دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

دیده بان استهبان

بررسی و اطلاع رسانی مسایل محیط زیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی شهرستان استهبان

بحران آب، نابودی جنگل ها، خشکیدن تالاب ها، ریزگردها و ... معضلاتی هستند که تداوم حیات اجتماعی انسان ها و هم چنین گیاهان و جانداران را با مشکلاتی بزرگ مواجه کرده است. یکی از راه های کاهش سرعت این فجایع، اطلاع رسانی و آموزش جامعه و به ویژه جوامع محلی است.
در کنار بحران های محیط زیستی، متاسفانه در حال برخورد با "بحرانی تاریخی" در حوزه ی تمدنی ایران زمین نیز هستیم.
در این تارنما خواهم کوشید تا قدمی هر چند کوچک در برابر این ناملایمات بردارم!
محتاج دعای خیرتان هستم.

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بحران آب» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۰
رسول حاجی باقری

بسمه تعالی


به اطلاع مردم شریف و  شهید پرور شهرستان قرآنی استهبان می رساند بدلیل ادامه خشکسالی، کاهش شدید منابع آب جدی بوده و زنگ  هشدار آن سال هاست به صدا در آمده و ضرورت صرفه جوئی و استفاده بهینه از آب بیش از پیش احساس می شود.

از آحاد مردم وظیفه شناس انتظار است علاوه بر صرفه جوئی ومدیریت مصرف این نعمت الهی، از هر گونه هدر رفت آب و سوء استفاده احتمالی از جمله آبیاری بی رویه باغات انجیر در خارج از فصل تائید شده توسط کارشناسان خودداری نموذه و با یک بسیج همگانی مسئولین را در حفظ و حراست از منابع ارزشمند آب یاری نمایند.

لذا بر اساس مصوبه شورای حفاظت از منابع آب شهرستان استهبان مورخ 1395/5/11 هرگونه حمل و انتقال آب خصوصا بوسیله تانکر یا خط لوله منوط به اخذ حواله و مجوز از مدیریت جهاد کشاورزی بوده و از تاریخ 1395/5/16با خودروهای غیر مجاز حامل آب که فاقد حواله و  مجوز می باشند؛ برخورد قانونی صورت خواهد گرفت.


از عموم همشهریان ارجمند درخواست می گردد هرگونه تخلف در این خصوص را سریعا به شماره تلفن های 53225380 یا 53235290 اطلاع رسانی فرمایند.


با تشکر

اداره منابع آب شهرستان استهبان



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۴
رسول حاجی باقری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۴
رسول حاجی باقری

مادرکُشی


پنجشنبه 30 اردیبهشت           ساعت 8:30 شب              پارک آبشار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۴۲
رسول حاجی باقری

تجمع مردم در اعتراض به انتقال آب از روستای علی آباد (استهبان) به فسا - چند ماه پیش

گزارش کامل به زودی منتشر خواهد شد.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۲۸
رسول حاجی باقری

 آبخوان داری یا فروش نفت و سدسازی؟!


نویسنده: محمد درویش

بیش از سه دهه از فعالیت‌های آکادمیک دکتر سید آهنگ کوثر و همکارانش در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس برای معرفی و کاربست روشی موسوم به آبخوانداری می‌گذرد؛ روشی که مدعی است می‌تواند با یک دهم هزینه‌های سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای، کابوس امنیت آبی در ایران را برای همیشه مهار کند. یادداشت پیش رو، به همین بهانه و نیز انتشار تازه‌ترین یافته‌های این گروه تحقیقاتی در یک مجله معتبر بین‌المللی، کوشیده تا مهم‌ترین دستاوردهای این پروژه بزرگ، ملی و البته مظلوم! را شرح دهد

اخیراً در شماره جدید ژورنال معتبر هیدرولوژی از انتشارات اسپرینگر، مقاله‌ای منتشر شده با عنوان: «بهبود بلند مدت کشاورزی با گسترش سیلاب در دشت گربایگان، ایران: آیا برای تامین امنیت انسان‌ها، تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها سودمندتر است یا فروش نفت؟»



نویسندگان این مقاله آقایان حمید مصباح، مهرداد محمدنیا و آهنگ کوثر که حاصل بیش از دو دهه پژوهش‌های خود را در ایستگاه آبخوانداری کوثر واقع در گربایگان فسا منتشر کرده‌اند به زبانی دقیق، فنی و در عین حال شفاف می‌گویند:

پیامد آبکشی بی‌رویه از چاه‌های غیر مجاز، خشکیدن کاریزهایی بود که آب چهار روستا را در دشت گربایگان در جنوب ایران تأمین می‌کردند. این نابخردی سبب بحرانی شدن شرایط زیست و مهاجرت گروهی روستاییان به شهرها شد. طراحی و ساخت ۲۰۳۴ هکتار شبکه‌های گسترش سیلاب برای آبیاری سیلابی و تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها از دی۱۳۶۱ تا ۱۳۷۵، سبب مهار شدن ۱۹۳ میلیون مترمکعب سیلاب و نفوذ ۷۶ در صد آن به آبخوان شد . نتیجه این کار ایجاد انگیزه‌ی بازگشت در بیشتر مهاجران به روستاهایشان بود. در نتیجه اجرای این طرح در سال زراعی ۱۳۹۰-۱۳۸۹، مساحت پهنه‌ی کشتزارهای فاریاب، به بیش از ۱۳ برابر سال ۱۳۶۱ رسید. افزون بر آن، از سال ۱۳۶۹ تاکنون، سالانه برای ۷۰۰ واحد دامی علوفه‌ی مغذی تهیه شده است. تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها، گزینه‌ای بخردانه را در برابر ساختن سدهای بزرگ پیشنهاد می‌کند. ۴۲۰ هزار کیلومتر مربع از پهنه‌ی ایران را آبرفت‌های درشت دانه‌ی ژرف پوشانده‌اند. گنجایش این آبخوان‌ها ۵۰۰۰ کیلومتر مکعب، یعنی ۱۰ برابر بارندگی سالانه‌ی سراسر ایران است. اگر هزینه‌ی فراهم ساختن یک متر مکعب گنجایش در سراب سدهای بزرگ ۲٫۵ دلار آمریکا منظور شود، ارزش بالقوه‌ی این فضای تهی ۱۲٫۵ ضربدر ۱۰ به توان ۱۲ دلار است. افزون بر آن، گسترش سیلاب بر فراز آبخوان‌های ۳۳۰۰۰ رشته کاریز خشکیده، سبب به راه افتادن دو باره‌ی آنها خواهد شد. ۱۹ درصد ارزش واردات ایران در سال ۱۳۹۲ مربوط به مواد غذایی است که در صورت در دسترس بودن آب می‌توان بخشی از آن را در کشور تولید کرد. از آن جا که تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها آب مورد نیاز را فراهم می‌آورد، ارزش آبرفت‌ها بیش از نفتی است که از فروش آن ارز لازم برای خریدن مواد غذایی به دست می‌آید. تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها در پهنه‌ی ۱۴۰۰۰۰ کیلومتر مربع، توان ایران را برای مقابله با خشکسالی و کاهش بحران‌های مربوطه می‌افزاید.

همان طور که مشاهده می‌شود، حتی اگر هدف رونق کشاورزی پایدار و تأمین امنیت غذایی واقعی ایرانیان است، راه‌های به مراتب ارزان‌تر و بخردانه‌تری نسبت به سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای وجود دارد که هم می‌تواند تهدید امنیت غذایی را مهار کند و هم هزینه‌های گزاف اجرای طرح‌های سازه‌ای حوزه آب به بخش‌هایی اختصاص یابد که اینک به شدت در تنگناهای مالی به سر می‌برند.


برگرفته از سایت مهار بیابان زایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۱۰
رسول حاجی باقری

آیا چالش های آب در استهبان را می شناسیم؟

در دهه های اخیر سدها، کارخانه ها، جاده های زیادی ساخته شده اند که به دلایل مختلف مثل جانمایی اشتباه یا عدم وجود ارزیابی های محیط زیستی تنها به زیان های غیر قابل جبران انجامیده است. برای نمونه سد در حال ساخت شفارود در گیلان را ببینید. این سد، نابودگرِ صدها هکتار از جنگل های هیرکانی خواهد بود. جنگل هایی که به گفته ی کارشناسان، قدیمی ترین جنگل های باقی مانده در روی زمین هستند و همانند فسیل هایی زنده! میلیاردها تومان سرمایه ی مملکت را به بهانه ی تامین آب، صرف پروژه ای این چنینی می کنند که زیانهای جبران ناپذیری به محیط زیست کشور و ذخایر ژنتیکی آن می زنند و در عین حال خود این طرح تشدید کننده ی "بحران آب" است و نه تامین کننده ی "آب"!



یا به سد گتوند در خوزستان نگاه کنید، علاوه بر صرف میلیون ها دلار برای ساخت آن، الان باید میلیون ها دلار دیگر هزینه شود تا شاید بتوانند ضرر و زیان های ناشی از احداث این سد را متوقف کنند و نه حذف! آن طور که کارشناسان و متخصصان امر می گویند، جانمایی اشتباه این سد در کنار یک کوه نمکی، باعث حل شدن بافت نمک و ورود آن به آب سد گردیده است که حجم بسیار بالایی از نمک را به سمت زمین های کشاورزی خوزستان روانه می کند. این "سونامی نادانی" می تواند کشاورزی در خوزستان را به نابودی بکشاند و حتا به خلیج همیشه فارس آسیب برساند!

هم چنین سد سیوند در بالادست بختگان، که علیرغم وجود مخالفت های سراسری در کشور، با دستور مستقیم رییس جمهور وقت آبگیری شد و سالهاست که خالی مانده و آبی در پشت آن نیست!

به جاده سازی در پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان اندیشیده اید؟! آیا می دانید که سازمان حفاظت محیط زیست با این جاده سازی مخالفت کرده بود؟ پس چرا بدون توجه به تمام قوانین موجود کشور و بدون توجه به سخنان تاریخی رهبر در 17 اسفند 93 ، این جاده مخرب هنوز در حال ساخت است؟!



کمی نزدیکتر را ببینیم، آیا ساخت سد رودبال (ایج-استهبان) و در ادامه پروژه انتقال آب آن، ارزیابی زیست محیطی دارد؟ بی تردید جواب منفی است چرا که اگر ارزیابی معقولانه، منطقی و واقعی داشت نباید پس از آبگیری اولیه ی سد، شاهد نشت آب از زیر دیواره سد می بودیم. شوربختانه در کشور ما معمولا، انتقال آب بین حوضه ای اشتباه است و به نظر می رسد انتقال آب این سد نیز همین گونه باشد. اگر حوضه مقصد، زیان های وارده به حوضه مبدا را جبران کند، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد اما با وضعیت موجودِ قابل مشاهده در دشت ایج (ایجاد فروچاله) و کمبود آب، پر واضح است که این انتقال چیزی به جز ضرری غیر قابل جبران برای منطقه استهبان ندارد. (در پایان به معیارهای انتقال آب بین حوضه ای از دیدگاه یونسکو و هم چنین از منظر توسعه پایدار اشاره شده است.)

آیا تکلیف فروش آب در تمام فصول سال توسط اشخاص و ارگان هایی که رو به فزونی هم هستند -و صرف آبیاری غیر اصولی، غیر منطقی و بی رویه ی انجیرستانهای دیم می شوند- مشخص شده است؟

آیا اجرای طرح فاضلاب شهری استهبان -که به زعم بسیاری از کارشناسان، برای منطقه استهبان طرحی غیر ضروری است- یک "گل به خودی" نابخردانه نیست؟! آیا به تاثیر مستقیم و مخرب این طرح بر "منابع و ذخائر آبی" منطقه اندیشیده ایم؟

انتقال آب چندین چاهی که در کوهپایه های جنوبی دشت رونیز حفر شدند و آب آن را به بهانه تامین آب شرب به شهرستان همجوار می برند -و در عمل هکتارها باغ مرکبات ساخته شدند-، چه تهدیدهایی را در آینده ای نه چندان دور برای امنیت آبی شهرستان به همراه دارد؟!

آیا نمی توان در این شهرستان کوچک -با کمی توجه به "آمایش سرزمین"- توسعه ای پایدار داشت؟!

به هر حال ورای این که هر شخص چگونه می اندیشد و چه نگرشی دارد، تاثیر آسیب های محیط زیستی برای همگان یکسان خواهد بود، فرقی هم نمی کند چه کسی باشیم!

محمد درویش همیشه یک جمله زیبا را در سخنانش یاداوری می کند:

"اگر حال محیط زیست خوب باشد، حال ما هم خوب است."



معیارهای یونسکو در مورد طرح های انتقال آب بین حوضه ای

 

معیار 1: ناحیۀ مقصد بایستی، در صورت استفاده از منابع جایگزین تأمین آب و تمامی اقدامات منطقی برای کاهش تقاضای آب، باز هم در تأمین نیازهای فعلی و پیش بینی شده، کمبود جدی داشته باشد.

معیار 2: توسعه آتی حوضه مبدأ نبایستی به سبب کمبود آب، با محدودیت چشمگیر روبرو شود، اگر حوضه مقصد، زیان های وارده به حوضه مبدأ را جبران کند، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد.

معیار 3: ارزیابی جامع پیامدهای زیست محیطی بایستی نشان دهد که سطح معقولی از قطعیت وجود دارد که طرح انتقال،به شکل اساسی کیفیت زیست محیطی را در حوضه مبدأ یا مقصد تخریب نمی کند.چنانچه هزینه های جبران خسارت زیست محیطی فراهم شود، طرح انتقال ممکن است توجیه پذیر باشد.

معیار 4 : ارزیابی جامع پیامدهای اجتماعی-فرهنگی بایستی نشان دهد که سطح معقولی از قطعیت وجود دارد که طرح انتقال، سبب بروز اختلال اساسی اجتماعی-فرهنگی در حوضه مبدأ یا مقصد نخواهد شد. با این حال طرح انتقال، چنانچه پرداخت غرامت برای جبرای زیان های اجتماعی- فرهنگی فراهم شود، ممکن است توجیه پذیر باشد.

معیار 5: منافع خالص ناشی از اجرای طرح بایستی عادلانه میا ن حوضه های مبدأ و مقصد تقسیم شود.

 

معیارهای انتقال آب بین حوضه ای از دیدگاه توسعه پایدار

تاثیر پروژه در طرح آمایش سرزمین

زیرساخت بودن پروژه در منطقه

تاثیر پروژه در مهار و کنترل آب های جاری و به ویژه آب های مشترک مرزی

وابستگی صنایع و کشاورزی و شرب به آب انتقالی در دو حوضه مبدأ و مقصد

بررسی پتانسیل های موجود در حوضه مبدأ

بهبود اراضی کشاورزی و افزایش تولیدات، کارآفرینی و ایجاد اشتغال و جلوگیری از بیکاری

بررسی کیفیت آب در حوضه مبدأ از سرچشمه تا پایین دست و آخرین برداشت کننده های آب و برآورده سازی نیاز زیست محیطی محل تخلیه اعم از دریا، تالاب و  ...

بررسی تغییرات سطح استابی در حوضه مبدأ و نشست اراضی در صورت پایین افتادن سطح آب های زیرزمینی

اثرات پروژه بر حذف و یا تخریب جاذبه های گردشگری

برقراری عدالت اجتماعی در تخصیص آب حوضه ای و الزام محرومیت زدایی از حوضه های مبدأ و مقصد

رخداد آثار سو اجتماعی و مهاجرت بی رویه از حوضه مبدا و تمرکز در حوضه مقصد با توجه به وجود آب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۰۶:۴۰
رسول حاجی باقری

گفت وگو با دکتر سیدآهنگ کوثر، درباره آبخوانداری و مدیریت آب در ایران


 آقای دکتر تعریف شما از آبخوانداری و تفاوت آن با آبخیزداری چیست؟ 

آبخیزداری یعنی مدیریت پایدار آبخیز، که فقط آب نیست و شامل کل منابع طبیعی می شود. آبخوانداری یعنی آبخیزداری زیر و روی زمینی. یعنی ما فقط برای نگهداری آب به روی زمین تکیه نمی کنیم و از زیر زمین هم کمک می گیریم. مقداری از آبی که از آبخیز خارج می شود و در مخروطه های افکنه و دشت ها جاری می شود، به زیر زمین می رود. به جمع آوری و مدیریت آن در زیر زمین آبخوانداری می گویند.

با وجود ساختن سدهای پرشمار همچنان مشکل کم آبی در ایران وجود دارد. به نظر شما تنها با ساختن سد می توان این مشکل را حل کرد؟

اگر شرایط برای ساختن سد مناسب بود و از آبخوانداری بهتر باشد باید سد را ساخت. من ضدسدسازی نیستم. ضد تلف کردن و نادانی هستم. در سال 1369 در ژاپن سدی خاکی را دیدم که 300 سال از عمرش می گذشت. ارتفاع سد 14 متر بود. در این مدت طولانی فقط یک متر از کف آبگیر سد را گل پر کرده بود. 14 را ضرب در 300 کنید، ببینید چند سال طول می‌کشد تا این سد از گل پر شود، در شرایطی که بارندگی در آنجا 1800 میلی متر در سال است. اما در ایران مساله به گونه یی دیگر است. در تهران سد لار را می سازیم. سد لتیان را می سازیم. سد طالقان را می سازیم. اگر هم لازم شد از چند صد کیلومتر آن ورتر آب می آوریم. در ایران سد را که می سازند بعد متوجه می شوند از گل پر می شود. برای همین آبخیزداری بعد از سدسازی در ایران آغاز شد. سد کرج که یکی از بهترین شرایط رسوب گیری در بین سدها را دارد نیز پر از گل است. برای اینکه آنجا سازندهای آن آذرین است؛ موادی که نسبت به دیگر تشکیلات زمین شناسی ایران از فرسایش پذیری کمتری برخوردارند. ما در اینجا سدداری داریم، نه آبخیزداری.  اما در ایران در حال حاضر برعکس است. همان طور که سدسازی در خیلی از نقاط غلط است، آبخوانداری هم در همه جا مناسب نیست. مثلاً در دشت ایزدخواست داراب، به وسعت 70 هزار هکتار، در خاک نرمی که اصلاً ریگ در آن وجود ندارد نمی شود آبخوانداری کرد، باید زراعت سیلابی کرد؛ کاری را که مردم چندین هزار سال است انجام می دهند.

 

(دکتر کوثر)

 

به نظر شما آبخوانداری و آبخیزداری گزینه یی است که ما را از بحران کم آبی نجات بدهد؟ 

بله. آزموده را آزمودن خطاست. همه این طرح ها تاکنون تجربه شده و نتیجه مشخص است. اگر چیز بهتری دارید بسیار عالی، آن را اجرا کنید. اما بهترین و ارزان ترین، از نظر محیط زیست و از لحاظ اقتصادی در جایی که امکان تغذیه مصنوعی وجود دارد آبخوانداری و آبخیزداری زیر و روی زمینی است. 

چند سال پیش طرحی از سوی شما توسط سازمان ملل پذیرفته شد مبنی بر استفاده از آبخوانداری. کمی درباره آن توضیح دهید؟ 

در سال 1998 در تهران کنفرانسی برای بیابان زدایی برگزار شد که کار ما در آنجا مطرح و کشف شد. چند سال هم طول کشید تا سازمان ملل برای اجرایی کردن این طرح حمایتگر مالی پیدا کند. در نهایت سال 2002 این طرح با کمک مالی بلژیک و همکاری سازمان ملل، یونسکو و ایکاردا (مرکز بین المللی پژوهش های کشاورزی در مناطق خشک) شروع به کار کرد. هر ساله ما جلساتی در خود ایران داریم و اقدام به برگزاری کارگاه آموزشی ملی و بین المللی برای کارشناسان می کنیم. البته من دو سال است که دیگر مسوولیت رسمی ندارم و آقای دکتر محمدنیا به عنوان نماینده ایران مسوولیت برنامه را برعهده دارد. 

آیا اندیشه اصلی این طرح از خود شما بوده است؟

آن ایرانی هایی که از هفت هزار سال پیش در خراسان شروع به آبیاری سیلابی کردند، شاید خودشان هم نمی دانستند تغذیه مصنوعی انجام می دهند. نتیجه کار آنها، اختراع قنات شد. در حقیقت آنها آبخوانداران اصلی این سرزمین بودند. یعنی به آبی که در زیر زمین بود، توجه داشتند. در سرزمین های خشک با چنین شرایط، تبخیر خیلی زیاد است. در کرج تا حدود 130 سانتی متر در سال تبخیر داریم. اگر با جاهای دیگر ایران، به طور متوسط حساب کنید بین 2 تا 3 متر در سال در ایران تبخیر وجود دارد. با این وجود ببینید در دنیا وضعیت آب چگونه است. مثلاً در دنیا طبق گزارش سازمان ملل حدود یک میلیارد و 200 میلیون نفر زندگی می کنند که به این تعداد روزانه کمتر از 5 لیتر آب آلوده می رسد. کمترین نیاز سرانه آبی 20 لیتر در شبانه روز است، یعنی در سال 7/2 متر مکعب می شود. یعنی یک چیزی کمتر از تبخیر از 5/3 مترمربع از سطح آزاد آب در آب های آبگیر های ایران. یعنی آب مورد مصرف سالانه یک نفر در آفریقا در ایران به راحتی از 5/3 متر مربع از سطح مخازن پشت سدها تبخیر می شود. بنابراین، نگه داشتن آب در روی زمین خشک، و به ویژه در کشور ما، درست نیست. و در صورت داشتن شرایط باید این آب را در زیر زمین نگه داریم. مساله دیگر، گل آلودگی آب های ما است. سازندهای زمین شناسی ما بسیار فرسایش پذیر هستند. ما آهک رس داریم. سنگ لای داریم. سنگ گچ داریم. اینها به آسانی فرسایش پیدا می کنند. در نتیجه اگر آبی از روی اینها عبور کند، گل آلوده است. پس باید یک جایی این روان آب را نگه داریم تا گل آن ته نشین شود. این آب ممکن است پشت یک سدی گلش ته نشین بشود و بعد از مدت کوتاهی این سد از حیز انتفاع ساقط شود. آقای باستانی پاریزی به سد سفیدرود می گوید، صافی دریای خزر. آنجا آب را صاف می کنیم و بعد می فرستیم به دریا. چرا ما باید جایی را درست کنیم که پشتش گل جمع بشود.یکی دیگر از نکات مهمی هم که در این موارد نادیده گرفته می شود ساخت سدها در مناطق زلزله خیز است. درست است. این کوه ها را نگاه کنید. چرا درست شدند. کسانی که می خواهند کار کنند باید روی تک تک اجزای طبیعت فکر و تحقیق کنند. چرا کشور ما یک کشور کوهستانی است. برای اینکه سپر آفریقا و عربستان به کشور ما فشار می آورند. از طرف دیگر فشار از سوی هندوستان و روسیه است. از این حرکت و فشار کوه ها به وجود آمدند. این فشارها از یک نظر بسیار عالی است چرا که کوه ها را درست کرده و باعث ایجاد و نگهداری ابر و باران برای ما می شود. ولی از یک طرف آنها را خرد می کند و باعث می شود دیگر در آن نتوانیم آبی نگه داریم. مانند سد سلمان فارسی. ما سال ها التماس کردیم این سد را در اینجا نسازید چون روی گسل بزرگ زلزله خیز قرار دارد. حتی اگر هم زلزله خرابش نکند، آب از زیرش در می رود. آنجا مهندسان غاری پیدا کرده اند که بیش از 150 هزار مترمکعب گنجایش آن است. با چه چیزی می خواهند این غار را پر کنند. یعنی همان مشکلی که در سد لار داریم، که سال ها است به آن خاک تزریق می کنند که پر شود، ما اینجا دوباره داریم. به گفته دکتر فرهودی استاد زمین ساخت ایران، تمام سدهای ایران روی گسل ساخته شده اند. یک جای تنگی پیدا می کنند، بدون اینکه فکر کنند چرا به وجود آمده. خب گسل شکافته اش. بیشتر این گسل ها اگر هم فعال نباشند و حرکت نکنند زیرشان سوراخ است. کوه های آهکی ما بر اثر این حرکت ها می شکنند. آب آهک آن را حل می کند و باعث ایجاد سوراخ و غار می شود. نکته بعد، هزینه بسیار بالای احداث سد است. به گفته خودشان فاز یک، دو و سه. یک سد در کوار است که قرار بود آب رود قره آغاج را انبار کند. 27 سال است که من با سازندگانش روبه رو هستم. حالا از چند سال قبل شروع به ساخت این سد کردند، من نمی دانم. من دیگر به این برنامه ها نفرت پیدا کرده ام. این سدها را می سازند و بعد به آن سیمان و قیر تزریق می کنند، چون دررو آب دارد. بعد هم باید برای آن شبکه آبیاری و زهکشی درست کنند. شاید کمتر از یک چهارم دشتهایی که برای آنها سد ساختیم، شبکه زهکشی دارند. نبودن شبکه زهکشی باعث خرابی و شوری خاک ها می‌شود. سد ها محیط زیست را خراب می‌کنند. بیماریهای وابسته به آب فراگیر می‌شوند. مردم را بی‌خانمان می‌کنند. همین عوامل باعث می‌شود ساخت سد تنها برای مطالعه‌کنندگان، سرمایه‌گذاران و سازندگانش منفعت داشته باشد و برای مردم بدبختی. من می‌گویم وقتی در یک مملکتی شرایط بهتری وجود دارد، چرا این کار را می کنید. فردی که تصمیم گیرنده است باید تخصص لازم را داشته باشد. در مطالبی که برای سازمان ملل نوشته ام، تذکر داده‌ام تصمیم گیرها در ممالک خشک و نیمه خشک باید بوم‌شناس باشند، یا به سخن بوم‌شناسان گوش دهند. در غیر این صورت نباید هیچ امیدی به اصلاح داشته باشیم. الحمدلله ما در فرسایش خاک در دنیا به رتبه اول رسیدیم؛ خاکی که در مدت 20 میلیون سال درست شده را از دست دادیم. وقتی کاری اشتباه است نتیجه‌یی هم غیر از این نخواهد داشت. 

با استفاده از آبخیز و آبخوانداری سالانه چقدر می‌توانیم از هدررفت آب جلوگیری کنیم؟

ما دنبال این هستیم که کمتر از سه چهارم از آب های هرز ایران را جمع آوری کنیم و در 14 میلیون هکتار پخش کنیم. 42 کیلومتر مکعب. هر کیلومتر مکعب یک میلیارد متر مکعب است و به هر هکتار از این زمین ها سه هزار متر مکعب آب می رسد. این یک انقلاب در کارهای کشاورزی و جنگلداری و دامداری است. 

با توجه به شرایط متفاوت زمینی در ایران، آیا می توانیم نزدیک همه شهرهای ایران آبخوانداری داشته باشیم؟

هر جا آبرفت درشت دانه و سیلاب با کیفیت خوب داشته باشیم می توانیم آبخوانداری کنیم، که در سطح ایران نزدیک به 43 میلیون هکتار است. یعنی نزدیک به یک چهارم سطح مملکت ما بالقوه می تواند روی آبخوان قرار داشته باشد. در همین مکان ها از قدیم قنات حفر شده. به روایتی 50 هزار رشته قنات داریم. خب اینها در همین آبرفت ها حفر شده اند. البته ما به اندازه همه آنها سیلاب نداریم. برنامه پیشنهادی من این بوده که روی 14 میلیون هکتار کار کنیم.

در کدام مناطق؟

در تمام ایران. در فارس نزدیک به 110 هزار هکتار شناسایی شده. در بم یکی از بزرگترین مخروطها افکنه ایران را داریم. نزدیک به 10 هزار هکتار. آنجا می خواستند سد بند نسا را بسازند. آبخوانداری در آب باریک بم خیلی هم سریع جواب داده و قناتهای زیردست پرآب شد. وقتی می‌گویم آبخوانداری استفاده از تمام منابع است، در هر جا بسته به شرایط وضعیت خاصی ایجاد می شود. 


این طرح که شما دوباره آن را احیا کردید، در کشورهای دیگر هم انجام شده است؟

پایه آبخوانداری تغذیه مصنوعی آبخوان است که در خیلی جاها انجام می‌شود. منتها این اندیشه یی که ما مطرح می کنیم، یعنی مجموعه یی از کارها. شرایط کشورها با هم متفاوت است. بعضی از کشورها از این طرح در حال حاضر استفاده می‌کنند. اما مثلاً در امریکا از خیلی وقت پیش تغذیه مصنوعی انجام می‌شد. مثلاً در پنسیلوانیا از فاضلابها برای آبیاری جنگلها استفاده می کنند. ولی به این صورت که ما روی آن صحبت می‌کنیم، آنجا نیازی نبوده است. برای اینکه آنجا آب فراوان بود. ببینید آنها چگونه فکر می کنند. من 40 سال پیش برای اولین بار از امریکا برگشتم. در آن موقع ایالت کالیفرنیا مشکل کم آبی شدید داشت. اما ایالت اروگن آب فراوان داشت که به دریا می ریخت. کالیفرنیا می خواست آب های اروگن را بگیرد. در اروگن تحقیقات مفصلی انجام شد و در نهایت گفتند ما این آب را به شما نمی دهیم چون 150 سال دیگر خودمان به این آب نیاز داریم یعنی در آن زمان آنها به فکر این بودند که بعد چه خواهد شد. 

قبل از اینکه این طرح در سازمان ملل پذیرفته شود چه برخوردی با ارائه این پیشنهاد از سوی شما داشتند؟

خنده و لبخندهای طولانی. این یک گزارشی بود که ما سال 1366 به آقایان دادیم. پس از اینکه آنها به ما خندیدند، ما هم آن را به انگلیسی ترجمه کردیم و از طرف آقای کلانتری وزیر وقت کشاورزی به سازمان ملل فرستادیم. بعد از طریق وزارت کشاورزی دنبال کردیم. نامه نوشتیم که چرا بعد از گذشت 10 ماه جوابی به طرح ما داده نشده است، که آنها هم جواب دادند ما نامه‌یی فرستاده بودیم و مطلب شما را منتشر کردیم. حتی مسئولان آن دوره به خودشان زحمت ندادند ما را از جواب سازمان ملل مطلع کنند.


واکنش سازمان جنگل ها چطور بود؟

سازمان جنگلها در ابتدا با کار ما مخالف بود و آن را خلاف سدسازی می‌دانست. افرادی که در قدرت بودند، با کار ما موافقت می کردند. و وقتی به رده‌های پایینتر می‌رسید قضیه فرق می کرد. در طرحی که من ارائه داده بودم با 120 دلار می توانستم در یک هکتار پخش سیلاب برای آبخوانداری را انجام دهم. الان همین طرح را به استانداری فارس با هزینه یک میلیون تومان در هکتار پیشنهاد کرده اند. چرا؟ ما فقط هزینه ها را بالا می‌بریم بدون اینکه کاری درخور سرمایه مصرف شده انجام دهیم. به دکتر کلانتری گفتم من در عرض دو سال گندم ایران را با بخش سیلاب تامین می‌کنم. من مطمئنم، ما توان این کار را داریم چون ما امتحان کردیم. من به آبخوانداری باور دارم. 


چه طرحهای دیگری را هم اجرا کرده‌اید؟ 

طرحهایی که به نحوی به آب و زمین مربوط می شوند. مثلاً در سد لتیان یک طبقه لغزشی را نفوذناپذیر کردیم که آب پایین نرود و نلغزد، که در نوع خودش بی‌نظیر بود. در گردنه قوچک در تهران جنگلکاری دیم را با کاربرد خاکپوش (مالچ) نفتی اجرا کرده‌ام. در جونگان ممسنی آبی تلخ ولی مناسب برای آبیاری را از آبی شور جدا کرده‌ام. شایان گفتن است که همه این کارها با یاوری همکاران یکدل و عاشق این سرزمین انجام شده‌اند. چنانچه حمایتهای مسئولان و یاری همکاران نبود هیچ یک به پایان نمی رسید. پاداش نیک همگان با فروریزنده بارانها، روان کننده سیلها، و آفریدگار آبرفت های درشت دانه باد. 


آرمانشهر کویری که قصد ایجاد آن را داشتید در چه مرحله‌یی قرار دارد؟

ما با یک کار ساده و ارزان می توانیم از مواهب طبیعی بیشترین بهره را ببریم. در همین ارتباط ما سال هاست که در پی ایجاد یک آرمانشهر کویری هستیم که اسمش را آبخوان شهر پژوهشی علی(ع) گذاشته ایم. هم اکنون مراحلی از آن در گربایگان در 200 کیلومتری جنوب شرقی شیراز آغاز شده است. این یک زندگی کاملاً سبز است. مردم در این شهر از طبیعت بهره وری می کنند نه بهره کشی. در این شهر از نور خورشید و کارمایه بادی استفاده می شود. برنامه بعدی ما این است که 40 زوج جوان در آن منطقه ساکن شوند. البته 30 نفر هم از کارشناسان کشاورزی و منابع طبیعی در آنجا حضور دارند. اصل کار ما در آنجا آبخوانداری است. با وجود سیل و آبرفت می توانیم از زمینها برای زراعت استفاده و منطقه را آباد کنیم. همه این اندیشه‌ها، به اضافه تنها یک ارزن غیرت، باعث آبادی منطقه خواهد شد.


روزنامه اعتماد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۰
رسول حاجی باقری

چمن کاری: آری یا نه؟

قسمتی از کتاب "چمن غذا نیست" تالیف هدر فلورس:

چگونه حیاط خود را به باغ تبدیل کنیم و چگونه محله خود را به باغ عمومی (باغ جامعه) تبدیل کنیم؟

«اشراف فرانسه برای اولین بار ایده ایجاد فضای سبز با چمن را رواج دادند، آنها در قرن هجدهم در اطراف زمین های کشاورزی خود چمن می کاشتند تا این پیام را بدهند که هم بیش از نیازشان زمین دارند و هم می توانند (با کاشت چمن) مقداری از زمین خود را هدر بدهند و بلا استفاده بگذارند تا قدرت خود را نشان بدهند. در حالی که دهقانان فرانسوی به علت نداشتن قطعه زمینی برای کشاورزی از گرسنگی می مردند. احتمالا این سرخوردگی باعث انقلاب فرانسه در سال 1789 شد.»


(این عکس تزئینی است.)

در چمنکاری ها ده ها برابر بیشتر از کشاورزی صنعتی مواد شیمیایی مصرف می شود. این آفت کش ها، کودهای شیمیایی و علف کش ها با نفوذ در آب های زیرزمینی و تبخیر در هوا، باعث آلودگی گسترده و گرم شدن کره زمین شده و تا حد زیادی خطر ابتلا به سرطان و بیماری های قلبی را افزایش می دهند. در واقع  چمنکاری ها نسبت به کشاورزی صنعتی، بیشترین استفاده را از تجهیزات، نیروی کار، سوخت، و سموم کشاورزی دارند.

بنیانگذار موسسه مطالعات کویردانشگاه تهران و پدرکویر ایران می گوید: چمن کاری در بلوارها و پارک ها توسط شهرداری نه تنها هوا را تمیز نمی کند بلکه هوا را نیز آلوده می کند! پرفسور پرویز کردوانی، چمن کاری توسط شهرداری ها در شهرها را امری بیهوده و حتی مضر برای تمیزی هوا اعلام کرد و با اشاره به این که چمن فقط در مناطقی که بارندگی آب چمن را تامین می کند؛ کشت می شود، گفت : چمن برخلاف درخت نه تنها قدرت تصفیه هوای آلوده شهرها را ندارد بلکه چمن که موجب هزینه زیاد و نیازمند آب فراوان است، تبدیل به زباله می شود.


(چمن کاری بلوار قائم)

وی با اشاره به این که چمن تبدیل به فاضلاب می شود و موتورهای چمن زنی و کودهای نیترات، باعث گرم شدن و آلودگی است، خاطرنشان کرد: دانشمندان اخیرا کشف کرده اند که چمن باعث گرم شدن بیشتر کره زمین می شود. بنیانگذار موسسه مطالعات کویر دانشگاه تهران اظهارداشت: امروز در کشور شهرداری ها نباید فضای سبز خود را توسعه دهند. به جای توسعه فضای سبز باید منابع آلاینده را شناسایی و کنترل کنند.


(بلوار قائم)


(بلوار قائم)

وی با اشاره به اینکه مصرف آب شهرداری ها در شهرها زیاد است اظهار داشت : آب پاشی خبابان ها توسط شهرداری ها، اگر با آب بهداشتی باشد گناه است و اگر با آب غیر بهداشتی هم باشد موجب گسترش میکروب ها و بیماری ها است .پرفسور پرویز کردوانی یادآورشد: شهرداری باید پیاده روها و کناره های خیابانها را به گونه ای طراحی کند که شیب آن به طرف فضای سبز باشد . پدر علم کویرشناسی معتقد است: چمن سرطان‌زاست. وی در ادامه خانم های خانه دار، ادارات و شهرداری را سه منبع مهم مصرف آب در شهرستان ها اعلام کرد و گفت: به این سه منبع مهم باید استفاده بهینه از آب را آموزش داد. از طرفی تامین آب برای آبیاری فضای سبزی که عمدتا چمن کاری هست، باعث ایجاد تنش بین شهرداری ها و شرکت های آب و فاضلاب شده است و چند ماه پیش در استهبان نیز رخ داد.

در این برهه از زمان که همگی بر بحران آب واقفیم و تاثیرات آن را لمس می کنیم، به نظر می رسد باید راهکارهایی اتخاذ شود تا بتوان منابع آب شهرستان را بهتر مدیریت نمود. فرونشست زمین در ایج که هفته قبل خبرش را شنیدیم، خود تلنگری هر چند دیر هنگام به مسئولان و مردم بود که باور پیدا کنند که "بحران آب" تنها یک داستان نیست.

 

(فرو نشست زمین در ایج)

مصرف بی رویه ی آب در حوزه ی کشاورزی جای نقد و بحث فراوان دارد اما شهرداری ها نیز مصرف کنندگان بزرگی در حوزه ی آب هستند که می توان با بهینه سازی آن، قدمی بزرگ در کاهش مصرف داشت. افزایش کاشت گیاهان آب دوستی مثل چمن که تقریبا منفعتی (جز زیبا سازی) ندارند، شستشوی خیابان ها، فروش آب و ... از مواردی است که  باید در اصلاح آن ها کوشید.

در کنار تمام فعالیت های ارزشمند شهرداری استهبان در حوزه های مختلف، امیدوارم با تغییر رویکردی آگاهانه، علاوه بر تحقق طرح "شهر تمیز" به سمت ایده ی "شهر سبز" هم گام برداریم. شهری که برآیند تمامی فعالیت های آن کمک به حفظ محیط زیست، حفظ منابع (آب، خاک، پوشش گیاهی و ...) افزایش صنایع سبز، کاهش بیماری های ناشی از آلودگی ها، اشتغالزایی سبز و ... باشد.

 

(سرریز آب شدن آب باغچه ها به سمت زمین های کشاورزی!!!)

 

(حجم بسیار زیاد آب برای آبیاری درختان که درصد قابل توجهی از آن هدر می رود.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۵:۵۷
رسول حاجی باقری

اگر دردم یکی بودی چه بودی؟!

در این برهه از زمان که "بحران آب" برای بسیاری از افراد جامعه هنوز قابل درک نیست، شاید بهترین راهکار آموزش باشد. اما آموزش را چگونه و به چه کسانی باید ارائه نمود؟ شاید جواب های متفاوتی برای این سئوال وجود داشته باشد.

یک: وقتی متولیان این امر، خود درک درستی از "آب" ندارند، چه توقعی از افراد جامعه - با آن همه گرفتاری و مشکلات زندگی - باید داشت. گاهی برای تعمیر یک لوله و جلوگیری از نشت و هدر رفت آب، ساعت ها و شاید چندین روز زمان از دست میدهیم. هنوز و علیرغم هشدارها و تبلیغات، بارها و بارها شاهد شست شوی ماشین ها هستیم! هنوز می بینیم که برخی با فشار آب جلوی منزل یا مغازه ی خود را جارو می کنند! هنوز ناودان های بسیاری از منازل را می بینیم که آب ناشی از خرابی کولر را به کوچه منتقل می کند به طوری که در کنار دیوار، گیاهان و جلبک ها رشد و نمو یافته اند!



دو: بیشترین هدر رفت آب در استهبان همانند تمام کشور، در بخش کشاورزی و باغداریست. بیشترین تقصیر این فاجعه هم بر گرده ی مسئولانیست که هیچ گونه نظارتی بر منابع آبی ندارند. سیاست همه چیز را تحت امر خود درآورده است. روش غرقابی که ما استفاده می کنیم، تنها 30 درصد بازدهی دارد، یعنی عملا 70 درصد از آبی که در حوزه زراعت و باغداری مصرف می کنیم، نابود می شود. وقتی تانکرها هزاران لیتر آب را در پای درختان انجیری که باید دیم باشند، خالی می کنند، مقداری از آب در زمین نفوذ می کند و مقدار زیادی نیز تبخیر می گردد. ما خود نادانسته سطح تبخیر آب را بالا می بریم و هدر رفت آب را افزایش می دهیم.



سه: سیستم آبیاری فضای شهری توسط شهرداری به بدترین شکل ممکن در حال انجام است. آبیاری به روش سنتی (غرقابی) و بدون نظارت صحیح! هر روز نظاره گر هدر رفت مقدار زیادی آب هستیم که قرار است چنارها و چمن های بلوار قائم را سیراب کنند. شیرهای آب باز گذاشته شده و به امان خدا رها می شوند. در بسیاری از باغچه ها حتا مسیر حرکت آب به گونه ایست که آب در محدوده ی کوچکی از باغچه جمع می شود و ساعت ها در زمین فرو می رود. این باعث شده است تا آب به درختان دیگر نرسد. گاهی از شیارهایی که در دیواره باغچه های بلوار وجود دارد، آب به خیابان وارد می شود.


(بلوار قائم، روبروی بانک مسکن)

ساعت ها آب شیرین گرانبها را برای  آبیاری چمن هایی نابود می کنیم که هیچ سودی برای شهر و مردمانش ندارند. داشتن یک چمن خوب نیاز به صرف هزینه سنگینی دارد، در حالی که با رسیدگی کمتر و با حداقل امکانات می توان از گیاهان پوششی و یا درختان برای کاشت استفاده کرد. چمن، آب و مراقبت های زیادی را می طلبد. با چمن کاری تنها فضای سبز سطحی را گسترش می دهیم که منفعتی ندارد. باید با کاشت درختانی که مصرف آب کمی دارند، حجم سبز ایجاد کنیم. سطح تعرق درخت نسبت به چمن بسیار بالاست و شاید در حدود 1000 برابر چمن می تواند تصفیه کننده هوا باشد، به هوا رطوبت دهد، در تابستان از گرمای زیاد و در زمستان از سرمای شدید جلوگیری کند. هم چنین منطقی تر است که به جای شستن خیابان ها با آب شیرین و گرانبها، باز هم درختکاری کنیم. درختان تصفیه گران طبیعی هوا هستند و منافع بسیاری را نصیب ما انسان ها می کنند.


چهار: آیا تا به حال به قبض آب بهای منزل یا محل کار خود نگاهی کرده اید؟ هزینه ی مصرف آب در این ماه برای شما چقدر بوده است؟



احتمالا این مبلغ تنها هزینه بهره برداری و انتقال آب در شبکه آبرسانی شهر است. به زبان ساده تر، در قبض ما بهای خود آب محاسبه نشده و فقط هزینه ی برداشت از منابع و انتقال آن به مشترکان، لحاظ گردیده است. با این فرض ما مشغول مصرف آب مجانی هستیم!

آب هیچ جایگزینی ندارد اما در این بحران آبی وحشتناک به راحتی به هدر می رود. با این تفاسیر شایسته است که در تعیین بهای آب تجدیدنظری اساسی گردد.

نتیجه: به نظر می رسد برای مقابله با بحران آب، در وهله اول باید آموزش را برای تمامی مسئولان در نظر گرفت و در کنار آن اقشار مختلف مردم را نیز به این کلاس اضافه نمود. تغییر الگوی کشت منطقه نیز ضروری به نظر می رسد. تجدید نظر در قوانین برای اصلاح یا ارتقاء قوانین موجود هم لازم است. افزایش بهای آب نیز اجتناب ناپذیر است. نظارت و برخوردهای سختگیرانه قضایی را هم باید راهی برای گذر از بحران دانست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۴
رسول حاجی باقری