دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۱۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

در مکالمه ای در تلگرام دوستی پرسش زیر را مطرح کرد: تا چه میزان حفظ انجیرستان با صرف آب های زیر زمینی به نفع شهرستان ما خواهد بود؟ چقدر آبی کردن درختانی که دیم کاشته و سال ها نگهداری شده اند (حتی با وجود خشکسالی) منفعت مردم شهر را بدنبال خواهد داشت؟ جناب آقای حاجی باقری آیا آماری مبنی بر سود آور بودن محصول انجیر در استهبان با هزینه آب های زیر زمینی وجود دارد؟

 

چند نکته به اندازه ی بضاعت عرض می کنم.

-پرورش انجیر استهبان در طی چند سده گذشته دیم بوده است. اما چند سالی است که باغداران به بهانه خشکسالی، به آبیاری روی آورده اند. قرار بر این بوده است تا آبیاری کمکی و در شرایطی که میزان بارندگی تا پایان بهمن ماه کمتر از 200 میلیمتر باشد، انجام شود. انجام آبیاری در طی سال های گذشته، بیماری های جدیدی مثل "موزائیک" هم به همراه داشته است و به دلیل استفاده از آفت کش ها و سموم، به زودی ارگانیک بودن محصول زیر سوال خواهد رفت و این یعنی احتمال کاهش تقاضا و صادرات در آینده که به بازار فروش محصول ضربه خواهد زد.

-در کشور ما آبیاری به صورت غرقابی انجام می شود که روشی سنتی است، تنها ۳۵ درصد بازدهی دارد، و این بدان مفهوم است که ۶۵ درصد از آب گرانبهای مصرفی هدر می رود!

-برداشت از منابع آب زیرزمینی از بحران گذشته است. (مرز بحران حدود ۴۰ درصد است و ما ۷۵ درصد از منابع آب زیرزمینی کشور را برداشت کرده ایم!) این روند به مرور زمان نطارت و کنترل بر آب را بیشتر خواهد کرد و درختانی که به آبیاری عادت داده شده اند، ضربه خواهند خورد و احتمال خشکی آن ها نیز می رود.

-فارس مقام دوم کشور برای تراز منفی آب را دارد. یعنی میزان بارش ها و میزان برداشت ها در فارس همخوانی ندارد. (خودکفایی در گندم ایده ای فاجعه بار بود.) پس روز به روز آب کمتری در اختیار داریم.

-بیش از ۱۰ تالاب و دریاچه در فارس خشکیده اند و این یعنی میزان بارش های کمتری خواهیم داشت.

-ایجاد فروچاله در ایج هشداری جدی و دردناک بود. سفره های زیرزمینی در حال نابودی کامل هستند و برگشت ناپذیر! فروچاله ها آخرین نشانه های بیابانزایی هستند و مفهوم این جمله آن است که فارس بیابانی خواهد شد.

-مرکز تحقیقات انجیر راهکارهای زیادی برای حفظ درختان در شرایط فعلی ارایه کرده اند اما گوش شنوایی سراغ دارید؟! راه اندازی و هزینه در این مرکز وقتی کسی به داشته ها و تحقیقاتش وقعی نمی نهد، چه فایده ای دارد؟

احتمالا راه گریز از فاجعه و تصمیم نهایی برای ماندگاری ما در نکات فوق نهفته است.

-تامین معیشت برای مردم بسیار بسیار مهم است اما متاسفانه همه به دنبال تولید بیشتر و کسب سود زیادتر هستند و این هم با صرف آب زیاد به دست می آید. با به کارگیری راهکارهای سنتی قدیمی و راهکارهای جدید که مرکز تحقیقات ارائه کرده است، می توان هم درختان انجیر را حفظ نمود و در این شرایط بحرانی هم مصرف آب کمتری داشت، به شرطی که به دنبال سود بیشتر نباشیم.

-در حال حاضر آب به صورت یک کالا خرید و فروش می شود و نظارتی هم بر آن نیست. این معضل تنها عده ای را فربه تر و ثروتمندتر می کند. یادمان باشد آب سرمایه ملی است نه دارایی اشخاص خاص!

-بنده از نیاز واقعی آب مصرفی برای هر درخت انجیر یا تولید هر کیلوگرم انجیر اطلاعی ندارم اما مثالی در مورد تولید پسته بخوانید. در طی سال های اخیر حدود ۵ میلیارد دلار ارز به واسطه ی فروش پسته به کشور وارد شده است. میزان آب مجازی مصرفی برای تولید این میزان پسته، حدود ۸ میلیارد دلار بوده است. و این به معنی ۳ میلیارد دلار ضرر غیر قابل جبران است. اگر آب را بسته بندی کرده و فروخته بودند، سود بیشتری داشت.

-امروز فروش آب در اختیار تعداد اندکی از افراد و ارگان هاست که با عدم نظارت و یا چشم پوشی، فروش آب ادامه دار است وگرنه کدام عقل سلیم خواستار این گونه خودزنی است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۷
رسول حاجی باقری


دلم میسوزد از وقتی که بخت بختگان گم شد

و در نا باوری دیدم کلید آسمان گم شد

کنار سفره ای که قرن ها خوردند اجدادم

به بختم بختگان خشکید و در آن بوی نان گم شد

و از سد درودزن تا به نیزارِ تن نیریز

هزاران چشمه ی پر آب، صد رود روان گم شد

چه شد آن عطر شالیزار و آوای تر باران

که در آن زخم بی درمان هزاران استخوان گم شد

چه شد پرواز آهو بره های کوچ پائیزی

که روزی آمد و در فصل رفتن بی نشان گم شد

چه شد آن عطر گندمزار و های و هوی آبادی

و شور و شوق بی پایان هر پیر و جوان گم شد


محمد ضیائی پور استهبان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۶
رسول حاجی باقری


مسئولین ادارات محیط زیست، منابع طبیعی، هلال احمر، راه و شهرسازی و فنی و حرفه ای و دوستداران محیط زیست



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۸
رسول حاجی باقری

فردا سه شنبه، 25 خرداد 95 اولین سه شنبه ی بدون خودرو در استهبان است. فردا آغازگر طرحی خواهیم بود که بتوانیم به کودکانمان بیاموزیم که باید طبیعتمان را به هر قیمتی حفظ کنیم. فردا مسئولان شهر برای این آموزش پیشقدم خواهند بود. 7:15 صبح فردا چند نفر از مسئولان شهر با دوچرخه، یا پیاده و یا با تاکسی از کنار آبشار استهبان، به محل کار خود می روند تا آن روز از خودروی شخصی و تک سرنشین استفاده نکرده باشند. فردا مسئولان ادارات منابع طبیعی و آبخیزداری، حفاظت محیط زیست،راه و شهرسازی، هلال احمر، شهرداری، فنی و حرفه ای به "سه شنبه های بدون خودرو" خواهند پیوست. ما برای آسمان آبی و زندگی سالم تر تلاش خواهیم کرد.



با خواندن نوشتاری از محمد درویش در مورد "سه شنبه های بدون خودرو" شاید درک بهتری از این پویش پیدا کنیم:


چرا سه‌شنبه‌های بدون خودرو؟

اوایل زمستان 1394، گروهی از دوستداران محیط زیست در شهرستان اراک با هدایت جوانی سبزاندیش به نام محمد بختیاری، کلنگ پویشی محیط زیستی را بر زمین زدند؛ پویشی که حتی خوشبین‌ترین فعالان محیط زیستی کشور هم باور نمی‌کردند در فاصله کمتر از 24 هفته از آغاز رسمی‌اش در سطح ملی، بتوان گروه‌های فراوانی از مردم بیش از یک‌صد و بیست شهر ایران را در شمار حامیان جدی‌اش دید؟ افزون بر آن، مدیران عالی‌رتبه‌ای در کشور از جمله فرمانداران و شهرداران سکونتگاه‌هایی چون اصفهان، سیرجان، یزد، بابل، زنجان، پارسیان، نیشابور، اراک، تهران، کرمان، شیراز، دهدشت، مشهد، الیگودرز و... اینک از حامیان سه‌شنبه‌های بدون خودرو هستند و این موج همچنان و شتابان ادامه دارد به نحوی که اکنون اغلب بانک‌های دولتی و خصوصی کشور چون پارسیان، صادرات، تجارت و مسکن هم به این پویش پیوسته و مردم را در قبوض کارتخوان‌ها یا عابربانک‌های خویش، دعوت به همراهی با «سه‌شنبه‌های بدون خودرو» می‌کنند.

هدف این پویش چیست؟

حامیان و ایده‌پردازان این پویش مردمی با یادآوری تلف شدن یک هزار میلیارد دقیقه از عمر ایرانیان در ترافیک که سهم تهرانی‌ها به تنهایی از 20 میلیون ساعت در روز هم گذر کرده است (معادل 10 هزار میلیارد تومان خسارت سالانه این هدررفت عمر) و با یادآوری بحران نفس‌گیر آلودگی هوا که خسارت سالانه آن از 8 میلیارد دلار گذر کرده و حدود 500 نفر  را در ماه قربانی می‌کند و همچنین با یادآوری گسترش نگران‌کننده‌ امراض مرتبط با کم‌تحرکی چون چاقی، دیابت و سکته‌های قلبی و مغزی و سرانجام با یادآوری کمبود 20 میلیون لیتر بنزین روزانه که مجبوریم از خارج وارد کنیم، به این دریافت رسیدند که دوره انتظار کشیدن از دولت و حاکمیت به سر آمده و باید از خود شروع کنیم. شهروندان ایرانی، فارغ از قومیت یا جنسیت خود؛ جنبشی محیط‌زیستی راه انداخته‌اند که هدفش نه فقط بازگرداندن آسمان آبی و کاهش آلودگی صوتی به شهرهامان است که می‌خواهند نشان دهند مردم اگر بخواهند می‌توانند بسیار کاراتر از هر دولتی چالش‌ها را به فرصت تبدیل کرده و از زیر غبار آلودگی و ازدحام سیمان و دود و بوق، نشاط را به سرمایه اجتماعی بازگردانده و ثابت کنند در دیگر حوزه‌ها هم می‌شود به آنها تکیه و اعتماد کرده وگام‌هایی عینی‌تر برای دستیابی به آرمان‌های بلند سند چشم‌انداز بیست ساله کشور برداشت. نگارنده براین باور است که در صورت موفقیت این پویش، اولویت‌های مدیریت شهری به جای آنکه ایجاد تسهیلات بیشتر برای خودروسواران باشد (همچون ساختن بزرگراه و تونل و پل و آزادراه‌های طبقاتی و...)، به سمت گسترش حمل‌و‌نقل عمومی، به‌ویژه ریلی، ایجاد مسیرهای ایمن برای دوچرخه‌سواری و حمایت از ساخت و ورود دوچرخه‌ها و موتورسیکلت‌های هیبرید و برقی سوق پیدا خواهد کرد. یادمان باشد، به قول گوستاو پدرو، شهردار بوگوتا (پایتخت کلمبیا): «نشانه یک کشور توسعه یافته این نیست که مردمان فقیرش برخوردار از خودرو شخصی باشند، بلکه آن است که ثروتمندانش از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند.»باشد که با حمایت سزاوارانه‌تر همه‌ آحاد حقیقی و حقوقی جامعه، نشان دهیم ایرانیان می‌توانند متعلق به کشوری باشند که «توسعه یافته» تلقی می‌شود. شرکت‌های بیمه، شهرداری‌ها و راهنمایی و رانندگی با اعمال محرک‌های تشویقی برای آن گروه از رانندگانی که داوطلبانه از خودرو شخصی خود در روزهای سه‌شنبه استفاده نکرده‌ و نمی‌کنند، می‌توانند به استقبال بیش از پیش از این پویش مردمی، رنگ و بویی ملی‌تر و پرشمارتر دهند.

به امید بازگرداندن آسمان آبی به شهرهایی که در آن می‌توان همچنان نوای خوش پرندگان را شنید و لذت برد. آمین

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۶
رسول حاجی باقری

اولین جلسه ای که برای رسیدگی به وضعیت اسفبار دریاچه بختگان و با حضور ائمه جماعات شهرستان های اطراف بختگان برگزار شد، آذرماه 94 در خرامه برپا شد. در آن جلسه که تعدادی از کارشناسان اداره کل محیط زیست فارس، ائمه جماعات را همراهی می کردند، از نزدیک این فاجعه زیست محیطی را مشاهده کردند و اطلاعاتی در این مورد را از کارشناسان امر به دست آوردند. در آن جلسه مقرر شد تا امامان جماعات شهرستان ها، در راستای آگاه سازی مردم و مسئولان از تریبون نماز جمعه اهمیت موضوع را تشریح نمایند.

در ادامه آن جلسه و پس از پیگیری هایی که از بهمن ماه گذشته صورت گرفت، بالاخره دومین جلسه، امروز23 خردادماه 95 در دفتر امام جمعه استهبان برگزار شد. دکتر صوفی، دکتر زمان پور و مهندس محمدی از طرف اداره کل محیط زیست استان، مهندس صفایی رییس اداره محیط زیست استهبان به همراه سیروس زارع مسئول گروه احیاکنندگان تالاب کمجان و تعدادی از گروه ها و فعالان محیط زیست شهرستان از جمله حاضرین در جلسه بودند. در ابتدا دکتر صوفی در رابطه با وضعیت بارش های حوزه آبریز بختگان و روند خشکی دریاچه توضیحاتی را ارائه دادند. اطلاعات آماری و بررسی های میدانی ایشان واقعیت های تلخی را به همراه داشت که در صورت عدم توجه به آن ها وضعیت را بسیار وخیم تر از آن چه هست خواهد کرد. سپس دکتر زمان پور از آموزه های دینی ما گفتند و این که متاسفانه ما توجهی به نظام قانونمند طبیعت نداریم و بی مهابا در آن دست می بریم. ایشان هم چنین از اهمیت اکولوژیکی منطقه صحبت کردند و این که چرا نباید با اجرای راهکارهایی مانند تغییر کشت، گامی برای بهبود حال دریاچه برداشت؟



پس از آن حجه الاسلام خاوری امام جمعه استهبان، ضمن تشکر از حضور کارشناسان و میهمانان، به عنوان نمونه به کشت ذرت اشاره کردند که گیاهی با مصرف بالای آب است و همانند دیگر محصولات مثل گندم می تواند آب بسیار زیادی را به خود اختصاص دهد! ایشان هم چنین به پیگیری های شهرستان برای جایگزینی این محصول با محصولی کم مصرف اشاره کردند. امام جمعه استهبان در خصوص حفر چاه های زیادی که در اطراف بختگان حفر شده اند -که بسیاری از آن ها پس از تصویب مجلس در سال 89، دارای مجوز شدند و یکی از عوامل خشکی دریاچه هستند- صحبت کردند. در پایان حجه الاسلام خاوری خواستار ایجاد یک نهضت مردمی برای احیاء بختگان شدند و این که باید فریاد بختگان و مردمانش را به گوش مسئولان رسانید.



کارگاه هایی برنامه ریزی شده اند تا با حضور کارشناسان در روستاها و شهرهای اطراف دریاچه های طشک و بختگان، بتوان اهمیت حفاظت از محیط زیست و وجود دریاچه طشک و بختگان و کمجان را به مردم شناساند و از پتانسیل خودِ مردم برای احیاء دریاچه بختگان بهره مند شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۵
رسول حاجی باقری

اوایل امسال بود که مطلبی در مورد خطرات بسته بندی قارچ در استهبان نوشتم و نوع بسته بندی را به دلیل استفاده از روزنامه باطله نقد کردم. در مورد خطرات استفاده از روزنامه باطله در بسته بندی مواد غذایی توضیحاتی دادم و کارشناس بهداشت محیط شبکه بهداشت و درمان استهبان را در جریان قرار دادم و خواهش کردم تا پیگیری نمایند. برای بررسی این موضوع، با تلاش مهندس حسام پور و همکاری دکتر فخرپور ریاست شبکه بهداشت و درمان استهبان، جلسه ای با تولیدکنندگان قارچ تشکیل شد. در پایان آن جلسه تولیدکنندگان موظف شدند تا کاغذهای مناسب و بهداشتی را جایگزین روزنامه های باطله نمایند. بخشنامه ای نیز از طرف در تاریخ 18 فروردین 95 به تولید کنندگان قارچ ابلاغ شد.



خوشبختانه مدتی نیز این مورد رعایت گردید اما دوباره شاهد قارچ های روزنامه پیچ بودیم. با کارشناس شبکه بهداشت صحبت کردم تا را در جریان قرار بگیرند اما ایشان از قبل موضوع را رصد می کردند و می دانستند. ایشان ابراز داشتند که بیشتر قارچی که در کارگاه های تولیدی استهبان بسته بندی می شوند، کاغذ مناسب استفاده می شود اما در بسته بندی هایی که از شهرهای دیگر وارد می شوند، این موضوع رعایت نشده است. پس از گفتگو قرار شد تا طی نامه ای از طرف شبکه بهداشت استهبان، پیشنهاد بررسی این موضوع به دانشگاه علوم پزشکی فارس ارسال شود و پس از توافق بین دانشگاه علوم پزشکی و سازمان جهاد کشاورزی فارس، ممنوعیت استفاده از روزنامه باطله در بسته بندی قارچ اعلام و ابلاغ گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۷
رسول حاجی باقری

از زادروزش سندی در دست نیست. کی و با کدامین دست مهربان زندگی را آغاز کرد، کسی اطلاعی ندارد. "ننه و بچه"اش می خواندند و تا جایی که می دانیم همواره این "مادر" و "فرزند" تندرست، سرسبز و سر در آغوش هم،  روزگار را تا چند سال پیش، به خوبی سپری می کردند. چه مردان و زنانی که با بستن تکه ای پارچه به دنبال حاجت خود بودند تا بلکه فرزندی را همانند این درخت، در آغوش داشته باشند. حدودا 5 سال پیش بود که شاخه ای از این درخت تاریخی و زیبا شروع به خشک شدن کرد. بسیاری از مردم نگران شدند. افراد زیادی پیگیر شدند ولی بی نتیجه بود چون متولیان و مسئولان امر توجهی به آن نکردند و اقدامی درخور صورت نگرفت.


(سرو ننه و بچه در سال 2003)

داستان از زمانی آغاز شد که جاده ای زیانبار در کنار این درخت کهنسال قرار گرفت و کل منطقه را هم در معرض آسیب های فراوانی قرار داد. با ساخت دیوار باشگاه فرهنگیان بر روی ریشه های آن، فشار زیادی بر درخت وارد شد، گرد و خاک ناشی از تردد وسایل نقلیه درخت را به تنگی نفس دچار کرد، تنفس ریشه ای "سرو ننه و بچه" مختل گردید. خاک برداری در شمال این درخت برای ایجاد راه در داخل باشگاه فرهنگیان نیز مانند زهکشی عمل کرده و آب موجود در اطراف ریشه ها را به سمت خود کشید و رطوبت خاک را گرفت. در عین حال و با وجود آسیب هایی که به درخت وارد شد اما باز هم آن "سرو سهی" استوار و سرزنده با آن شرایط ساخت و ادامه داد. دو عامل بسیار مهم که درخت را به این روز انداخت یکی روشن کردن آتش داخل تنه درخت بود و دیگری آبیاری درخت. آبیاریِ بدون آگاهی و اشتباه درخت، باعث رشد شدید قارچ ها در پایین تنه درخت شد و این آسیب آن قدر شدید بود که با از بین بردن آوندهای تنه، شاخه ها را خشکاند.


(ساخت دیوارها و خاکبرداری هایی که در طی چند سال انجام شد.-عکس 2013)

یادداشت هایی که آن زمان در مورد این درخت نگون بخت نوشته شد، به مذاق برخی خوش نیامد و با تندی با موضوع برخورد کردند. ناآگاهی آن ها و عدم قبول آسیب دیدگی درخت به دلیل کار آن ها، یک شاخه اصلی را خشکاند و امروز هم شاهد ایجاد خشکیدگی در شاخه ی اصلیِ بزرگتر هستیم. هنوز وجود قارچ ها در پایین تنه درخت مشهود است و تاثیر آن را در خشک شدن شاخه ای در قسمت سبز فعلیِ درخت (ننه) می توان دید. هم چنین آتش زدن داخل تنه هم تاثیر زیادی بر خشکیدگی داشته است.
روز سه شنبه
11 خرداد 95 به اتفاق مهندس علیشاهی ریاست اداره منابع طبیعی استهبان و تعدادی از کارکنان این اداره و با حضور دکتر احمدی (از مرکز تحقیقات)، خانم مهندس قهرمانی (کارشناس مسئول آفات و بیماری های جنگلی اداره کل منابع طبیعی فارس) و مهندس حمزه پور (از مرکز تحقیقات)، "سرو ننه و بچه" مورد بررسی و بازبینی قرار گرفت. بازدیدی که 4 سال قبل هم انجام شده بود و نسخه ای برای پیشگیری از ادامه خشکیدن درخت نوشته شد اما اقدامی صورت نگرفت! امروز شاهد آنیم که نیمی از درخت خشکیده و آن چه نمی باید رخ می داد، اتفاق افتاد: "فرزندی" از دست رفت!

این درخت به گونه ای نمادی از استهبان بود، هویتی داشت اما ...




دکتر احمدی راهکارهایی را ارائه کردند که برای حفظ "سرو ننه و بچه" باید انجام گیرد:

- حذف شاخه های خشک به نحوی که به شاخه های سرسبز آسیبی نزند.

- استفاده از محلول های ضد قارچ و پُر کردن گودال اطراف تنه درخت با خاک تا تماس مستقیمی با آب نداشته باشد.

- لایه برداری از قسمت های سوخته شده درخت

- پُر کردن حفره ی بزرگ ایجاد شده در تنه درخت با "فوم"

-حفر کانالی اطراف تنه درخت به فاصله 5/1 متر از تنه برای آبیاری (فقط چند بار در سال)


خوشبختانه مدیر باشگاه فرهنگیان جناب آقای تواضعی تمام هزینه های حفظ و کاهش آسیب های درخت را متقبل شدند و قول همکاری داده اند.


---------------------------------------------------------------------------------------------------

یادداشتی که اردیبهشت 91 در روزنامه عصر استهبان نوشتم و با پاسخی عجیب از سوی مدیر وقت باشگاه روبرو شد:


سرو ننه و بچه استهبان

 در استهبان و ابتدای تفرجگاه "سرآسیاب" و در کنار رودخانه ی فصلی "بُک بُک"، درخت سرو بلند و زیبایی دیده می شود که سالیان درازی است نظاره گر شهر و مردمان آن است. شکل این درخت به گونه ای است که به نظر می رسد درختی بزرگ، درخت کوچکتری را در آغوش دارد و دلیل نامگذاری این درخت نیز شاید همین است: سرو ننه و بچه! از گذشته های دور، که هر صبحگاه مردان سخت کوش دیارم برای کسب رزق و روزی، راهی باغ و بستان های جنوبی می شدند تا به امروز که ورزشکاران و طبیعت دوستان نیز این راه را طی می کنند، این درخت استوار و پابرجا، همه را دیده است! بسی سرما، گرما، برف و باران و سیل را از سر گذرانده است و همیشه هم پدرانمان یاریگرش بوده اند. آگاهی چندانی از دیرینگی آن در دست نیست ولی با توجه به قطر تنه و نیز تقدّس درخت در گذشته های بسیار دور، شاید بتوان گفت که کاشت آن به پیش از اسلام نیز برسد. در گذشته گروهی از مردم بر اساس رسوم قدیم، با بستن تکه های پارچه به شاخه هایش، مراد می طلبیدند که هنوز آثارش بر شاخه ها نمایان است! یکی دیگر از رسومی که آثارش هنوز در بین شاخه های سرو ننه و بچه هویداست، رسم پرتاب سنگ به درون شاخه ها بوده است! فرد سنگی را به درون شاخه ها پرتاب می کرد، اگر  سنگ در بین شاخه ها گیر می کرد، شخص "حاجت روا" می شد و اگر از بین شاخه ها می افتاد مرادش حاصل نمی گشت! (تمام درختان به ویژه سرو در فرهنگ ایرانی جایگاه والایی داشته اند و هنوز نیز می توان ردّی از این باور  در بین مردم پیدا نمود.) با توجه به این موارد شاید بتوان آن را در حوزه ی میراث فرهنگی نیز جای داد.

هم اکنون سرو"ننه و بچه" در محوطه ی باشگاه فرهنگیان قرار دارد و متاسفانه این روزها، روزهای خوش خاطره ای برای این درخت نیست، چرا که چند سالی است با ساز و کارهایی توسط خود ما، عرصه برای او تنگ شده است! چندین سال پیش مسئولان باشگاه فرهنگیان در فاصله ی 1.5 متری اش دیواری ساخته اند که بر ریشه های آن سنگینی می کند و معمولا تا کمرگاه درخت را در سایه قرار می دهد. در همان زمان خاک برداری در قسمت شمالی درخت به ریشه های آن آسیب هایی رساند. ایجاد راه در کنار آن نیز موجب کوفته شدن خاک کنار درخت شده و ریشه ها را زیر فشاری دوچندان قرار داده است و هم چنین، گذشتن زیاد ماشین ها در این راه خاکی، باعث می شود گرد و خاک زیادی بر روی شاخ و برگ های آن قرار گیرد و منفذهای تنفسی برگها را مسدود و تنفس درخت را دچار اختلال کند. در روزهایی نه چندان دور نیز دو مخزن آهنی بسیار بزرگ آب در فاصله ای نزدیک به تنه ی آن قرار داده اند که علاوه بر فشار زیاد بر ریشه ها، حریم منظری درخت را بدتر از پیش کرده است. اثرات این فشارها کم کم دارد خود را نشان می دهد چرا که یکی از شاخه ها در میان درخت خشک گردیده است! پس از گفت و گو با آقای مهدوی آزاد (مدیر محترم فعلی باشگاه) در مورد محل قرار دادن این مخازن و اثر آن بر درخت، ایشان قول دادند هر چه زودتر نسبت به جابه جایی این مخازن آب اقدام کنند. هم چنین ایشان بیان کردند که با کارشناسانی صحبت نموده اند و هر 17 تا 20 روز یک بار درخت را آبیاری می نمایند. لازم به یادآوری است که این درخت هیچگاه آبیاری مصنوعی نشده است و همیشه باران آن را سیراب می کرده است، بنابراین اثرات احتمالی این آبیاری مصنوعی نامشخص می باشد.

همین جا از ایشان، به خاطر رسیدگی به این درخت و همکاری در رفع این نگرانی، قدردانی می گردد.

به امید فرداهایی بهتر برای محیط زیست میهنم

رسول حاجی باقری 4/2/1391

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۷
رسول حاجی باقری

گروه مردمی دیده بان استهبان به همراه گروه احیاکنندگان تالاب بین المللی کمجان کارگاهی با عنوان«نجات بختگان» در استهبان برگزار کردند.  هدف آن بود تا مردم با آسیب‌ها و پیامدهای منفی خشک شدن دریاچه بختگان آشنا شوند. با خشک شدن تالاب بختگان، نه تنها بر محیط زیست طبیعی لطماتی وارد شد بلکه محیط زیست انسانی را نیز تحت الشعاع خود قرار داد. بر همین اساس فعالان محیط زیست دست به کار شدند تا مردم را با آسیب‌های ناشی از این خشکی بیشتر آشنا کنند. گزارشی در این مورد را در خبرگزاری مهر بخوانید.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۳۶
رسول حاجی باقری

جنگل و آتش

جنگل ها یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین عرصه های طبیعی در حیات کره زمین هستند که متاسفانه با سرعت بسیار زیادی توسط ما انسان ها رو به نابودی اند. یکی از مهم ترین دلایل نابودی جنگل ها "آتش سوزی" است. بروز آتش سوزی در عرصه های جنگلی در بیشتر مواقع عمدی هستند که برای تصرف این اراضی انجام می شود. در مواردی نیز به صورت غیر عمد یک بی احتیاطی فاجعه می آفریند. برای پیشگیری از این فجایع بهتر است تا حد امکان در جنگل و مراتع از ایجاد آتش دوری کنیم. اگر تصمیم گرفتیم آتشی بیفروزیم یک اجاق با عمق مناسب (20 سانتی متر) بسازیم و سنگ هایی را در پیرامون آن بچینیم. سعی شود اجاق بر روی سطوح سنگی یا بدون پوشش گیاهی ایجاد گردد. برای احتیاط بیشتر بهتر است قبل از روشن کردن آتش، پوشش علفی اطراف اجاق حذف شود. نکته مهم دیگر این که هیچ گاه "ته سیگار روشن" را بیرون نیندازیم. در پایانِ تفریح از خاموش بودن آتش اطمینان کامل داشته باشیم و سپس محل را ترک کنیم.


(آتش سوزی فاجعه بار کوه تودج استهبان، تیرماه 1392)

گفته شد که آتشسوزی یکی از رویدادهای رایج و نابودگر در جنگل هاست. تفاوت های بسیاری بین آتش سوزی در جنگل ها و آتش سوزی در شهرها وجود دارد که این تفاوت ها خود عواملی برای آسیب بیشتر به این عرصه های خدادادی هستند. اولین تفاوت وجود راه ها و خیابان ها در شهرهاست که دسترسی به محل آتش را آسان می کند. اما در کوهستان ها راه های دسترسی عمدتا مال رو و خاکی و کم عرض هستند. برای رسیدن به محل آتش سوزی در شهرها آدرسی دقیق بر اساس نام خیابان ها موجود است اما در کوهستان ها علیرغم این که بیشتر نقاط آن دارای نام است ولی بدون حضور فردی بومی و آشنا به منطقه، دسترسی آسانی نخواهیم داشت. عدم وجود آدرس دقیق، باعث افزایش خطر برای افراد می شود. چنان که بارها افراد در کوهستان گُم شده اند و مشکلی بر مشکلات دیگر افزوده گشته است. خطراتی مانند گزش یا حمله حیوانات وحشی، پرت شدن از صخره ها و سقوط در پرتگاه ها در تاریکی شب، در کوهستان ها اجتناب ناپذیر است. دسترسی به آب و کمک های امدادی در شهر بسیار سهل تر از کوهستان است. همان گونه که همه می دانیم حمل ملزومات و وسایل اطفاء حریق مثل آب، آتش کوب، بیل، منبع نوری، فلکسی بگ و ... در کوهستان، نیرو و توان زیادی را افراد می گیرد اما در شهر این مشکلات وجود ندارد. تجربه نشان داده است افرادی که برای اطفاء آتش به کوهستان می روند باید حداقل تجهیزات و وسایلی با خود به همراه داشته باشند. این وسایل شامل موارد زیر می شود: آب شُرب کافی، هد لامپ، مقداری غذا و مواد انرژی زا، سوت، کفش مناسب، تلفن همراه، بیل با دسته کوتاه، ارّه و لباس مناسب.

بر اساس تجارب سال های گذشته، یادآوری چند نکته ضروری است:

- مهم ترین عاملی که می تواند خسارات را به حداقل برساند وجود یک "کمیته بحران" قوی در شهرستان است. اگر این کمیته تقویت گردد، دیگر شاهد فجایعی مثل آتش سوزیجنگل های کوه تودج در تیرماه سال 1392 نبودیم. آن سال دو مدیر ضعیف (فرماندار وقت و رییس اداره منابع طبیعی وقت) گستره وسیعی از سرمایه های ملی را به نابودی کشاندند. در آن واقعه حدود 2000 هکتار از بهترین اراضی جنگلی ایرانی-تورانی کشور دود شد و به هوا رفت.

- وجود وسایل نقلیه ی آماده و مناسب از دیگر ملزومات برای رساندن سریع افراد به منطقه آتش و اطفاء سریع حریق است. تامین وسایل نقلیه با کمک ادارات مختلف امکان پذیر است. بسیاری از مسئولان ادارات با اطلاع از وقوع یک آتش سوزی بلادرنگ از تمامی پرسنل و امکانات تحت امر خود برای پیشگیری از یک فاجعه همیشه یاریگر بوده اند و آتش سوزی بسیار سریع خاموش شده است.

- وجود یک سامانه ی پیام رسانی که بانک اطلاعاتی از مسئولان و افراد متقاضی کمک در آن ذخیره شده باشد.

- تهیه برخی ملزومات توسط ادارات مختلف از جمله: تعدادی کفش و لباس مناسب (به این دلیل که کفش و لباس افراد معمولا آسیب می بیند و دیگر مایل به همکاری نخواهند بود.)، بیلچه (منظور بیلچه های کوهنوردی چند کاره ای هست که بسیار سبک و مقاومند و در عین حال کارایی بالایی دارند.)، چند عدد بیسیم، قطب نما، کوله پشتی و ... . تمام این وسایل پس از خاموش شدن آتش برگردانده خواهد شد.

- تهیه ماشین های حمل آب مخصوص اطفاء حریق برای نقاط کوهستانی، این ماشین ها با داشتن پمپ های بسیار قوی می توانند آب را تا فاصله ای دور پمپاژ نمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۸
رسول حاجی باقری

پنجم خرداد با "کوثر" گره خورد!

دیروز پنجم خرداد ماه 1395 در شیراز از برجسته ترین دانشمند حوزه آبخیزداری کشور تجلیل شد. این جلسه بزرگداشت در تالار اجتماعات مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی فارس برگزار گردید. علیرغم این که ساعت آغاز برنامه 3 بعد از ظهر بود اما سالن تقریبا پر شده بود. دوستان و علاقه مندان پدر آبخیزداری و آبخوان داری کشور مشتاقانه حضور پیدا کرده بودند. این روز هشتادمین سالروز تولد دکتر آهنگ کوثر بود. او گفت: اگر می دانستم این تعداد دوست دارم، زودتر 80 ساله می شدم!

کوثر مردی است بی نظیر و آن گونه که همکاران و دوستان و حتا مخالفانش گفتند، سرشار از تواضع و دینداری و عشق به ایران. کاش می شد این شیرمردان آریایی را آن گونه که شایسته است، تکریم کرد. البته گوشه ای از این آرزو با تاسیس "بنیاد کوثر" به واقعیت بدل خواهد شد. از این به بعد در روز 5 خرداد نام "سید آهنگ کوثر" را خواهیم شنید. بزرگانی هم چون دکتر رئیسی، دکتر حسینی، دکتر قاسمی، دکتر ولوی و مهندس درویش و دیگرانی که نامشان را فراموش کردم، در مورد کوثر صحبت کردند و خاطره تعریف کردند و شعر خواندند.

یکی از اعضای شورای شهر شیراز، از دکتر کوثر به خاطر بی مهری هایی که در رابطه با ساخت سد تنگ سرخ به ایشان کرده بودند، عذرخواهی کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۸
رسول حاجی باقری