در چهارشنبه سوری، آزادی را به محیط بانان دربند هدیه کنیم!
یادداشتی از محمد درویش
چهارشنبه سوری نزدیک است، اما چهارشنبه سوری سالهاست که دیگر با چهارشنبه سوریای که باید باشد، فاصله گرفته! نگرفته؟ این همه مواد منفجره، ترقههای جورواجور و همه یه جورایی ناجور و فشفشههای رنگارنگ چینی، آرام آرام به جای رسوم کهن و دلپذیر پایکوبی و جشن و قاشقزنی نشسته و دیگر کسی درپی دهش سرخی خویش و گیرش زردی همنوعانش نیست! هست؟ در یادداشت پیش رو، کوشیدهام به راهی برای احیای دوباره چهارشنبهسوری بپردازم؛ راهی که در فرجامش چون برجام، ممکن است چند محیط بان دربند هم از زندانهای یاسوج و کرمان آزاد شوند و حتی گنجهای داشته باشیم فربه برای کمک به طبیعت وطنی که دوستش داریم! نداریم؟
مهمترین شعار و پیام و آموزهی چهارشنبه سوری در دهش سرخی و گیرش زردی است؛ در نیکویی بی منت و بخشش بیپایان است و اینک شاید واجبترین محتاج نیکیهای ما، طبیعت ایران باشد که سخت مجروح و دردمند شده است. برای درمان آلام بیشمارش، صندوقی مردمی را تأسیس کردهایم موسوم به گنجه پشتیبان زیست بوم ایران.
و این صندوق اینک میکوشد با جلب و جذب کمکهای مردمی در آستانه نوروز ۱۳۹۵، بخشی از دیه لازم برای آزادی چند محیط بان دربند در زندانهای یاسوج و کرمان را فراهم آورد.
در همین راه بود که آرش نورآقایی عزیز، دوباره با یک ایده خلاقانهی دیگر از راه رسید و پیشنهادی سزاوارانه مطرح کرد! اینکه بیاییم با احیای دوباره سنت دیرین و خوشایند قاشق زنی، با یک تیر، دو نشان بزنیم! از یک سو، هزینههای خرید ترقهها و فشفشههای چینی را خرج قاشقزنی و نجات محیطبانان دربند کنیم و از سوی دیگر، خسارتهای محیط زیستی چهارشنبهسوری را کاهش داده و با مهار آلودگیهای صوتی و کمکردن میزان انتشار آلایندههای گازی، این رسم دلپذیر و شاد ایرانی را با آموزههای محیط زیستی هم همراهتر سازیم . طرحی را که میبینید، هنرمند فرهیخنه معاصر، حمید رحیمی با استادی هر چه تمامتر آفریده و در آن نشانههایی از قاشق، میلههای زندان و سرو رعنا و سبزی که چشمانتظار کنار رفتن میلههای زندان است، میبینیم؛ چشمانتظار شمایی که میدانم جانانه نشان خواهید داد که زندگی بخش هستید! نیستید؟
لطفا این طرح را و این پیام را و این یادداشت را تا میتوانید در شبکههای اجتماعی بیشتر نشر دهید، با دوستان و کسان بیشتری در موردش گفتگو کنید و یک حماسه دیگر، پس از حماسه هفتم اسفند در ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ بیافرینید.
"برگرفته از سایت "مهار بیابان زایی"
کویری به نام فارس
سال هایی را پشت سر گذراندیم که نگاهی اشتباه به محیط زیست، آن را سد راه توسعه قلمداد می کرد. همین نگاه مخرب آسیب های فراوانی را بر تن خسته محیط زیست ایران وارد آورد. در حال حاضر نیز با بحران های مهمی در این حوزه دست به گریبانیم که اگر راهکارهایی مناسب برای گذر از آنها پیدا نشود، قطعا فاجعه بار خواهد بود. با شروع به کار دولت یازدهم، تغییر نگرشی بسیار مهم در حوزه محیط زیست پدید آمد که خوشبختانه به متن جامعه تسری پیدا کرده است. این تغییر نگاه، از طرفی سرآغاز جنبش های محیط زیستی جدیدی در بین مردم شده است و از منظری دیگر راه را برای فعالیت بهتر سازمان های غیر دولتی یا همان ngoها هموار نموده است. سازمان های مردم نهاد، حلقه ی اتصال مردم و دولت هستند و فضای نسبتا مناسبی که در حال شکل گیری ست، جهت معادلات این رابطه را به سوی منافع عمومی تغییر خواهد داد.
بحران های محیط زیستی در استان فارس، امنیت اقتصادی، روانی، اجتماعی و ... جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است. برخی تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های نامناسب و احتمالا ناقص چند دهه ی گذشته در حوزه محیط زیست -که خودکفایی در امر گندم نمونه شاخص آن است- پیامدهایی غمبار در پی داشته است. بحران های حاصل، اثرات مخربی را بر پیکره ی سرزمین کوروش بر جا گذاشته است که اگر فکری برای آن نشود در آینده ای نه چندان دور باید منتظر کویری به نام فارس باشیم!
مرگ بر هیچ کس درود بر زندگی