دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۵۵ مطلب با موضوع «میراث فرهنگی» ثبت شده است

شرکت سفال و سرامیک تیدارس، استهبان

شرکت کیمیای آتش و خاک آلا در سال 1391 در قالب تیمی از متخصصین هنری به عنوان یکی از شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری استان فارس فعالیت خود را در آغاز نمود و با شماره ثبت 439 در سال 1392 فعالیت خود را به صورت رسمی شروع کرد. هدف این شرکت طراحی و تولید کاشی های سرامیکی و آجرهای سفالی می باشد. آجرهای سفالی مورد استفاده در معماری و دکوراسیون داخلی بنا می باشد علاوه بر این، این کاشی ها در ساخت اشیا کاربردی و وسایل تزیینی همچون میز، قاب آیینه، ساعت و... می توان مورد استفاده قرار گیرد. ساخت ظروف سرامیکی با لعاب های ویژه و طراحی های معاصر، کتیبه، نقش برجسته و زیورآلات سرامیکی نیز از دیگر موارد تولیدات شرکت می باشد. پیوند هنر و صنعت، احیاء سفال بومی استهبان، بهبود کیفیت و تعالی زیباشناسی محصولات سرامیکی از اصلی ترین اهداف این شرکت می باشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر، به سایت شرکت مراجعه کنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۷:۲۹
رسول حاجی باقری

گزارش

برگرفته از تارنمای فرهنگی مهرگان  گروه باستان شناسی - میلاد وندایی*

 هشت سال هر آن چه خواستند بر سر میراث فرهنگی و باستان شناسی آوردند، دم از کسی بر نیامد؛ گفتیم فَوَها، آنان غیر متخصص بودند و سیاسی، پس فرجی نیست، ولی گذار این دو سال نشانگر این است که «از ماست که بر ماست». معلوم نیست در پژوهشکدۀ باستان شناسی چه می گذرد و چه خط مشی هایی، از چه کسانی و به چه قصد و هدفی می آید، فقط کافی است قطارت را حرکت دهی تا سنگ ها را به سویت پرتاب کنند. مهم نیست در این حرکت یوسف مجیدزاده باشی، عباس علی زاده باشی یا من، تو یا او باشی، مهم این است که تو قصد انجام  کاری، با هدفی مشخص، برای پیشبرد و پیشرفت این کشتی به گل نشستۀ باستان شناسی داری، پس بی شک باید تو را زمین بزنند، به هر طریق و مرامی فرقی ندارد، حتا تا آن جا پیش خواهند رفت که تا ریشه ات را نَخُشکانند دست از سرت بر نمی دارند. تا چند سال پیش هر جا کم می آورند و می دیدند که زورشان به طرف نمی رسد، در نهایت تهمت ضد نظام می زدند و این روزها هم که در مملکت انگ جاسوس اجنبی و نفوذی بودن مُد شده است. حتا اگر با بدترین باستان شناس ایران هم روبه رو باشی، تهمت غیر واقعی زدن تنها از آدم های دیو منش بر می آید.

بیش از نیم قرن است، دقت کنید بیش از نیم قرن، یعنی دو نسل از باستان شناسی ایران که هیچ کس در این میان به یاد شوش نبود، ولی حال که کسی تلاشی بر احیاء این پایگاه مهم منطقه ای خوزستان دارد، همگان به حول و ولا افتاده اند که نکند منافع مان پایمال شود، یا مگر خودمان کوریم یا کَریم که اجنبی ها از دانشگاه های خارج از کشور بیایند در شوش کار کنند؟!

در خبری آورده اندکه فلان کس می رود تا شاهرگ باستان شناسی شوش را صاحب شود، ولی بیشتر نشان از این دارد که گویا پا بر شاهرگ عده ای خودخواه و منیت گرا در شوش و پژوهشکده باستان شناسی گذاشته اند که این گونه بالا و پایین می پرند، و آدمی را یاد ایرج پزشک زاد و داستان دایی جان ناپلئونش می اندازند. آخر کسی نیست بگوید که شما این همه سال کجا بودید که اکنون شده اید سینه چاک شوش، این همه سال که سفال های شوش در حال نابودی بود و انبارها شده بود زباله دانی، شما کجا بودید؟

اینان منافع جمع برایشان مهم نیست، منافع و منیت خودشان تنها در مقابل چشمان شان است، و چند متر جلوتر از دماغ خود را نمی بینند؛ و حتا جدیدن شنیده ام که دفتری باز کرده اند در پژوهشکده برای رسیدگی به تخلفات قضایی بین المللی اعضای پژوهشکده و باستان شناسان!! آخر کسی نیست بگوید که چه کسی، کی و کجا می خواهد به تخلفات و فسادی که در این مجموعه موج می زند رسیدگی کند؟ هر چه بگندد نمکش می زنند، اما کار از آن روزی که بگنند نمک هم گذشته است.

بی شک این دایی جان ناپلئون ها، همانانی هستند که مدتی پیش در داستان دنیل پاتس جزء دعوت کنندگان و سینه چاکان وی بودند، و برای مردی که منافع ملی ایران را زیر سوال برده بود، فرش قرمز پهن می کردند، حال امروز شده اند کاسۀ داغ تر از آش و برای روشن ماندن آتش زیر این کاسۀ آش، از هیچ راهی فروگذار، و به هیچ مرام و منشی هم پایدار نیستند.  بعد از یک دهه گوشه گیری ایران، حال که با اقدامات دولت درهای جهان به روی ایران باز شده است، و حضور پژوهشگران خارجی و منابع دانشگاهی و علمی آنان می تواند رونقی دوباره به این پیکر درمانده باستان شناسی دهد، با چسباندن برچسب جاسوس اجنبی و نفوذی، که تنها از ذهنیت های ضعیف و ددمنشانه ریشه می گیرد، قصد دارند ثابت کنندکه باستان شناسی ایران از داخل فاسد و مریض است و تنها بر سیاست مردان نباید خرده گرفت، این درخت از داخل کرم زده شده است.

همین ها هستند که جلوی پیشرفت و نفوذ جوانان متخصصی که در حال رشد هستند و  پر انرژی را در جامعه باستان شناسی ایران گرفته اند؛ در هر گوشه دیگر ایران، شهر سوخته، بیشاپور، هگمتانه و یا هر محوطه باستانی دیگر، اگر باستان شناس جوان و شایسته ای بخواهد کار کند، و این باند دایی جان ناپلئونی از او خوشش نیاید و یا سبیلشان را چرب نکند همین بلا را بر سرش خواهند آورد، به حال اینان، آلمانی و فرانسوی و آمریکایی هم ندارد، خوب آقاجان خوششان نمی آید دیگر، چه می گویید؟! گفتم تنها کافی است که شما قطارتان را تکان دهید، شخص و ملیت مهم نیست، اینان سنگ به دست کنار ایستگاه منتظر نشسته اند.

آدمی یاد داستان کارلوش کی روش، و محمد مایلی کهن در فوتبال می افتد. اولی مربی است که تمام جهان او را می شناسند و در ردۀ درجه یک جهانی است، بعد کسی مثل محمد مایلی کهن با آن اشک تمساح دم مشکش که مربی دست چندم ایران هم نیست، به خود اجازه می دهد که کی روش را نقد کند و او را بی سواد و مزدور بنامد، چرا؟! چون تاب و توان آن را ندارد که ببیند کسی از او بهتر است، مردم دوستش دارند، و می تواند برای جامعه خود مفید باشد، پس کیهان وار باید تریبون به دست گرفت و سنگش زد. آب لطفاً!...

 

*کارشناس ارشد باستان شناسی و سردبیرمجله باستان شناسی کند و کاو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۵
رسول حاجی باقری
چارچوگردانی، محرم 94


انتظار زنان و کودکان در گوشه و کنار میدان اهر به ویژه بر روی پشت بام ها که از عصر جایی برای خود دست و پا کرده اند.



ورود تدریجی هیئت های محلات و استقبال توسط هیئت سادات اهر




آماده شدن چارچوگردانان






گذر از زیر قرآن



قرار گرفتن هر فرد در جای خود برای حمل چارچو



ایجاد یک مسیر برای حرکت چارچو در بین جمعیت توسط اعضاء حسینیه



بلند کردن چارچو و خروج از حسینیه



ورود چارچو به میدان حسینیه



چرخش چارچو (سه مرتبه و هر بار سه دور)




برگرداندن چارچو به داخل حسینیه تا سال بعد



 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۷
رسول حاجی باقری
محرمی دیگر ...

ای تشنه لبی که آب شرمنده ی توست
تا صبح جزا سحاب شرمنده ی توست
در اوج عطش گذشتی از آب فرات
و الله که انتخاب شرمنده ی توست


(مراسم چارچوگردانی در استهبان)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۷
رسول حاجی باقری

آبشار استهبان

(عکس: رسول حاجی باقری)







۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۷
رسول حاجی باقری

نمایشگاه توانمندی های روستایی

نخستین نمایشگاه توانمندی های روستایی در سه بخش استان ها، دستگاه های ملی و سازمان های مردم نهاد از 14 تا 17 مهرماه در محل نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار شد. 31 استان و 428 شهرستان با برپایی غرفه های متنوع و مختلف صنایع دستی بومی و محصولات خود را به نمایش گذاشتند. در حاشیه برگزاری این نمایشگاه، آیین های سنتی روستاها از جمله مهمانی های روستایی، مراسم عروسی، تعزیه خوانی، رقص های محلی و ... هر روز در این محل برای بازدید کنندگان به نمایش گذاشته می شد. معاونین رییس جمهور، رییس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور، استانداران تهران، خراسان و سیستان و بلوچستان و چند تن از مسئولان کشوری از بازدید کنندگان این نمایشگاه بودند.



ساخت اقامتگاه های بومی از جمله اقامتگاه های سنتی کویری، شمالی، کردی، سیاه چادرهای عربی، ترکمنی و ... پخت انواع نان و شیرینی و آش، سمبوسه و انواع خشکبار، لباس های محلی و صنایع دستی، هم چنین کارگاه های آموزشی سفالگری، حصیر بافی، سوزن دوزی، قالی بافی، گلیم بافی، ترمه دوزی و ... و نمایش اسب، شتر، مرغ محلی، بز و گوسفند و ... از دیگر دیدنی های این نمایشگاه بود.


(سرکار خانم کامران آزاد)

"گروه کاری تشکل های حامی گردشگری و توسعه پایدار" نیز با د راختیار داشتن یک غرفه و دعوت از دوستانی از سراسر ایران، به ترویج و معرفی آداب و رسوم بومی، هنرهای سنتی و معرفی کارگروه می پرداخت. در این غرفه 15 نفر از اعضاء انجمن ها از شهرستان های استهبان، کاشان، قزوین، اراک، قم، بندر عباس، رشت، همدان، تهران، کرج و ... حضور داشتند که هر نفر در رشته تخصصی خود مشغول به کار و آموزش بود.


(جناب آقای مولانژاد)

سرکار خانم کامران آزاد با آموزش نقاشی بر روی سفال و آقای مولانژاد با دوخت "ملکین" به نمایندگی از انجمن پیشگامان خورشید استهبان در این نمایشگاه فعالیت داشتند. در این نمایشگاه با معرفی استهبان به عنوان بزرگترین باغ شهر جهان، معرفی سفال و سرامیک بومی، ملکین دوزی، نمد مالی و جاذبه های طبیعی و گردشگری شهرستان، از بازدید کنندگان و گروه های گردشگری برای سفر به شهرستان استهبان دعوت گردید.





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۹
رسول حاجی باقری

به بهانه هفتم مهرماه، روز استهبان

 

برای شمس استهبانی که نام استهبان با  نامش گره خورده است:



دُمبال فرصت و مـُــرصت نبودی                       ابَـــــــدا دُمبال شـُـهرت نبودی



تو خُ گُی والاّ بی حرمت نبودی

می چُکید شعر دَمِ رو از قلمُت                       قربون دیـــزی گوشت و کلمُت

                                                                                                                        (محمد ثالثی)

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۸:۲۴
رسول حاجی باقری

کتیبه مسجد ساباط اهر

 

کتیبه ی یادشده در اسفندماه 1390 از داخل مسجد ساباط به سرقت رفت. تا به حال پیگیری های انجام شده برای یافتن این کتیبه توسط اداره میراث فرهنگی به جایی نرسیده است! به هر روی با همت دکتر شیخ الحکمایی (مسئول کتابخانه و بخش کتیبه ها و اسناد موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران) متن کتیبه خوانده شد. کتیبه سنگ قبری متعلق به جوانی به نام  "ابی فتح پسر ابی منصور" بوده است که در سال 498 ه ق وفات یافته است.

 

در ادامه متن ارسالی دکتر عمادالدین شیخ الحکمایی را عینا تقدیم می کنم:

 (این مطلب در آخرین شماره مجله بخارا -شماره 107- به چاپ رسیده است.)

 

گور نبشته مسجد ساباط استهبان

(به خط کوفی و تاریخ 498 ق)

 

عمادالدین شیخ الحکمایی

(موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران)

 

شادروان ایرج افشار در یادداشت 1441 پاره های ایران شناسی تصویر و قرائت کتیبه ای زیبا از سده پنجم شهر استهبان فارس را منتشر کرده بودند. متن آ کتیبه با یک اصلاحیه (تبدیل ابی الحاجب به الحاجب) به شرح زیر است:

هذا قبر کلاف بنت بلویه بن الحاجب توفیت فی ماه دی سنه خمس و ثمانین و اربع مائه. رحمهاالله و نور قبرها.

 

 

 

به واسطه جستجو در باب کتیبه مسجد سنگی استهبان، خبر سرقت کتیبه ای کوفی در سال 1390 شمسی از مسجد ساباط (مسجد عباس) در سایت خبرگزاری میراث فرهنگی، توجهم را جلب کرد. تصویر ارائه شده در سایت واضح نبود اما نشان از اهمیت و قدمت آن داشت. با پرسش از جنابان حکمت و آل ابراهیم استهباناتی، سراغ گزارشگر و عکاس کتیبه، آقای رسول حاجی باقری را گرفتم. پس از تماس، ایشان از سر لطف تصویری بهتر برایم ارسال کردند. برای روشن تر شدن جزئیات کتیبه، تصویر را طراحی کردم. آنچه در ادامه می اید، متن بازخوانی شده، ترجمه فارسی و طرح کتیبه و تنها تصویر موجود از اصل کتیبه است که نظر به اهمیت تاریخی، فرهنگی و هنری این دست کتیبه های کهن، تقدیم علاقه مندان می گردد.

 

کتیبه

 

متن کتیبه:

 

االهم یا خیر الغافرین! اغفر للشّاب السعید، / ابی الفتح بن ابی منصور / بن ابی الفتح، و نوّر قبر/ه! مات فی یوم الثلثا، روز هرمز من ماه آبان سنه ثمان و

تسعین و اربع مائه.

 

 

ترجمه:

 

ای بهترین آمرزندگان. ببخش بر جوان سعادتمند، ابی فتح پسر ابی منصور پسر ابی فتح، و گورش را نورانی کن! در گذشت در سه شنبه، روز هرمز در ماه آبان

سال چهارصد و نود وهشت.

 

نکته قابل توجه در این متن نوشته شدن کلمات " روز هرمز و ماه آبان" به زبان فارسی در متن عربی است. از این دست کاربردها به خصوص کاربرد کلمه "ماه" البته پیشتر نیز در کتیبه های کوفی این دوران فارس دیده شده است. "روز هرمز" در منابع، بیشتر به صورت "هورمزد" (نخستین روز هر برج) به کار رفته است. ه رچند در تصویر موجود متیبه، این کلمه کمی ناواضح است.

نمونه دیگری از این دست، کاربرد در چند کتیبه مربوط به کازرون دیده شده است. از جمله کتیبه ای به تاریخ سال پانصد هجری و عبارت "ماه شهریر، روز انیران" (نک: شیخ الحکمایی، عمادالدین، «کتیبه های کوفی کازرون(بخش آخر)»، وقف میراث جاویدان، تابستان 1374 - شماره 10.ص 120- 129.

این نمونه ها نشان از کاربرد مکتوب گاهنگاری کهن ایرانی، دست کم تا قرن ششم هجری در ناحیه فارس دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۷
رسول حاجی باقری

چارچوگردانی در استهبان


« گوستاو لوبون: توده ها فقط به توسط تصاویر فکر می کنند و به کمک تصاویر تحت تأثیر قرار می گیرند. فقط تصاویر ایشان را میرمانند و یا وسوسه می کنند و تنها تصاویر انگیزه رفتار آنها هستند. به همین دلیل است که نمایش هایی تئاتری که تصویر را در واضح ترین شکل آن ارائه می دهند، در توده ها همیشه تاثیر عظیمی بر جای می گذارند.»



در بررسی های تاریخی معمولا با یافتن پاسخی برای یک پرسش، سوالاتی دیگر به میان می آیند. رسیدن به سرآغاز برخی رویدادها و آئین ها، به دلایل مختلفی مثل نبود منابع مستند و کافی، امکان پذیر نیست. رسیدن به پاسخی دقیق برای چرایی اجرای مراسم "چارچوگردانی" در استهبان، از این دست پرسش هاست که تا به اکنون، جوابی قطعی و مستند نداشته است و فعلا باید به ادبیات شفاهی و تطابق های تاریخی بسنده کرد. در اسناد مکتوب تاریخی نمی توان زمان دقیق و مشخصی را برای اولین اجرای این مراسم یافت، اما برگزاری این آئین را به حدود دوران زندیه نسبت می دهند. براساس شواهد تاریخی، در دوران زندیه خوانین و ملاکین استهبان، معمارانی را از یزد به استهبان دعوت می نمایند تا برایشان بناهایی را بر پا سازند و قنات هایی را در نقاط مختلف شهر و روستاها حفر نمایند. این افراد با خانواده های خود به این جا کوچ می کنند و سال های زیادی را به حفر کاریز و ساخت بنا مشغول می شوند. به مرور زمان اجتماعی از این گروه یزدی شکل می گیرد. این اجتماع کوچک فرهنگ و رسم و آئین های خود را در مناسبت های مختلف به اجرا می گذارند و برخی از این آئین ها تدریجا به فرهنگ بومی استهبان وارد می گردد. هم اکنون و با گذشت بیش از دویست و اندی سال، هنوز مسجد و درخت چناری کهنسال در استهبان، به نام یزدیان شهیر هستند. به نظر می رسد در کشور ما اصلی ترین مراکز برگزاری این رسم باشکوه و پررمز و راز به طور عمده در شهرها و روستاهای اطراف کویر مرکزی ایران به چشم می خورد و شاخص ترین نخلها (چارچوها) در استان یزد، متمرکزهستند. در فارس، تنها شهرستانی که این آئین قدیمی را برگزار می کند، استهبان است.

 

نحوه برگزاری "چارچو گردانی"

تمام مراسم شاید بیشتر از 10 دقیقه به طول نینجامد اما همین زمان کوتاه سختی ها و مقدمات زیادی را می طلبد. " چارچو" تزئین شده و آماده است، افراد حمل کننده ی آن تعیین شده اند، مقدمات پذیرایی از میهمانان و شرکت کنندگان از روزهای قبل مهیا شده است. از حوالی بعد از ظهر سیل مشتاقان برای "رد کردن کودکان خود از زیر چارچو" به حسینیه سرازیر می شود. نوزادان، کودکان و نوجوانان در این روز از زیر چارچوی "محله اهر" گذر می کنند و با این کار خود را بیمه ی ابا عبدا... می کنند. مادران نذورات خود را به خادمین حسینیه تحویل می دهند و درمقابل بسته ای شیرینی یا تکه ای پارچه ی سبز متبرک می گیرند.

از طرف دیگر و در همین زمان "هیئت محله ی اهر" مراسم زنجیر زنی خود را در سطح شهر برگزار می کند و در مسیر خود در محلات مختلف مورد استقبال قرار می گیرد. ورود این زنجیر زنان به هر محله به منزله ی دعوت از آن محله برای شرکت در مراسم "چارچو گردانی" ست. ساعاتی پس از غروب آفتاب تمامی هیئت های مذهبی شهر مراسم زنجیر زنی خود را آغاز می کنند. این هیئات از خیابان های اصلی شهر زنجیر زنان می گذرند و مسیر حرکت خود را به سمت "حسینیه اهر" ادامه می دهند. همزمان در صحن حسینیه - همچون دیگر شب های دهه اول محرم مردم به سینه زنی و عزاداری مشغولند، نوحه خوانان شور و هیجانی به پا می کنند، مردم منتظر و بیقرارند!

هیئت های مذهبی محلات مختلف زنجیرزنان وارد حسینیه می شوند. با ورود هر هیئت، سینه زنی موقتا قطع می گردد و مردم به تماشا و همراهی آن هیئت می روند. مداح نیز با گفتن جملاتی مثل: "عزاداران خوش آمدید!" از میهمانان استقبال می کند. حدود 2 تا 3 ساعت طول می کشد تا تمامی هیئات به صحن حسینیه وارد شوند. پس از رسیدن آخرین هیئت، مداح دوباره نوحه سرایی خود را می آغازد و جمعیت با همراهی وی مقدمات اجرای مراسم را مهیا می کنند. در این زمان "چارچوگردانان" در مسجد کنار حسینیه وضو گرفته اند و به خواندن دعا مشغولند. آن ها خود را خوشبو ساخته اند، همگی لباس هایی سبز به تن دارند و شال هایی سبز بر کمر بسته اند، این جا محله و حسینیه ی سادات است. فضایی معنوی و روحانی برقرار است. زمان به سرعت سپری می شود، اجرای مراسم نزدیک است. "چارچو گردانان" یکدیگر را در آغوش گرفته و برای هم دعا می کنند. آن ها باید مراسم را به بهترین نحو ممکن به اجرا بگذارند. مردم منتنظرند. جمعیت به ساختمان حسینیه چشم دوخته است. با ورود "چارچو گردانان" به حسینیه، غریو فریادهای " وای حسین(ع)، وای حسین(ع)" مردم به آسمان بلند می شود. افراد در زیر چارچو و در جاهای مشخص خود قرار می گیرند. تعدادی هم مشغول باز کردن مسیر عبور چارچو در بین جمعیت هستند. تمام فضا سرشار از فریاد و نجواست. همه منتظرند. چارچو را بلند می کنند، فریادها بیشتر می گردد. یک... دو... سه و حرکت به سوی جمعیت. ورود "چارچو" به صحن حسینیه موجی در جمعیت می اندازد. تمام پشت بام ها و لبه دیوارهای اطراف حسینیه مملو از زنان و کودکانی است که با فریاد "وای حسین(ع)" جمعیت را همراهی می کنند. "چارچو" به وسط حسینیه رسیده است، در یک لحظه می ایستد و ناگهان شروع به چرخش می کند. در این لحظه تمامی دست ها به سوی آسمان است و همه یک صدا "یا حسین(ع)، یا حسین(ع)" می گویند. "چارچو" سه بار به دور خود چرخانده می شود. دو نفر با تکیه بر روی دستهای خود و بر روی دسته های چارچو معلقند و "لنگر" خوانده می شوند. این ها تعادل "چارچو" در زمان چرخش را حفظ می کنند. "چارچو" دوباره به حرکت خود ادامه می دهد. پس از طی چندین متر دوباره می ایستد و همان چرخش و همان شور و هیجان و "یا حسین(ع)" گفتن ها و حاجت خواستن ها. چرخش سه بار انجام می شود و در هر مرتبه "چارچو" سه بار به دور خود می چرخد. فقط 10دقیقه طول می کشد و به همین سرعت مراسم تمام می شود. "چارچو" به داخل حسینیه برگردانده می شود و باید یک سال دیگر منتظر بود تا دوباره "چارچو گردانی" را دید.

در باور مردم استهبان "چارچو" مظهر و نشانه ای از یک هودج و کجاوه است که از آسمان فرود می آید و پیکر امام حسین(ع) را به عرش اعلی می برد. "لنگر" هایی که تعادل را در زمان چرخش حفظ می کردند، نماد کسانی ست که پایه های هودج را نگه می دارند تا پیکر امام به عرش برده نشود و وجود پاکش در زمین مانده و زیارتگاه کسانی باشد که ادامه دهنده راهش هستند!

به هر روی، این آئین زیبا و رمزآلود جزئی از فرهنگ مردم استهبان است. پژوهش و کند و کاو در مورد سابقه تاریخی و چرائی آن، همت و کوشش جوانان این دیار را می طلبد. این آئین در سیاهه ی میراث نا ملموس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور به ثبت رسیده است.


مرگ بر هیچ کس          درود بر زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۵
رسول حاجی باقری

حال و روز صنایع دستی استهبان

بدون شک می دانید که سفال و سرامیک استهبان در بین بهترین نمونه های کشور قرار دارد و چند سال پیش نیز سفال و سرامیک استهبان در سیاهه ی آثار معنوی (ناملموس) به ثبت رسید.

اما متاسفانه از این صنعت و حرفه ی قدیمی تنها یک کارگاه و یک استاد باقی مانده است: استاد محمد باقر برکت!

چند وقت پیش بود که سری به کارگاه استاد برکت زدم، خوشبختانه هنوز کارا و پرتوان مشغول فعالیت بود. از خدا عمری طولانی را برایش آرزو می کنم.

بنا بر آمار غیر رسمی در گذشته حدود 150 کارگاه سفال و سرامیک در استهبان مشغول به کار بوده اند. محصولات این کارگاه ها به ویژه سرامیک، حتی در امیر نشین های حوزه ی خلیج فارس مشتری های زیادی داشته است. یکی از استادان آن زمان به واسطه ی تعالی هنر و کیفیت محصولات خود، با دستور ناصرالدین شاه قاجار به "خبیرالصنایع" ملقب می گردد. هنوز نوادگان وی همین نام خانوادگی را یدک می کشند.

در نمدمالی اما با وجود چندین استاد ماهر که خوشبختانه چند نفر از آن ها هنوز در قید حیاتند، به دلیل تخریب کاروانسرایی که محل فعالیت آن ها بود و ساخت پاساژی بزرگ، کار باقی مانده های استادان صنایع دستی از جمله نمد، تعطیل گردید و برخی از آن ها سفارشات خود را در خانه تهیه می کردند که هم اکنون همین سفارشات محدود نیز تقریبا به صفر رسیده است! "نمد دوروی" استهبان متقاضیان را از جای جای ایران به استهبان می کشاند، اما حالا حتی نامی هم از آن به گوش نمی رسد و تنها در کتاب های هنری مرجع می توان یادی از آن را دید.

خوشبختانه تعداد استادان گیوه دوزی (مَلکین دوزی) بیشتر از دیگر رشته ها می باشد و حرفه ای است که مشتریان خاص، رونقی به آن داده اند. اما متاسفانه تقریبا فقط یک نوع "ملکین" تهیه می گردد و اگر هم انواع دیگر آن تولید شود، بسیار اندک است. دیر زمانی است که "ملکین لَته ای" را ندیده ایم!

همشهریان گرامی و علاقه مندان، اگر کسی علاقه و فرصت یادگیری هر کدام از این رشته ها را دارد، می تواند با مراجعه به اداره میراث فرهنگی استهبان به طور کاملا رایگان آن را فرا گیرد. حتی مواد و وسایل لازم را در اختیارتان قرار خواهند داد. هنر آموز می تواند پس از یادگیری و شروع تولید، محصولات خود را در بازار یا در اتحادیه تعاونی های صنایع دستی به فروش برساند. این بدان معنی است که خود اتحادیه، محصولات شما را خواهد خرید.

ضمنا وام هایی هم برای این منظور در نظر گرفته اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۴
رسول حاجی باقری