)
مهسا نشاطیزاده
(کنشگر گردشگری و میراث فرهنگی، آذربایجان غربی)
محمد عظیمی (کنشگر
میراث فرهنگی، مازندران)
صدرالدین طاهری
(کارشناس و کنشگر میراث فرهنگی، اصفهان)
شاهین سپنتا (کنشگر
میراث فرهنگی و محیطزیست، اصفهان)
سپهر سلیمی (کنشگر
مدنی و محیط زیست، اصفهان)
احمد صرامی (کنشگر
میراث فرهنگی، اصفهان)
محمد اکبری (کنشگر
محیط زیست و میراث فرهنگی، لرستان)
الوندیان بابک (روزنامهنگار
و کنشگر محیطزیست، لرستان)
علی بویری منجی
(کارشناس و کنشگر میراث فرهنگی، خوزستان)
علی چنانی (کارشناس
گردشگری و کنشگر میراث فرهنگی، خوزستان)
فرامرز خوشاب (کنشگر
میراث فرهنگی، خوزستان)
ابوالقاسم غلامحیدر
(کنشگر میراث فرهنگی، خوزستان)
مجتبی گهستونی
(روزنامهنگار و کنشگر میراث فرهنگی خوزستان)